فاصله یک پست به میزان لایکهایی که دریافت میشود، به پست بعدی و دریافت لایکهای بیشتر شیفت میشود، چرخهای که به ظاهر هیچ ارزشی ندارد و میتواند فرد را «مبتلا به» جریانی مستمر و بیهوده کند.
به گزارش ایسنا به نقل از آفکام، لایک یک واژه انگلیسی به معنای پسندیدن است که در شبکههای اجتماعی، به عنوان نشانهای از تأیید یا توجه مثبت به یک محتوا یا پست اشاره دارد. وقتی کاربران یک محتوا را لایک میکنند، به این معناست که آنها این محتوا را میپسندند یا تأیید میکنند. این اقدام به عنوان حمایت، توجه یا تعامل با محتوا تفسیر میشود. همین تایید، کاربر را در مارپیچ و دهلیزی میاندازد که مدیریت زمان را از دستش خارج میکند.
شبکههای اجتماعی با سرعتی سرسامآور در حال تسخیر تمام اوقات کاربران هستند، به گونهای که نمود آن را در اماکن عمومی، خیابان و مترو و اتوبوس و حتی پشت فرمان میبینیم. کار به جایی رسیده که رسانههای اصلی نیز برای نشر اخبارشان دست به دامان همین شبکهها شدهاند.
ما انسانهای متمدن کی به این همه باران اطلاعات غیر ضروری بلااستفاده نیاز داشتیم؟ کدام انسان هر روز میتوانست دادههایی از موضوعات و سوژههای مختلف را با چشم و ذهنش دریافت کند و ضروری و غیرضروری را به خاطر بسپارد؟ کدام نتیجه؟ کدام بهره؟ تنها وقت و هزینهای که از عمرمان میرود!
امروزه لایک کردن و لایک گرفتن پاداشی به مغز میدهد که خروجی مشخصی ندارد. حال این سوال پیش میآید که اگر لایک، ویو و کامنت از شبکههای اجتماعی گرفته شود آیا باز هم این قدر بازار داغ خواهد بود؟
شرایط شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام به گونهای شده که لایک دهنده و لایک گیرنده هردو احساس میکند تاثیر گذارند و این بازار به حدی داغ شده که بیش از کاربران، گردانندگان شبکههای مجازی از این لایک دادنها و گرفتنها مسرورند و امپراتوری بی حد و حصر خود را هر روز گستردهتر میکنند.
آن که لایک میکند و میبیند در همان خط تایید، باعث استمرار کاربر شده و مکرر پست و استوری به اشتراک میگذارد، احساس میکند بر او اثر گذاشته و خود این مساله در او احساس موفقیت ایجاد میکند. به همین اندازه، لایک گیرنده نیز به همین احساس دچار میشود. هر روز با به اشتراک گذاشتن محتوایی در پست یا استوری منتظر لایکهای متعدد میشود و هر لحظه با دیدن لایک پاداشی کاذب در مغزش ایجاد میشود. همین امر به سادگی به یک اعتیاد تبدیل میشود که کاربر حاضر میشود بخاطر حفظ و توسعه همین شرایط و احساس، وقت و زندگیاش را روی آن متمرکز کند.
همه ما این روزها دیدهایم که برخی از کاربران از خصوصیترین جوانب زندگیشان، از ته اتاق خواب تا چگونگی تغذیه کودک خردسال و حتی نوع لباس پوشیدن و خرید و عکسهای مختلف خصوصی را به صورت چند رسانهای به اشتراک میگذارند و همین کار عبث نیز برای خیلیها جالب به نظر میرسد و هر روز خواسته یا ناخواسته او را سر کار میگذارند تا بیشتر از لایههای درونی زندگی و شخصیتیاش برای عموم به اشتراک بگذارد. این مساله، اما معضلی جدی در عصر حاضر محسوب میشود و در حال آسیب رساندن به بخش عظیمی از جوامع است.
البته در این بین اینفلوئنسرهایی هم در سطح گسترده پدید آمدهاند که درآمدهای قابل ملاحظه از طریق آگهی کسب میکنند، اما خسارتی که شبکههای اجتماعی از این بُعد بر صرف زمانی «نفر ـ دقیقه» در سطحی بسیار وسیع ایجاد میکنند، با هیچ استدلالی توجیه پذیر نیست.
بیش از نیمی از مردم اخبار را از طریق شبکههای اجتماعی دنبال میکنند. این مساله نشان از رشد فزاینده و خارج از کنترل این پلتفرمها دارد که هر روز به صورت مویرگی در حال تسخیر تمام و کمال کره زمین هستند. در شبکههای اجتماعی هر کاربر بستری در اختیار دارد که میتواند به تریبونی با هزاران و گاهی میلیونها مخاطب تبدیل شود. در این فضا است که نمیتوان اخبار را کنترل کرد و سرعت در اطلاعرسانی به شکل سرسامآوری بالا است. در این وانفسا باز همچنان صحت و سقم اخبار جعلی از واقعی همچنان در دست رسانههای سنتی و مرجع قرار دارد هرچند باران اطلاعات غیرضروری بر کاربران و اشباع ذهنی آنان، اجازه وصول کمی و کیفی دادهها به کاربران را نخواهد داد.