گزارش یک نهاد رسمی زیرمجموعه شهرداری پایتخت، «تهران» را به عنوان «ابرشهر افسردهها» معرفی میکند.
به گزارش دنیایاقتصاد، گزارش اخیر مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران با عنوان «سرزندگی شهری در مناطق ۲۲گانه شهر تهران؛ از ارزیابی تا مداخلات اصلاحی»، هشدار مهم «نارضایتی شهروندان از مدیریت شهری» و «شرایط نامطلوب زندگی در پایتخت» را در خود جای داده است.
نتایج این پژوهش که در سال گذشته انجام شده و به تازگی از سوی این نهاد رسمی منتشر شده است، نشان میدهد ۹۹.۷درصد تهرانیها «سرزنده» نیستند. پیشتر، مرکز پژوهشهای مجلس با انجام مطالعهای با موضوع مشابه درباره وضعیت «کیفیت زندگی» در تهران اعلام کرد وضعیت شاخص «فشار محیط زیستی» در تهران عدد میانگین ۳۲۳ است که به معنای «اوج بحران عدمدسترسی به محیط زیست و خدمات شهری مناسب» است؛ در آن گزارش اعلام شده بود که اگر این شاخص در سطح ۱۰۰ باشد «مطلوب» است، اما عدد بالای ۳۰۰ به معنای «فشار زیاد» و رضایت بخش نبودن وضعیت سکونت است. جزئیات و تحلیل نتایج این پژوهش، اردیبهشت امسال در گزارشی با عنوان «سقوط تهران در کیفیت زندگی» در همین صفحه منتشر شد.
گزارش جدید مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران نشاندهنده آن است که در سال ۱۴۰۱ برای دومین سال متوالی، کیفیت زندگی در شهر تهران، نمره مردودی دریافت کرده است. برآیند و جمع بندی نتایج این گزارش نشان میدهد، طی سالهای گذشته تاکنون، عوارض نامرئی «تغییرکاربری» و «فقر فضاهای تفریحی و عمومی» در پایتخت را شهروندان پرداخت کرده اند و این عوارض هم اکنون در شکل افسردگی دسته جمعی ساکنان پایتخت نمود پیدا کرده است.
محتوای این گزارش بر اساس سنجش میزان «سرزندگی شهری» شهروندان تهرانی (بر اساس شاخص سرزندگی)، نشان میدهد، ۹۹.۷درصد تهرانیها افسرده هستند، به این معنا که فقط ۰.۳ درصد از جمعیت ساکن تهران بر اساس این شاخص، سطح مطلوبی از سرزندگی شهری دارند.
شاخص «سرزندگی» نمایانگر میزان نشاط روحی یا برعکس، افسردگی است. همچنین سطح نامطلوب این شاخص بیانگر «پایین بودن کیفیت زندگی» است و تغییرات این شاخص با «سطح رضایت یا نارضایتی عمومی» شهروندان ارتباط دارد. بر اساس این گزارش، شاخص سرزندگی در تهران از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. در مجموع ۸۰.۸درصد شهروندان تهرانی سر زندگی پایین را گزارش کرده اند. ۱۸.۹درصد سرزندگی در سطح متوسط و تنها ۰.۳درصد سرزندگی بالا را گزارش داده اند.
در این گزارش، مناطق افسرده یا مناطقی که شهروندان در آنها کمترین میزان سرزندگی را گزارش کرده اند، معرفی شده اند. همچنین اسامی مناطق با بیشترین سرزندگی نسبت به سایر مناطق نیز اعلام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهشی که در سال ۱۴۰۱ در این زمینه انجام شد، شهروندان مناطق ۱۱، ۲۰، ۱۶، ۱۲ و ۱۹، کمترین میانگین رتبه سرزندگی شهری را در مقایسه با دیگر مناطق شهر تهران به خود اختصاص دادند. رتبه میانگین سرزندگی مناطق ۵، ۲۲، ۳ و ۸ تهران از دیگر مناطق بالاتر بود. در این گزارش بر ضرورت تدوین راهکارهایی برای افزایش نشاط و سرزندگی زیست شهری بر اساس چهار شاخص اساسی شامل «توسعه مشارکت و تعاملات اجتماعی»، «توزیع متوازن و مطلوب خدمات ورزشی و فراغتی»، «بهبود وضعیت زیست محیطی» و «اصلاح وضعیت فضاها یا عرصههای عمومی» تاکید شده است.
