پرونده قتل زنی که در پی یک رابطه ممنوعه کشته شده است، در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد. به گزارش خبرنگار ما، این زن که به دست مردی جوان به قتل رسیده است، با او وارد رابطهای پنهانی شده بود.
اوایل سال جاری مردی به مأموران پلیس خبر داد همسرش به نام فهیمه گم شده است. این مرد به پلیس گفت همسرش از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من طبق معمول هر روز از خانه خارج شدم تا سر کار بروم. همسرم در خانه بود. وقتی برگشتم او در منزل نبود و بچهها تنها بودند. من نمیدانم همسرم کجاست و تلفنش را هم جواب نمیدهد. او هر بار از خانه خارج میشد، حتما به من خبر میداد.
با توجه به گزارشی که این مرد به مأموران داد و عکسهایی که از همسرش در اختیار پلیس گذاشت، تحقیقات برای مشخصشدن سرنوشت این زن آغاز شد تا اینکه چند روز بعد مأموران به شوهر فهیمه خبر دادند جسدی در اطراف تهران پیدا شده است که مشخصات همسر او را دارد. وقتی شوهر فهیمه به محل مدنظر رفت، جسد را شناسایی و تأیید کرد جنازه متعلق به همسرش است. براساس گزارش پزشکی قانونی فهیمه بر اثر واردآمدن ضربات متعدد چاقو به بدنش جانش را از دست داده بود.
شوهر این زن درباره اینکه چرا همسرش در آن منطقه بود، گفت: من هیچ حدسی نمیزنم. ما کسی را در آنجا نداریم و اصلا نمیدانم چرا باید جسد همسرم در آنجا باشد. این در حالی است که گزارش کشف جسد نشان میداد جسد فهیمه یک روز بعد از گزارشی که شوهرش از مفقودشدن او داده، در یکی از خرابهها کشف شده بود.
بهاینترتیب پلیس در شاخهای دیگر از تحقیقات خود تلفن همراه مقتول را بررسی کرد و متوجه شد این زن با یک شماره تلفن در ساعاتی خاص از روز تماس داشته است؛ شمارهای که شوهر فهیمه نیز صاحب آن را نمیشناخت. در ادامه صاحب خط تلفن شناسایی و بازداشت شد. او که مردی جوان به نام امیر است در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: من با فهیمه در خیابان آشنا شدم. ما سوار اتوبوس بودیم. وقتی پیاده شدیم به او گفتم با من دوست میشوی؟ او هم قبول کرد. شماره تلفنم را گرفت و شماره خودش را هم داد. چند ساعت بعد من به او پیام دادم و جواب داد. اینطور بود که رابطه ما شکل گرفت. من از او درباره وضعیت زندگیاش پرسیدم و او هم گفت چند ماهی است از شوهرش طلاق گرفته و تنها زندگی میکند. حتی به من نگفت فرزند دارد.
متهم ادامه داد: رابطه ما شروع شد و رابطه خوبی هم بود، بیش از یک ماه بود که ما با هم در ارتباط بودیم و در هفته چند بار همدیگر را میدیدیم، تریاک میکشیدیم و مشروب میخوردیم. من آنقدر عاشق فهیمه شده بودم که میخواستم به او پیشنهاد ازدواج بدهم.
متهم درباره روز حادثه گفت: روز حادثه او را سر قرار در تهران سوار موتور کردم و با هم برای گشتوگذار به اطراف تهران رفتیم، در آنجا در خانه یکی از آشنایان من نشسته بودیم و داشتیم تریاک میکشیدیم و مشروب میخوردیم که فهیمه گفت باید برگردد و در حالت مستی به من گفت که شوهر دارد. من از روز اول به او گفته بودم با زن شوهردار کاری ندارم و چنین گناهی مرتکب نمیشوم؛ اما او به من دروغ گفته بود. وقتی موضوع را فهمیدم عصبانی شدم و به فهیمه گفتم برای چه به من دروغ گفتی، اول سعی کرد وانمود کند اشتباه کرده و اشتباهی حرفی زده است؛ اما بعد که اصرار و عصبانیت من را دید، گفت حرفش درست است و شوهر دارد. بعد به من گفت به تو ربطی ندارد و این مسئله من است. سر این موضوع با هم جروبحث کردیم و من که از شدت عصبانیت کنترل خودم را نداشتم، با چاقویی که آن اطراف بود ضرباتی به فهیمه زدم. خون از بدنش جاری شده بود و میدانستم دیگر جانی در بدن ندارد. جسد را با ماشین دوستم به بیابانهای اطراف منتقل کردم و بعد خودم به تهران برگشتم.
بعد از اعترافات متهم، پرونده با اتهام قتل عمدی به دادسرا فرستاده شد و متهم یک بار دیگر حرفهایش را در مقابل بازپرس تکرار کرد.
شوهر فهیمه ضمن شکایت از متهم از طرف خودش و فرزندانش، گفت: من و فهیمه هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من صبح زود از خانه بیرون میرفتم و تا ساعات پایانی روز سر کار بودم، چون باید خرجی زن و بچهام را میدادم. برای اینکه بتوانم زندگی آرامی برای فهیمه درست کنم، مجبور بودم چند شیفت کار کنم. اگر فهیمه من را دوست نداشت طلاقش میدادم، اما هیچ وقت درباره اینکه من را دوست ندارد با من صحبت نکرد و نمیدانم چرا این کار را کرده است. بههرحال من و فرزندانم از قاتل فهیمه شکایت داریم و درخواست رسیدگی به این پرونده را دارم. با پایان تحقیقات مقدماتی در مرحله دادسرا و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قرار است متهم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران بهزودی پای میز محاکمه برود.