bato-adv
نگاهی به تأثیر تک‌آهنگی که تمام فضای فرهنگی را گرفت

ساسی مانکن و انفعال برادران جبهه فرهنگی؛ هنگامه بحران یاد شجریان‌ها و بنان‌ها می‌افتید!

ساسی مانکن و انفعال برادران جبهه فرهنگی؛ هنگامه بحران یاد شجریان‌ها و بنان‌ها می‌افتید!
در هفته‌ای که گذشت تولید تازه‌ای از ساسان حیدری معروف به ساسی مانکن تمام توجه‌های فضای فرهنگی را به خود جلب کرد و البته نقش برادران جبهه فرهنگی یا به عبارتی تندرو‌های فضای فرهنگی که هیچ تولیدی ندارند، اما منتقد هر نوع تولیدی هستند و جز حذف و قلع و قمع فکر و ذکر دیگری ندارند؛ چاشنی گسترش این آهنگ در جامعه شدند و با بدوبیراه و ناسزا گفتن به او از نقش این خواننده در فروپاشی جامعه و بنیان‌های خانواده فریاد برآوردند.
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۶ - ۱۲ آذر ۱۴۰۲

برادران جبهه فرهنگی که همگی در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند و هر حرکتی را رصد و هر ردی را پیداکرده دنبالش می‌روند و بعد به دنبال افشای آن هستند، این بار قصد خواننده لس‌آنجلسی را مثل بار پیش‌تر و پیش‌تر از آن افشا کردند.

به گزارش خبرآنلاین، آن‌ها ساسی مانکن را دشمن مردم و فرهنگ و عامل استعمار جبهه فرهنگی سلطه و اسرائیل و صهیونیست و هم‌زمان شبکه مخوف سیا و موساد و... معرفی کردند که کاری به‌جز نابودی فرهنگ و هنر و خانواده ندارد و هر کلمه او را تفسیر کردند که چه شد و چرا این را گفت و ... این برادران اگر برای نوشتن این حملات و کلمات نان می‌خورند و زندگی می‌کنند که خوب حکمی ندارد جز اینکه خود را به خواب زدند و بیدار هم نخواهند شد، اما اگر واقعاً نمی‌دانند و این حرف‌های دل و ذهنشان است، جای بحث دارد و می‌توان درباره آن سخن گفت.

زلزله‌های سالیانه و بحران خانواده

دو سال پیش هم این خواننده قطعه «سمیه نرو» را نوشت و خواند که آماج همین حملات شد که امروز می‌شود، یعنی به سخره گرفتن فرهنگ و متزلزل کردن بنیان خانواده و...

واقعاً جای تأمل دارد که این چه بنیانی است، این چه خانواده‌ای است که با سالی یک تک آهنگ موجب زلزله می‌شود، برادران یا معنی درستی از خانواده نمی‌دانند و یا برداشت درستی از بنیان ندارند. ارزش‌های خانواده در هر جامعه‌ای محصول یک سال و دو سال و ده سال زیست نیست، ارزش‌های خانواده محصول یک زیست تاریخی در یک جغرافیاست که گاه تا هزاره‌ها خطش کنش دارد. فرض بگیرید یکی از ارزش‌های ایرانی که طول عمر آن به هزاره‌ها می‌رسد، نوروز است. آیینی که به زیست، خانه، خانواده و سرزمین معنا می‌دهد. این یک ارزش است که البته از دل یک باور دینی ایرانی می‌آید که در آن جهان به هزاره‌ها تقسیم شده و سر آخر در روز سیزدهم روز آشوب است و پایان جهان. برای همین است که در سنت بسیار قدیم‌تر ایران در روز سیزدهم به‌غیراز آنکه از خانه خارج می‌شدند به دیدار مردگان هم می‌رفتند و مفصل است. همچنان که در اختلاط فرهنگی ایرانیان و مسلمانان ماه‌های رمضان و محرم پیوند‌هایی را می‌سازند و سنتی خاص شکل می‌گیرد.

