فراروـ آگهیهای ترحیم را اغلب با جملات و اشعاری درباره غم فقدان عزیزان میآرایند. اشعار آگهیهای ترحیم باید سوزناک و در عین حال کوتاه باشد. در این بخش مجموعهای از شعر و متن مناسب برای آگهی ترحیم مادر قرار داده شده است که میتوانید از آنها استفاده نمایید.
مادر بهشت من همه آغوش گرم توست
گویی سرم هنوز بر بالین نرم توست
پیوسته در هوای تو چشمم به جستجوست
هر لحظه با خیال تو جانم به گفتگوست
********مادرم رفتی و داغت به دل ماست هنوز
هر طرف مینگرم روی تو پیداست هنوز
مطمئن باش که یادت نرود از دل ما
مگر آن روز که در خاک شود منزل ما
********
لذت هر زندگانی را صفای مادر است
سینهام آکنده از مهر و وفای مادر است
عالمی در وصف او هرگز نمیگیرد قرار.
چون بهشت جاودانی زیر پای مادر است
********
مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادرای معنای عشق شاپرک
ای تمام نالههایت بیصدا
مادر ای زیباترین شعر خدا
********
قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر
فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر
********
یک زمان در خانه ما گنج نهانی داشتیم
مادر دلسوز و یار مهربانی داشتیم
خواب غفلت آمد و طوفان مرگ از ره رسید
جمله ویران شد اگر ما آشیانی داشتیم
********
سایهای بود و پناهی بود و نیست
شانهام را تکیهگاهی بود و نیست
سخت دلتنگم کسی، چون من مباد
این چنین غم قسمت دشمن مباد
********
شعلهای خاموش گشت و خانهای بینور شد
گوهر ارزندهای پنهان به خاک گور شد
مادری شایسته از این عالم ناپایدار
چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد
********
عمری که هست فانی قدر و بها ندارد
باغی که گشت بیگل، سیر و صفا ندارد
مادر که بزم ما را میداد شور و حالی
رفت از جهان و دیگر کاری به ما ندارد
********
مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاسهایت توی ایوان گشته باز
گرچه گلهایت همه تنها شدند
با شقایقهای آن دنیا بساز
********
مادرم جای تو خالیست به کاشانه ما
غمت آتش زده بر این دل دیوانه ما
شمع این محفل ما بودی و خاموش شدی
بعد تو رفته صفا دیگر از خانه ما
********
مادر در سوگ تو دلهای ما پیوسته میگرید
سراپا همچو شمع بیفروغ آهسته میگرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم ما چون ساغر بشکسته میگرید
********
فلک آخر ربودی گوهر یکدانه ما را
به خاموشی سپردی محفل و کاشانه ما را
ندانم از چه رو کردی شعار خویش گل چیدن
گل ما چیدی و بر هم زدی کاشانه ما را
********
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
********
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
********
غمخانه است سینه من در فراق تو
آن کس که هست از غم من باخبر خداست
آگه نبودم از غم بیمادری ولی
مرگت پیام داد که بیمادری بلاست
********
دیدی ای دل کـه خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بیخار چه کرد
شعله شمع بـه آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بییار چه کرد
مادرم یاسها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت میگیرند
شبنم گل واژه اشکهای توستای شقایق دشتستان صبوری
ای هم آغوش پروانهها ای صفای گل سرخ ای نرگس عشق
تو از همه گلها زیباتر و از همه آنها خوشبوتری
در سالروز یاد تو عطر همه گلهای شکفته را نثار وجودت میکنیم
********
تو گل سر سبد باغ جهانی مادر
من فدایت که سراپا همه جانی مادر
جان نمایند فدای تو از آن خلق جهان
که به تایید جهان جان جهانی مادر
جز خدا با همه خلقت چو بسنجند تو را
باز ببینند که تو بهتر از آنی مادر
********
آن اختر روشنگر شبهای پریشان
آزاد شد از قید و به دیدار خدا رفت
او روشنی خانه ما بود و دریغا
کز خانه ما روشنی و نور و صفا رفت
افسوس دگر مادر شیرین سخنم در بر ما نیست
آن گوهر یک دانه پر مهر و وفا در بر ما نیست
آن سنگ صبور، ذاکر حق تا دم آخر
افسوس و صد افسوس دگر سایه او بر سر ما نیست
********
گشته اکنون چشم ما از درد و غم دریا مادر
ما چه گوییم بیتو از فردا و فرداها مادر
تکیهگه بودی تو ما را ای همه امیدها
بیتو عالم ندارد رنگ شادیها مادر
********
مادرم جای تو خالیست به کاشانه ما
غمت آتش زده بر این دل دیوانه ما
شمع این محفل ما بودی و خاموش شدی
بعد تو رفته صفا دیگر از این خانه ما
********
عمری صبور درد کشیدی چه بیصدا
یک روز عصر پریدی چه بیصدا
راحت بخواب! گل نیلوفری بخواب
ما ماندهایم و غربت بیمادری بخواب
********
در نگاهت خستگی معنا نداشت
وسعت پاک تو را دریا نداشت
آهای جاریتر از خورشید خوب
کاش هرگز نمیکردی غروب
ای دیده ببار چو مادر نیست دگر
آن سایه مهربان به سر نیست دگر
ز آن چهره پرتبسمش صد افسوس
جز عکس و ماتمی اثر نیست دگر
********
دگر آغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش ماوای ما نیست
از آن روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم آوای ما نیست
********
صدفی بود که بشکست ز بیداد زمان
گوهری بود گرامی که به دریا برگشت
شبنمی بود که مهمان بود شبی
شامگاهان سوی عالم بالا برگشت
********
به یاد شمع رویت همچو پروانه میسوزم
تو رفتی من به جایت اندرین آشیانه میسوزم
گهی آیم کنار قبر تو با دیده گریان
گهی از مهربانیهای تو در خانه میسوزم
********
چهل روز است روی خوبت را ندیدم مادرم
در فراقت شعر هجران میسرودم مادرم
کاش میمردم، نمیدیدم رفتی زیر خاک
خاک بر سر شد مرا زین غم که دیدم مادرم
********
فردا که زهرا پا به محشر مینهد
در صف خدمتگزارانش تو را جا میدهد
باز آنجا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر
********
مادرم دوست دارم از غمت با این دل سوزان بمیرم
در غمت شیون کنان با دیده گریان بمیرم
دوست دارم بوسه بر قبرت زنم با اشک چشم
در منار تربتت با این دل نالان بمیرم
********
قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر
فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر
هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس
دستم شده کوتاه ز دامان تو مادر
********
همی نالم که مادر در برم نیست
صفای سایه او بر سرم نیست
مرا اگر دولت و عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست
********
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بیخار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بییار چه کرد