نشریه فارنافرز در یادداشتی به قلم پل کروگمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد۲۰۰۸ به امپراتوری زیرزمینی شبکه تحریمهای ایالات متحده پرداخته و مینویسد: کنترل ایالات متحده بر نقاط حساس اقتصاد جهانی به واشنگتن راههای جدیدی برای نفوذ سیاسی میدهد. در سال۲۰۱۲، دولت ایالات متحده توانست با استفاده از سوئیفت و قدرت مالی خود، ایران را از سیستم مالی جهان خارج کند.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ فرض کنید که یک شرکت در پرو میخواهد با یک شرکت در مالزی تجارت کند. چه شرکتها متوجه باشند یا نه، تراکنشهای اطلاعات مالی و دادههای آنها تقریبا از طریق ایالات متحده یا موسساتی که آمریکا بر آنها کنترل قابل توجهی دارد، تحت نظارت است.
واشنگتن این قدرت را دارد که بر مبادله نظارت کند و در صورت تمایل، آن را در مسیر دلخواه متوقف کند. بخشی از آنچه که زیربنای این قدرت را تشکیل میدهد دلار است که به خوبی شناخته شده است.
پل کروگمن برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۰۸ و استاد دانشگاه سیتی نیویورک ۶ دسامبر در نشریه فارن افرز نوشت: بیشتر تجارت جهان به دلار انجام میشود. دلار یکی از معدود ارزهایی است که تقریبا همه بانکهای بزرگ آن را میپذیرند و مطمئنا پرکاربردترین ارز است. هیچ بازار واقعی دیگری وجود ندارد که در آن شرکت پرویی بتواند زیرههای پرو را با رینگیت مالزی مبادله کند، جز با تبدیل کردن به دلار.
با این حال، دلیل دیگری وجود دارد که کمتر شناخته شده است، اینکه چرا ایالات متحده قدرت اقتصادی بسیار بالایی دارد. بیشتر کابلهای فیبر نوری جهان که دادهها و پیامها را در سراسر کرهزمین انتقال میدهند، از ایالات متحده عبور میکنند.
در جایی که این کابلها به ایالاتمتحده میرسند، واشنگتن میتواند ترافیک آنها را نظارت کند و به آژانس امنیت ملی اجازه دهد دادهها را مورد رصد قرار دهد؛ بنابراین ایالات متحده میتواند به راحتی از هر کشوری جاسوسی کند. این کشور میتواند تعیین کند که رقبایش چه زمانی منافعش را تهدید میکنند و در پاسخ به آن تحریمهای معنا داری صادر کند.
جاسوسی و تحریم واشنگتن موضوع کتاب امپراتوری زیرزمینی: چگونه آمریکا اقتصاد جهانی را به سلاح تبدیل کرد، اثر هنری فارل و آبراهام نیومن است. این کتاب توضیح میدهد که چگونه واشنگتن چنین قدرت شگفت انگیزی را به دست آورده است. فارل و نیومن توضیح میدهند که چگونه ۱۱ سپتامبر ایالات متحده را به استفاده از امپراتوری خود سوق داد و چگونه بسیاری از اجزای تشکیل دهنده آن را برای محدود کردن چین و روسیه گرد هم آورد.
نویسندگان همچنین نشان میدهند که چگونه ایالاتمتحده به نام امنیت، سیستمی را ایجاد کرده است که اغلب بهمنظور سوءاستفاده بهکار میرود.
مرکزیت ایالات متحده در امور مالی و انتقال دادههای جهانی کاملا بیسابقه نیست. قدرت پیشرو جهان همواره کنترل گستردهای بر اقتصاد و شبکههای ارتباطی جهان داشته است. به عنوان مثال، در آغاز قرن بیستم، پوند بریتانیا نقش کلیدی در بسیاری از معاملات بینالمللی داشت و تعداد زیادی از کابلهای تلگراف زیردریایی جهانی از لندن عبور میکردند.
اما سال ۲۰۲۳ سال ۱۹۰۱ نیست. عصر امروز با چیزی تعریف میشود که برخی از اقتصاددانان آن را «ابرجهانی شدن» مینامند. جهان بسیار بیشتر از یک قرن پیش در هم تنیده شده است. فقط این نیست که تجارت جهانی در حال حاضر سهم بیشتری از فعالیتهای اقتصادی را نسبت به گذشته تشکیل میدهد، بلکه پیچیدگی معاملات بینالمللی بسیار بیشتر از هر زمان دیگری است.
این واقعیت که بسیاری از این تراکنشها از طریق بانکها و کابلهایی که ایالات متحده کنترل میکند انجام میشود، به واشنگتن قدرتی میدهد که هیچ دولتی در تاریخ از آن برخوردار نبوده است. فارل و نیومن نشان میدهند که کنترل ایالات متحده بر نقاط حساس اقتصاد جهانی به واشنگتن راههای جدیدی برای نفوذ سیاسی میدهد.
