جک نیکلسون: تنها هستم و می‌ترسم در تنهایی بمیرم

فرارو- جک نیکلسون به زنبارگی مشهور است، اما در حال حاضر اذعان دارد که تنهاست و احتمال می‌دهد که در تنهایی بمیرد.
 
به گزارش فرارو به نقل از تلگراف، او می‌گوید که هنوز هم "مشتاق" با کسی بودن است، اما به نظرش شانس این که با کسی بودن را تجربه کند "چندان واقعگرایانه" نیست.
 
بازیگر 77 ساله از اینکه دیگر نمی‌تواند در ملا عام با زنان صحبت کند و از اینکه زنان به خاطر شهرتش به زنبارگی به او اعتماد نمی‌کنند، ناراحت است.
 
نیکلسون در این مصاحبه که با مجلۀ Closer انجام شده است به صراحت گفته است سالهای کله‌شقی و بی‌پروایی‌اش، عاقبت به هیچ و پوچ منتهی شده است.


او می‌گوید از اینکه زنبارگی‌اش باعث شده تا در این سن و سال بدون یک شریک زندگی‌ای بماند که مراقبش باشد و همدمش باشد، پشیمان است.
 
"نمی‌توانم در ملا عام سر صحبت را با زنها باز کنم. دلم راضی نمی‌شود، در سن و سال من چنین کاری درست به نظر نمی‌رسد."
 
"من هر چیزی را که هر مردی آرزویش را دارد به دست آوردم، اما نمی‌توانم بگویم که در مسائل عشقی موفق عمل کرده‌ام."
 
"من فکر نمی‌کنم که رابطه چیز ثابت و لامتغیری است. آدمها لزوماً موجودات پیچیده و سردرگمی هستند. ما همیشه کار درست را انجام نمی‌دهیم، حرف درست را نمی‌زنیم، و آنطور که دلمان می‌خواهد رفتار نمی‌کنیم."
 
نیکلسون این روزها تا ساعت یک بعدازظهر می‌خوابد و بعد یک لیوان شیر می‌نوشد تا شکمش را آرام کند.
 
او گلف بازی می‌کند، چرتی می‌زند و به خانه‌ای که همسایه و دوست مرحومش، مارلون براندو، زمانی صاحبش بود سر می‌زند. این خانه در محلۀ مالهالند در لس‌آنجلس واقع شده است.
 
نیکلسون این خانه را خرید تا مجموعۀ آثار هنریش را در آن نگهداری کند و از طرفی لازم نباشد همسایه‌ای را تحمل کند.
 
او دیگر مثل گذشته شبهایش را در میهمانی‌ها نمی‌گذراند، بلکه بیشتر شبها با دوستانش به دیدن فیلم می‌نشیند.
 
نیکلسون می‌گوید: "هیچ زنی هیچوقت حرف من را باور نکرد، آنها به من اعتماد ندارد. آنها به شهرت من به زنبارگی فکر می‌کنند و به خاطر این شهرت من شانسی ندارم."
 
او می‌گوید: "من دیگر حوصلۀ بحث کردن با زنها سر اینکه شام کجا برویم را ندارم. همان غذای خانۀ خودم بهتر است."
 
یک منبع نزدیک به او او اضافه می‌کند که: "نیکلسون از تنها مردن در خانه‌اش می‌ترسد." منظور از خانه، خانۀ ویلایی اوست که فرزندانش به او اصرار می‌کنند که آن را بفروشد."
 
"بچه‌هایش اصرار می‌کنند که یک خانۀ کوچک تر که رتق و فتق امورش آسانتر باشد در بورلی هیلز بخرد، اما او عاشق خانه فعلیش در هالیوود هیلز است."
 
نیکلسون به مدت شش سال مابین سالهای 1962 تا 1968 با ساندرا نایت ازدواج کرده بود، که حاصل آن دختری به نام جنیفر است که 52 سال دارد.
 
خانم نایت در گفتگو با مجلۀ Closer می‌گوید: "ما زندگی مشترک بسیار زیبا و شیرینی داشتیم. من می‌دیدم که جک در حال بدل شدن به یک ستارۀ بزرگ است و در معرض وسوسه‌های زیادی است. من نمی‌توانستم به آن شکل ادامه دهم. او با آن تصویری که از جک نیکلسون در ذهن همگان است متفاوت است. جک واقعی انسانی دوست‌داشتنی، بخشنده و مهربان است."
 
خانم نایت اضافه می‌کند که نیکلسون "پدری مهربان و فوق‌العاده است" که عاشق فرزندان و به خصوص نوه‌هایش است.
 
نیکلسون می‌گوید: "وقتی نوه‌هایم انشایی یا شعری می‌نویسند و می‌خوانم قلبم به دهنم می‌آید. آنها سرشار از عشق هستند."
 
پایدارترین عشق نیکلسون به هوستون، 63 ساله، ستارۀ مجموعۀ "خانوادۀ آدامز"، بود.
 
او نیکلسون را در سال 1973 در یک میهمانی در خانۀ نیکلسون در لس‌آنجلس ملاقات کرد و می‌گویند در همان نگاه اول عاشق او شد.
 
رابطۀ عاشقانۀ آن دو، با وجود خیانت‌های متعدد نیکلسون، تا سال 1989 دوام آورد.
 
نهایتاً زمانی که نیکلسون به هوستون گفت که ربکا بروسارد، بازیگر، از او حامله است، رابطۀ آن دو به جدایی کشید. نیکلسون دو بچه از ربکا بروسارد به نام‌های لورین، 24 ساله، و رِی، 22 ساله دارد.
 
هوستون در خاطراتش که سال گذشته منتشر شد، شرح داده که وقتی نیکلسون سر میز شام به او گفته که "حدس بزن بچۀ کی تو راهه!" به شدت نیکلسون را زده است.
 
نیکلسون در این مورد می‌گوید: "من از نظر احساسی نابود شدم. آن دوره شاید سخت ترین دوران زندگیم بوده باشد. رفتار من شبیه بچه هاست و اشتباه کرده بودم."
 
هوستون به مجلۀ Closer گفته است که نیکلسون "عشق زندگیم بود" اما اذعان می‌کند که نیکلسون در برابر وسوسه‌ها "اصلاً نمی‌توانست خودش را حفظ کند و به راحتی وا می‌داد."

 
هوستون می‌گوید: "به راحتی وادادن به وسوسه ها خطرناک است چون شما با جذابیتتان می‌توانید آنچه را می‌خواهید به دست آورید، اما در نهایت از مسیر منحرفتان می‌کند."
 
با این همه او نیکلسون را "سخاوتمند" و "شخصی در زندگیم دوست داشته‌ام و تا ابد عاشقش خواهم بود توصیف کرده است."