فراروـ قسمت سوم سریال خاتون به نویسندگی و کارگردانی تینا پاکروان و تهیه کنندگی علی اسدزاده دوشنبه اول شهریور ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«و ایران در جنگی چند روزه شکست خورد و به اشغال متفقین در آمد. درحالی که بند بند وجود تمام مردم ایران فریاد میکشید: پاینده ایران...»
جنگ چند روزه به پایان میرسد و ایران تسلیم متفقین میشود. انگلیسیها در جنوب و روسهای کمونیست در شمال. تلاشهای امثال شیرزاد و خون امثال نامجو و بایندر هم نتیجه نمیدهد و خائنین به میهن راه را برای اشغالگران باز میکنند. شیرزاد از فرط خشمی که از این شکست تحقیر آمیز دارد و از نفرتی که از خیانت سروان سنگری دارد کنترل خودش را از دست میدهد و او را با یک گلوله وسط پیشانی اش به قتل میرساند. دیری نمیگذرد که اشغالگران روس به خانهی شیرزاد میآیند و و او را دستگیر میکنند.
خاتون در روزهای اشغال و قحطی و در حالی که شوهرش هم زندانی است، تلاش میکند تا به امور خانه رسیدگی کند و زندگی خود و پسرش را پیش ببرد. در این میان هم از کمک رساندن به معدود روشنفکرانی که از دوستانش هستند و در پی اقدام بر علیه روسها ابایی ندارد. زمان امتحان برای شیرزاد فرا میرسد. روسها به او پیشنهاد پذیرفتن مسئولیت امنیت شهرش را میدهند. پیشنهادی که تیمسار آریا قویا و به سرعت رد کرده است.
شیرزاد وقتی با این پیشنهاد روبرو میشود که هم زمان آریا در حیاط بازداشتگاه اعدام میشود. حال شیرزاد میماند و انتخاب میان زنده ماندن خودش و بودن کنار خانواده اش و یا از دست رفتن جانش و فدا شدنش در راه آرمان وفاداری به وطن.
داستان زندگی خاتون و شیرزاد به مرور ملتهبتر از قبل میشود. شخصیتها و نیروهای منفی کم کم وارد داستان میشوند و نوبت تصمیم گیریهای سخت و سرنوشت ساز برای شیرزاد و خاتون فرا میرسد. کمیسر روس از همان ورودش به قصه با نگاهش به خاتون و ما میفهماند که ماجرا تازه شروع شده است و او کسی است که به زودی خاتون را در معرض ماجراهایی سخت قرار میدهد.
سریال خاتون با تصویرهایی دیدنی و دکور و گریمی جذاب همراه است. اما در کارگردانی حرف خاصی برای گفتن ندارد. اولین جملهی کمیسر روس در مواجهه اش با شیرزاد این است که آیا در اتاق جدیدش راحت هست یا نه. کدام اتاق جدید؟ از شهریور ماه تا پاییز او تیمسار در یک اتاق بوده اند. فقط برای این که حاضر جوابی و صلابت شیرزاد نمایش داده شود دیالوگی مطلقا اشتباه نوشته میشود و این دیالوگها با میزانسنی تکراری از اندازه گیری لباس کمیسر همراه میشود. اندازهی چه لباسی را برای کمیسر میگیرند؟ چه لزومی دارد؟
سریال خاتون با رسیدن به قسمت سوم نشان میدهد که قصه اصلیاش به تازگی شروع شده است و هنوز در ابتدای راه درازش قرار دارد.