یک مثال بسیار مهمتر از قدرت ایالات متحده، روشی است که واشنگتن انجمن ارتباطات مالی بین بانکی جهانی را که بیشتر به نام سوئیفت شناخته میشود، انتخاب کرده است. این سازمان به عنوان سیستم پیام رسانی عمل میکند که از طریق آن تراکنشهای مالی بینالمللی عمده انجام میشود و واشنگتن میتواند از آن برای ردیابی تراکنشهای مالی در سراسر جهان استفاده کند.
در سال ۲۰۱۲، دولت ایالات متحده توانست با استفاده از سوئیفت و قدرت مالی خود، ایران را به طور موثر از سیستم مالی جهان خارج و تاثیری وحشیانه اعمال کند. پس از تحریمها، اقتصاد ایران دچار رکود شد و تورم در کشور به حدود ۴۰درصد رسید. در نهایت، تهران موافقت کرد که در ازای رفع تحریمها، برنامه هستهای خود را کاهش دهد. (در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، این توافق را خنثی کرد، اما این داستان دیگری است.)
این همان قدرتی است که ایالات متحده از کنترل خود بر نقاط حساس مالی به دست میآورد. نمونههای گویای زیادی وجود دارد که واشنگتن از امپراتوری زیرزمینی خود به عنوان یک اهرم تسلیحاتی برای فشار بر کشورها از جمله تحریم ایران اقدام میکند. این به بهترین شکل نشان میدهد که چگونه هر سه عنصر امپراتوری - کنترل بر دلار، کنترل بر اطلاعات و کنترل مالکیت معنوی- کنار هم قرار میگیرند.
همین چند سال پیش، مقامات آمریکایی و نخبگان سیاست خارجی در مورد هوآوی وحشت داشتند. این شرکت که روابط نزدیکی با دولت چین دارد، به نظر میرسید که آماده عرضه تجهیزات ۵ G به بسیاری از نقاط کره زمین است و مقامات آمریکایی نگران بودند که این گسترش به طور موثر به چین درست مانند ایالات متحده قدرت استراق سمع بقیه جهان را بدهد؛ بنابراین واشنگتن از امپراتوری در هم تنیده خود برای قطع ارتباط با هوآوی استفاده کرد.
ابتدا، طبق گفتههای فارل و نیومن، ایالات متحده متوجه شد که هوآوی به طور مخفیانه با ایران معامله میکرده و بنابراین تحریمهای ایالات متحده را نقض کرده است. سپس، توانست با استفاده از دسترسی ویژه خود به اطلاعات مربوط به دادههای بانکهای بینالمللی شواهدی ارائه دهد که نشان میدهد این شرکت و مدیر مالی آن با گفتن دروغ به شرکت خدمات مالی بریتانیایی اچ اس بیسی مبنی بر اینکه شرکت او با ایران تجارت نمیکند، مرتکب کلاهبرداری بانکی شده بود. مقامات کانادایی بنا به درخواست ایالات متحده، او را در حالی که در دسامبر ۲۰۱۸ از طریق ونکوور در حال سفر بود، دستگیر کردند.
در نگاه اول، این پیروزی میتواند یک خبر خوب به نظر برسد. اما اگر ایالات متحده بیش از حد آزادانه از اهرم اقتصادی خود استفاده کند، میتواند اساس آن قدرت را تضعیف کند. برای مثال، اگر ایالات متحده دلار را در برابر بسیاری از کشورها تسلیحاتی کند، ممکن است کشورها متحد شوند و روشهای جایگزین پرداخت بینالمللی را اتخاذ کنند.
اگر کشورها به شدت نگران جاسوسی ایالات متحده شوند، میتوانند کابلهای فیبر نوری ایجاد کنند که ایالات متحده را دور بزند. اگر واشنگتن محدودیتهای زیادی را بر صادرات آمریکا اعمال کند، شرکتهای خارجی ممکن است از فناوری ایالات متحده دور شوند.
تاکنون هیچکدام از این اتفاقات رخ نداده است. بهرغم اظهارنظرهای بی پایان در مورد سقوط احتمالی دلار، این ارز همچنان حاکم است. در واقع، همانطور که فارل و نیومن مینویسند، دلار بهرغم حماقت شرورانه ترامپ دوام آورد. اما این به آن معنا نیست که هیچ محدودیتی برای اینکه ایالات متحده تا چه حد میتواند در این مسیر پیش برود وجود ندارد.
فارل و نیومن نگران این هستند چین که به تنهایی یک ابرقدرت اقتصادی است، تصمیم بگیرد با تاریک شدن از خود دفاع کند. همانطور که فارل و نیومن مینویسند، تسلیحاتیکردن تجارت یکی از عواملی است که به جنگ جهانی دوم کمک کرد.