نتایج این گزارش، تبعات افسردگی دسته جمعی تهرانیها را نیز بازگو میکند. در این گزارش آمده است که این افسردگی دسته جمعی و وضعیت نامطلوب رتبه سرزندگی در میان شهروندان تهران، زمینه افزایش و تشدید بزهکاری، جرم و انواع آسیبهای اجتماعی و نارضایتیهای عمومی را فراهم میکند. نامطلوب بودن وضعیت سرزندگی شهری میتواند دال بر آسیبها و مسائل اجتماعی متکثری در دیگر حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز باشد. بزهکاری، جرم، اعتیاد، فحشا و... را نیز در سطح شهر توسعه دهد و از این رو ضروری است که بهبود و ارتقای سرزندگی شهری با فوریت بیشتری در دستور کار مدیریت شهری تهران قرار بگیرد. در این گزارش، مرکز مطالعات شهرداری تهران به شهرداری توصیه میکند تا اقدامات فوری برای احیای سرزندگی تهرانیها بهخصوص در مناطق پایین شهر انجام شود.
تحلیل نتایج این بررسی از شناسایی دست کم ۵ عامل مزاحم سرزندگی شهروندان خبر میدهد. «وضعیت آشفته شهر» یکی از مهمترین موانع سرزندگی شهروندان تهرانی است. در وهله بعد، «تغییرکاربری» سالهای اخیر که باعث شده «فضای عمومی برای نشاط و تفریح و فراغت» به شدت کاهش یابد. از سوی دیگر، «وضعیت نامطلوب پارکهای شهر» و حتی «وضعیت نامناسب سطلهای زباله» عواملی هستند که بر افسردگی و تشدید میزان آن در زیست شهری شهروندان اثرگذار بوده اند. «تسلط خودروها» در شهر و «فقر شدید معابر مخصوص توقف شهروندان و پیاده روی»، از دیگر عواملی هستند که میتوان از آن به عنوان مزاحم سرزندگی شهروندان پایتخت یاد کرد.
در این گزارش یک بسته سیاستی برای ارتقای سطح سرزندگی شهروندان تهرانی به شهرداری پیشنهاد شده است. مهمترین این توصیهها را میتوان در چهار محور اصلی خلاصه کرد. ارائه توصیههایی به منظور «توسعه مشارکت و تعاملات اجتماعی»، «بهره مندی عادلانه از خدمات ورزشی، تفریحی و فراغتی»، «بهبود شرایط زیستمحیطی» و «بهبود وضعیت فضاها و عرصههای عمومی»، سرفصلهای این توصیهها هستند. در این گزارش تاکید شده است به منظور بهبود و ارتقای سطح سرزندگی در شهر تهران، لازم است اراضی ذخیره (قهوه ای) برای افزایش خدمات شهری مختص نشاط و تفریح اختصاص پیدا کند. همچنین لازم است محلههای مسکونی تهران «آرام» شود. این اقدام باید با اعمال «سقف سرعت ۳۰ کیلومتربرساعت» بر خودروها اعمال شود. استقرار کاربریهای شبانه در سطح گسترده در تهران به منظور «احیای تفریح و گشت و گذار» شهروندان و همچنین انتقال فعالیتهای مزاحم و ناسازگار با شهر تهران به بیرون از شهر مثل انبارها، از دیگر اقداماتی است که باید در این راستا صورت بگیرد. تدوین و تصویب اختلاط کاربری در جدارههای شهری، تدوین و تصویب دستورالعملهای تشویقی استقرار کاربریهای شبانه در کلیه فضاهای همگانی با فواصل مناسب، احداث و ساماندهی فضای همگانی با کاهش حضور خودروهای شخصی و تجهیز آنها برای حضور شهروندان در پهنههای سکونت برخی دیگر از راهکارهای ارائهشده است. کاشت درختان و ساماندهی جدارههای آشفته شهری و تدوین و تصویب طرح مبلمان شهری، از دیگر پیشنهادهایی است که برای بهبود وضعیت سرزندگی شهروندان تهرانی در این گزارش به آن اشاره شده است.
مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران در ارزیابی «سرزندگی شهری در مناطق ۲۲گانه تهران»، در حالی، عملا رتبه بالای افسردگی شهروندان به واسطه شرایط نامناسب سکونت در پایتخت را اعلام کرده است که یک صاحبنظر و جامعه شناس شهری، اولین گام مهم برای حل مسائل تهران را «اعلام واقعیت ها» میداند.
حسین ایمانی جاجرمی، صاحبنظر و جامعه شناس شهری، معتقد است، اعلام واقعیتها و آنچه در واقعیت شهر در جریان است، اولین گام مهم برای حل مسائل شهرها از جمله تهران است. وی در گفتگو با دنیایاقتصاد گفت: این گزارش که نشاندهنده رتبه بالای افسردگی تهرانیها به واسطه شرایط نامناسب زیست شهری در پایتخت است، کاملا همراستا با سایر گزارشها از جمله گزارشهای بینالمللی است که واحد اقتصادی اکونومیست و موسسه مرسر از کیفیت زندگی در شهرها منتشر کرده و در آن رتبه تهران به لحاظ کیفیت زندگی شهری حتی در خاورمیانه نیز پایین است.