قصدم برشمردن سنت‌ها نیست، نکته این است که سنت‌ها و ارزش‌ها ریشه‌های تاریخی دارند و قطعاً نه‌تن‌ها سنت‌های ایرانی که سنت‌های بسیاری از ملل مورد هجوم و هجمه قرار گرفتند و بعضی از سنت‌ها در مناطق و سرزمین‌هایی نیست و نابود شد و بعضی به حیات خود ادامه داده یا تغییر شکل دادند.

برادران با این ساده‌سازی‌ها که مثلاً ساسی مانکن عامل استکبار است و از جبهه فرهنگی سلطه می‌آید و هدفمند این‌وآن را زده است، یک مسئله کلان فرهنگی و بشری و جهانی را مضحکه کرده و خرد می‌کنند و همچون آن خواننده موضوعات را به ابتذال می‌کشانند. ساده‌سازی هر پدیده‌ای انحراف از واقعیت‌هاست. برادران یا نمی‌دانند و نمی‌خوانند یا تعمد دارند در کوچه بن‌بست و بی حریف فریاد سر بدهند و دکانشان پایدار باشد و هویتشان برقرار. خود این خواننده و کسانی همچون او معلول این تخریب فرهنگی هستند، یعنی بازنمایی فرهنگ انحطاط یافته نه عامل و جاسوس و... اینکه هر کسی را در هرجایی عامل و جاسوس و چه و چه معرفی می‌کنند در واقع به او جایگاه و شانیتی می‌دهند که اندازه آن نیست و در پرده به کسانی که واقعاً جاسوس‌اند (که بعید است در تولید فرهنگی نقشی و حضوری داشته باشند) جایی برای زیست در سایه و تاریکی می‌دهند.

موسیقی ایرانی زندگی در خفا و زیر سایه انگ و اتهام

نکته دیگری در فضا‌های این روز‌ها و البته سال پیش مرتباً تکرار می‌شود، آوردن چند اسم استاد است که چشم از جهان فروبسته‌اند و در حاشیه‌ها نامی از آنان به میان می‌آید و عده‌ای واافسوسا و چه و چه سر می‌دهند که ای‌داد ببینید به‌جای بنان، خالقی، خرم، شهناز، دوامی، شجریان و... چه کسانی آمدند و موسیقی به ویران سرا تبدیل شده است. این تأسف‌ها هم فقط از سر استیصال است، چراکه موسیقی در ایران همیشه در خفا بوده است و چه بسیاری از بزرگان که زیر نام و انگ مطرب و مزقونچی و چه و چه زندگی کرده‌اند. شما به آخرین ساز تاریخی تولید شده ایرانی نگاه کنید، سه‌تاری که زیر قبا جا می‌شود، این ساز چرا این‌قدر کوچک است و بسامد صدایش اندک، از ترس هجو و حمله مردمان کوچه و بازار. موسیقی ارج‌وقرب و احترامی در میان مردمان نداشته است. به‌جز اقلیتی که ارزش‌های آن را می‌دانستند. همه امیرکبیر نبودند که علی‌اکبر خان فراهانی را به پایتخت فرابخوانند تا موسیقی را سامان دهد. بسیاری اهل طرب را تمسخر کرده و مطرب لفظ تحقیر بود، اگرچه در فرهنگ عربی – اسلامی مطرب جایگاه داشت، اما در ایران پس از صفوی مورد استهزا بود و به روایت امروز موسیقی‌اش زیرزمینی بود. هیچ خطی و ربطی از ارکستر و تنظیمی جمعی نداریم، بلکه موسیقی فردی و گاه گروه نوازی با چند ساز محدود می‌شد.

نکته دوم اینکه موسیقی با اشعار مبتذل محصول ساسی مانکن و امروز نیست. آن موسیقی که می‌خواند: «هوو، هوو دارم هوو، دل بی‌قرارم هوو وقتی که هوو نداشتم چه روزگاری داشتم» و الخ که برای امروز و این آدم‌ها نیست. دقیقاً ازآنجایی‌که موسیقی ایرانی زیرزمینی و برای مجالس خاص و مخفی، حرکتش رو به ابتذال بود. اشعار بی‌دروپیکر و با بدترین ریتم و ضرباهنگ و... این مجموعه را (مرحوم مرتضی احمدی آن را جمع‌آوری کرده است) که به نام هنر عامه می‌شناسیم، همین دست موسیقی است. به عبارتی در برابر زبان مضمحل شده دربار و منشیان قاجار، زبان این اشعار یک اعتراض بوده است و جای تحلیل آن بسیار است.

