حد و مرز انتقاد پذیری دولت کجا است؟ آیا دولت تدبیر و امید از شنیدن انتقادات فراری است؟ یا به عکس آنچه که موجب تکدر خاطر دولت می شود غرض ورزی های سیاسی و جناحی و به کمین نشستن و مچ گیری های منتقدان است.
فرارو- مانی دقیقی؛ حد و مرز انتقاد پذیری دولت کجا است؟ آیا دولت تدبیر و امید از شنیدن انتقادات فراری است؟ یا به عکس آنچه که موجب تکدر خاطر دولت می شود غرض ورزی های سیاسی و جناحی و به کمین نشستن و مچ گیری های منتقدان است.
از یک سو کنش منتقدان نسبت به عملکرد دولت و از سوی دیگر واکنش دولت نسبت به انتقادات ظرف شش ماهی که از عمر دولت یازدهم می گذرد، نشان می دهد که شاید گزاره دوم به واقعیت نزدیک تر باشد.
حسن روحانی، دولت خود را دولت انتقاد پذیری معرفی کرده است. بر همین اساس از ابتدای تشکیل دولت تدبیر و امید بارها از سوی او و همراهانش اعلام شده است که از طرح انتقادات استقبال می شود و دولت دست منتقدان را به گرمی می فشارد.
با این حال برپایه سخنان روز گذشته رییس جمهوری در جمع دانشگاهیان، به نظر می رسد که دولت یازدهم میان نقدها، تفاوتی قائل است و بیش از پیش از نقدهایی استقبال می کند که سازنده باشد.
نقد سازنده، نقدی است که تلاش دارد تا نشان دهد میتوان مقصود یا هدف یک کار را با یک رویکرد جایگزینِ بهتر برآورده کرد. در این حالت، نقد کردن الزاما به معنای «اشتباه شمردن» نیست و هدف یک کار مورد احترام است، بلکه اعلام میشود که همان هدف را میتوان از یک راه دیگر، به شکلی بهتر به دست آورد.
بر همین اساس حسن روحانی خواستار آن می شود که اساتید و دانشگاهیان پا در عرصه نقد بگذارند، چرا که آنها عموما از یک سو به دلیل ویژگی های که دارند از جمله آگاهی، برخورداری از علم کافی و دارا بودن نگاه همه جانبه و از سوی دیگر نداشتن منفعت های شخصی و گروهی، نقدشان سازنده است.
هر چند روحانی همان جریاناتی که از ابتدای تشکیل دولت برپایه منافع شخصی، گروهی و جناحی به کمین نشسته اند تا هر آنچه که از جانب آنها خوشایند نیست را به نقد بکشند را از انتقاد کردن برحذر نمی دارد، حتی اگر نقد آنها، منفی و یا مخرب باشد.
نقد منفی، نقدی است با هدف اعلام اعتراض به موضوعی، آن هم فقط برای آنکه نشان داده شود، آن موضوع اشتباه و نادرست است. اغلب، این نوع نقد را معادل «حملهی شخصی» تفسیر میکنند.
هدف نقد مخرب هم نابود کردن طرف مقابل است. نقد مخرب تلاش میکند، که دیدگاه مقابل را بیاعتبار و بیارزش نشان دهد. در بعضی شرایط، نقد مخرب کاملا غیرقابل توجیه است و از جنس اذیت و آزار یا تهدید به حساب میآید.
دولت روحانی، معتقد است که عمده نقدهایی که تاکنون علیه دولت مطرح شده است به خصوص در موضوع توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 در ژنو، در چارچوب نقدهای منفی و مخرب بوده است.
منتقدان توافق ژنو، حتی پیش از آنکه تیم مذاکره کننده هسته ای ایران تشکیل شود، به هر نوع اقدام احتمالی آن اعتراض داشتند. از انتقال پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه و تشکیل تیم مذاکره کننده جدید گرفته تا تبیین سیاست های هسته ای جدید ایران در مذاکرات و توافق با طرف های مقابل در چارچوب برنامه اقدام مشترک، همواره زیر تیغ منتقدان بوده و هست.
با این حال آنها هیچگاه نگفتند دولتی که با کوهی از مشکلات روبرو است و تلاش دارد بحران های پیش رو را که عمدتا میراثی است از دولت گذشته به خصوص در حوزه های اقتصادی و روابط بین الملل را چه طور و چگونه باید حل کند.
این دسته از منتقدان که در گذشته تمام قد پشت دولت قبل ایستاده بودند و هر اقدام آن را مورد تایید قرار می دادند که نتیجه اش هم شده است بحران های کنونی و هدایت کشور به لبه پرتگاه، بدون ارایه راهکار تنها انتقاد می کنند و کار دولت را زیر سوال می برند.
منتقدانی که چوب نقد منفی و تخریب آنها همواره بالا است، تنها نگاه و تمرکزشان به مذاکرات هسته ای نبوده است. آنها از ابتدای تشکیل دولت در کمین نشسته اند تا در هر بزنگاهی که از نظر آنها دولت پایش را کج گذاشت و عملی را بر خلاف میل و مذاق آنها انجام داد صدای اعتراض خود را بلند کنند.
این دست از منتقدان اگر نقدشان هم درست باشد اما به دلیل شیوه ای که پیش می گیرند سبب می شود که نقدشان رنگ و بوی تسویه حساب سیاسی به خود بگیرد.
نمونه اش همین موضوع اعطای سبد کالا به شهروندان است که شیوه اعطای آن را کمتر کسی تایید کرده، هر چند نسبت به اصل اعطای آن اختلاف نظرات جدی وجود دارد.
برخی معتقدند که در اعطای چنین سبدی تردیدی وجود ندارد چرا که مطابق آمارها، دهک های پایین دچار فقرغذایی هستند و یارانه نقدی دریافتی صرف امور دیگر زندگی شان می شود و کفاف تامین مواد غذایی را نمی دهد. در چنین شرایطی هم دولت چاره ای ندارد اقدامی کند اما آن اقدام نمی تواند که پرداخت یارانه نقدی بیشتر باشد، چرا که افزایش یارانه نقدی، تبعاتی دارد از جمله افزایش نقدینگی و رشد تورم. بنابراین برای دولت چاره ای باقی نمی ماند جز اعطای سبد کالا.
با این حال همین عده که بر ضرورت اعطای سبد کالا تاکید می کنند که به نوعی از حامیان دولت هم محسوب می شوند، نتوانسته اند در برابر شیوه انتخابی دولت برای اعطای سبد کالا سکوت کنند. بر این اساس با وجود حمایتی که از دولت می کنند، زبان به انتقاد گشودند و با نقدی سازنده، خواستار تغییر روش اعطای سبد کالا شدند.
اتفاقا دولت به این نقدها به سرعت واکنش نشان داد و امروز حسن روحانی در جلسه هیات دولت، ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مسئول ساماندهی وضعیت اعطای سبد کالا کرد.
اما آنهایی که هدفشان از نقد تخریب است، باز هم به جای ارایه راهکار به دولت به منظور رفع فقرغذایی دهک های پایین جامعه با نقدهای خود تلاش می کنند که این اقدام دولت را از ریشه بزنند.
آنهایی که پوزش رییس جمهور از این شیوه توزیع سبد کالا را طلب می کنند و خواستار مجازات و یا دستکم توبیخ و برکناری عوامل موثر در آنچه تحقیر اقشار محروم و مستضعف خوانده اند شدند، معلوم نیست در دولت گذشته کجا بودند و چطور آن موقع مهر سکوت بر لب زده بودند که امروز به واسطه 8 سال سوء مدیریت، قانون گریزی، بی تدبیری در روابط بین الملل و استقبال از تحریم های بی سابقه، شرایطی برای مردم ایجاد شده است که برای دریافت سبدی نه چندان با ارزش اینگونه به زحمت بیفتند. بنابراین بهتر است ابتدا عاملان بروز این شرایط و سپس حامیان آنها که امروز ژست منتقد به خود گرفتند در پیشگاه مردم عذر خواهی کنند.
کاملا هم طرفدار جناب دکتر روحانی و دولت اعتدال ایشان هستم.
در اینکه بسیاری از منتقدان کنونی هم از روی حب و بغض شخصی و گروهی و جناحی و .. دارند در واقع نق مزنند و دسیسه میکنند هیچ شکی ندارم!
به رغم همه ی اینها باید اینها باشند و دولت وظیفه دارد از همه ی اینها تشکر هم بکند! بلی تشکر بکند!
اصلا تفاوت یک دولت ملی و یک رییس جمهور عالم و دانشمند با غیر آن در همین است!
دمکراسی برای اعمال نظر اکثریت نیست برای دفاع از نظر اقلیت است! تا اقلیت در همهمه ی صدای اکثریت گم نشود.
امروز که قدرت در اختیار عقلا و اعتدالیون است باید این رفتارهای دمکرات چنان نهادیبنه شود که دیگر شاهد اختناق و حاکمیت اقلیت بر اکثریت نشویم.
امروز باید این ارزشها در عمل تمرین بشوند.
کیهان امروز بزرگترین خادم دولت اعتدال است! باور کنید. نه از روی ارادت که اتفاقا از سر لجاجت و شاید هم عنادت!
اما اینکه نقد چیست و سازنده و ناسازنده دارد بیشتر حرف است. نقد یا تفسیری علمی از اوضاع هست یا نیست. اگر نبود دیگر اسمش نقد نیست. اسمش مچ گیری است و اتفاقا کارکرد اصلی رسانه و دولت در سایه؛ مچ گیری است نه تفسیر حقانی واقعیات.
اینها باید به صورت ناجوانمردانه ترین و مهلکترین ادبیات به ایرادگیری و مچ گیری بپردازند تا دولت بداند در یک جام شیشه ای قرار دارد.
یادمان باشد "قدرت فساد آور است"
پس هیچ کس را بت نکنیم که بعد ناگزیر بشویم بت دست ساز خودمان را بشکنیم! با تاسف.
یک دوستدار حقیقی جناب روحانی شجاع و عالم.