وی افزود: یافتههای این گزارش که نشاندهنده زیست نامطلوب شهری در تهران و سرزندگی تنها ۰.۳درصد از شهروندان است کاملا معتبر است و با واقعیتها همخوانی دارد؛ مگر چه سرمایهگذاری برای زیرساختهای اجتماعی در تهران انجام شده که انتظار میرود رتبه و معدل سرزندگی شهروندان تهرانی بیش از میزانی باشد که در این گزارش به آن اشاره شده است؟
وی گفت: در تهران و همچنین سایر کلانشهرها و شهرهای کشور، ارتباطی بین «زیرساخت اجتماعی» و «سرمایه اجتماعی» وجود ندارد. این در حالی است که شرایط عمومی جامعه و ناامیدی شهروندان نسبت به آینده به واسطه وضعیت نامطلوب اقتصادی و نبود چشم انداز ایجاد شرایط مطلوب اقتصادی و اجتماعی و...، این وضعیت و عدمسرزندگی را در شهرها دامن زده است. این موضوع نیز متاسفانه تنها مربوط به شهر تهران نیست و اگر سایر شهرها نیز بررسی شود، نتایج مطلوبی حاصل نخواهد شد.
ایمانی جاجرمی، پیامدهای این زیست نامطلوب را افزایش افسردگی، تنهایی و انزوا، نزاع و خشونت و کاهش کیفیت و زوال زندگی شهری عنوان کرد و افزود: عملا در تهران و سایر شهرها، فضایی برای تعامل شهروندان و ارتقای همه آنچه منجر به زیست مطلوب شهری میشود وجود ندارد. این موضوع بهخصوص در تهران و کلانشهرها که شیوه و سبک زندگی در سالهای اخیر با تحولات مهمی مواجه شده است بیش از سایر شهرها به چشم میخورد. میل به استقلال فرزندان، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، افزایش تعداد خانوارهای تک نفره، بدون فرزند یا تک فرزند و...، ضرورت مداخله مدیریت شهری برای ایجاد فضاهای مناسب جهت ایجاد تعامل بین شهروندان و گذران اوقات تنهایی و فراغت آنها را بیش از پیش کرده است. جامعه ما بهخصوص در کلانشهرها به شدت نیازمند به سرمایهگذاری درحوزه زیرساختهای اجتماعی و زیست مطلوب شهری است. زمانی که شهرداریها به جای اداره مناسب شهر به منظور تامین کیفیت زیست مطلوب شهری برای شهروندان به واسطه عدمدسترسی به درآمدهای پایدار، شهر و فضاهای آن را برای فروش عرضه میکنند و شهر به تصرف خودروها و فعالیتهای ساختمانی درآمده است، هزینههای ایجاد زیرساختهای اجتماعی به شدت افزایش یافته و عملا تامین دسترسیهای محلی به سرانههای مطلوب زیست شهری (امکاناتی نظیر پارکهای محله ای، کتابخانه، فرهنگسرا، سالنهای ورزشی و...)، غیرممکن یا بسیار دشوار میشود. حتی پیاده روها این روزها در تصرف موتورسوارها درآمده و این سرعت و تراکم وسایل نقلیه عملا منجر به محو برخی گروههای سنی همچون کودکان و سالمندان از شهر شده است. از سوی دیگر به دلیل اداره کشور با سیستم متمرکز و نقش تهران به عنوان نقطه تمرکز ارائه خدمات ملی به کل کشور، عملا تهران شبیه یک «دونات با هسته خالی» شده است که مرکز آن به جای آنکه محل زیست مطلوب شهری برای شهروندان باشد به مناطق خالی و شب مرده تبدیل شده است. بسیاری از این مناطق که سالها و دههها محل زندگی شهری بوده است هم اکنون به انبارهای نگهداری کالا تبدیل شده است. وی تاکید کرد: شهرداری نباید به دنبال کسب درآمد از فروش شهر باشد؛ باید درآمدهای پایداری داشته باشد و از محل عوارض شهری و مالیات محلی، هزینههای اداره شهر را برای تامین زیست مطلوب شهری فراهم کند. مشخص است در چنین شرایطی که تمام هم و غم شهرداریها درآمدزایی از مسیر شهرفروشی است و درآمد پایداری وجود ندارد، زیست مطلوب شهری در پایتخت فدای فعالیتهای ساختمانی و تراکم خودرویی خواهد شد.