تا قبل از انقلاب هم نگاه کنید در مقابل موسیقی پاپی که شعری معنادار را دنبال کرده و تلاش می‌کند با موسیقی روز دنیا هماهنگ باشد، پرفروش‌ها دست نعمت آقاسی و خواننده‌های کوچه و بازاری همچون یساری و... است. درعین‌حال این فرهنگ با تمام آن پرفروش‌ها از بین نرفت و نابود نشد و بنیان خانواده حتی با فیلمفارسی‌ها که در ابتذال رو دست نداشتند، نلرزید؛ اما آنچه امروز اتفاق افتاده است، امر دیگری است با شعاع و عمق دیگری.

این مسئله فقط مختص فرهنگ ایران نیست، پدیده‌ای جهانی است و این برادران هم اولین کسانی نیستند که نگران فرهنگ هستند بلکه نهاد‌های جهانی همچون یونسکو هم به دنبال حفظ سنت‌ها و میراث بشری هستند.

بزرگان موسیقی و ذائقه فرهنگی

یکی از نکاتی دیگر که در تمام این طوفان‌های خبری و تحلیلی باز می‌شود، این است که اگر شرایط را برای بزرگان موسیقی مهیا کنیم عرصه و بازار موسیقی برای کسانی همچون ساسان حیدری به حداقل می‌رسد و او هم به‌اندازه از سهم این بازار برمی‌دارد. مسئله این است آقایانی که هر دو سال یک‌دفعه به ساسی مانکن حمله می‌کنند وظیفه‌دارند تمام سال به شجریان‌ها و قمر‌ها و ... حمله کنند، اینکه رد همه این آدم‌ها در رسانه‌های مرجع همچون صداوسیما پاک شده است و تولیدی وجود ندارد، جایی برای نام‌آوران خلاق جوان این روز‌ها نیست. همه جای جهان مخاطب موسیقی کلاسیک اندک است، اما فرصت برای خلاقیت و بروز اصالت وجود دارد.

نکته مهم‌تر هم این است که هر وقت تک آهنگی مبتذل همچون این کار (که برآیند یک سال تکه‌های دیده شده در فضای مجازی است) بیرون می‌آید همه یاد فرهنگ و خانواده می‌افتند و همه اشتباهات را بر گردن موسیقی، تئاتر و سینما و اهالی هنر می‌اندازند، اما وقتی زمان تقسیم بودجه‌هاست به‌اندازه چرخ ماشین مدیرکل اداره‌ای هم به هنر نمی‌رسد.

زهرچشم‌های سیاسی

به نظر می‌رسد بخشی از این هجمه و حمله به ساسی مانکن به‌روزی برمی‌گردد که از مهدی کروبی در انتخابات هشتادوهشت حمایت کرد. خواننده‌ای که از اول هم همین‌طور بی‌دروپیکر و نازل می‌خواند، از یک کاندیدا در انتخابات حمایت کرد که البته هیچ تأثیری هم در شمارش آرا نداشت. در نقطه ابتذال او همچون بال دیگر این نوع موسیقی که ساسی مانکن می‌خواند، اما او زندگی می‌کند یعنی تتلو است، امیرحسین مقصودلو که به نظر در خبر‌ها از نوع زیست و زندگی‌اش ابتذال می‌بارد در یک سطح زندگی می‌کنند، روی مواد و فریب دختران جوان و...، اما هجمه‌ها به او به دلایل سیاسی توسط برادران جبهه خود خوانده فرهنگی کمتر است. اینجاست که این سؤال پیش می‌آید آقایان خودشان را به خواب زده‌اند؟

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین