bato-adv
کد خبر: ۲۳۱۳۴۹

ناگفته‌های آزاده نامداری از ازدواج و طلاقش

پس از حواشی بسیاری که پیرامون جدایی آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش آمد، آزاده نامداری عکسی از خود در اینستاگرام منتشر کرد که جنجال‌های تازه‌ای را به دنبال داشت و باعث شد نامه‌ها و جوابیه‌هایی از دو طرف در این‌باره منتشر شود. نامداری پس از این قضیه، اینستاگرامش را بست تا مدتی از اخبار و حواشی به دور باشد.

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۰ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴
پس از حواشی بسیاری که پیرامون جدایی آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش آمد، آزاده نامداری عکسی از خود در اینستاگرام منتشر کرد که جنجال‌های تازه‌ای را به دنبال داشت و باعث شد نامه‌ها و جوابیه‌هایی از دو طرف در این‌باره منتشر شود. نامداری پس از این قضیه، اینستاگرامش را بست تا مدتی از اخبار و حواشی به دور باشد.
 
نامداری به تازگی مصاحبه‌ای مفصل با مجله «زندگی ایده‌آل» انجام داده و در آن از علل طلاقش و همچنین چرایی انتشار آن عکس سخن گفته است.
 
خانم نامداری زیاد عصبانی می‌شود؟
نه. راستش من در مدت زیادی از زندگی‌ام اصلا عصبانی نمی‌شدم. جالب است برایتان بگویم که چند وقت پیش یکی از ویدئوهای قدیمی خودم را در یک فن‌پیج اینترنتی دیدم که در آخر برنامه می‌گویم: «من که اصلا عصبانی نمی‌شوم.» با خود فکر کردم و دیدم در آن زمان چقدر نگاه درستی به خودم داشتم. البته که عصبانی شدن یک بخشی از زندگی آدم‌هاست ولی من یک کاراکتر کاملا آرام دارم؛ اگرچه در یک سال و نیم اخیر بیشتر عصبانی می‌شوم.
 
دریک سال و نیم، دو سال اخیر وقتی فهمیدم دنیا مهربان نیست و یک هجمه خیلی شدید به سمتم روانه شد و من برای دفاع از خودم گارد گرفتم، عصبانیت هم بخشی از وجودم شد. ولی کلا عصبانیت من خیلی جدی نیست. ممکن است با کلام با دیگران بحث کنم اما آنقدر عصبانی نمی‌شوم که چیزی را بشکنم یا به سمت کسی پرتاب کنم! اصلا این جور عصبانی نمی‌شوم. حالا چرا این را پرسیدید؟
 
چون فکر می‌کنیم انتشار آن عکس افشاگرایانه در اینستاگرام یک واکنش از سر عصبانیت بود ...
خیلی خوب شد که این را گفتید. پس اجازه دهید کاملا برایتان توضیح بدهم. اولا باید بدانید من اصلا و ابدا دچار انقلاب روحی نمی‌شوم؛ اینکه یک انفجار روحی در من رخ بدهد که باعث بشود یقه یکی را بگیرم یا به کسی ناسزا بگویم یا عکسی از سر عصبانیت منتشر کنم. می‌توانم بگویم دلخوری من در آن لحظه بسیار زیاد بود اما عصبانیت و خشمی نداشتم. آن عکس اصلا به خاطر اینکه من عصبانی بودم منتشر نشد و دلایل زیاد دیگری داشت.
 
اجازه می‌دهید بگوییم باورمان نمی‌شود؟ یعنی شما حالتان کاملا خوب بود و همه چیز عادی بود، بعد ناگهان تصمیم گرفتید یک عکس اینچنینی از خودتان منتشر کنید؟
نه اصلا! من حالم خوب نبود. حال خوب نبودن با عصبانیت دو مقوله کاملا جداست. من عصبانی نبودم و این‌طور نبود که حالا یک حرکتی بکنم که عصبانیتم را خالی کنم.
 
حالتان خوب نبود یعنی چطور بودید؟
ببینید، من احساس می‌کردم یک اتفاقی افتاده است و باید واکنش نشان بدهم. بگذارید کمی به عقب برگردم. تفکر من به این صورت است که می‌گویم دو نفر که با هم ازدواج کردند، ممکن است بعد از یک مدتی به این نتیجه برسند که حالا نمی‌خواهند با هم زندگی کنند. خیلی خب! این می‌تواند یک پیشامد طبیعی در زندگی شما باشد و حالا باید با آن کنار بیایید. به نظر من فاجعه‌ای رخ نداده. قبول دارم که جدایی اتفاق بسیار تلخ و رنج‌آوری است و آدم را آزار می‌دهد اما وقتی به این نتیجه رسیدید که تنها راه همین است، خب جدا شوید و دست از آزار هم بردارید. من این توصیه را به هر کسی که از من مشاوره بخواهد می‌دهم. برداشت بد نشود. اصلا توصیه به جدایی نمی‌کنم اما اگر راه دیگری نبود، اتفاق هولناکی نیفتاده و زندگی ادامه دارد و دنیا به آخر نرسیده است.
 
پس شما از این آدم‌ها هستید که فکر می‌کنند زوج‌ها می‌توانند بعد از ازدواج رابطه دوستانه‌ای با هم داشته باشند ...
در شکل کلی‌اش درست است؛ به شرطی که هر دو نفر متقاعد شوند که در مورد خودم، هر چقدر سعی کردیم نشد. ولی درستش این است که دو طرف سر جنگ نداشته باشند و قصد آزار هم را نکنند و هر کس راه خودش را برود. حالا می‌شود به قول شما دوست ماند و به هم احترام گذاشت.

ما هنوز نفهمیده‌ایم فاجعه از کجا شروع شد.
از زمانی شروع شد که من چند ماه پس از عقد به این نتیجه رسیدم که ما نمی‌توانیم زندگی کنیم و پا پیش گذاشتم که جدا شوم.
 
و طرف مقابل مخالف بود؟
بله، کاملا مخالف بود.
 
یعنی ایشان اعتقاد داشت که می‌توانید با هم زندگی خوبی داشته باشید؟
در حرف بله.
 
ولی جمع‌بندی شما این بود که دیگر امکان زندگی مشترک وجود ندارد؟
من مطمئن بودم که نمی‌توانیم و برای این تصمیم دلایل منطقی داشتم و به عقیده من ایشان هم ته دلش می‌دانست که ما نمی‌توانیم.
 
از کی مطمئن شدید نمی‌توانید؟
شاید حدود دو ماه بعد از عقد کاملا به این نتیجه رسیدم که امکان ادامه این زندگی وجود ندارد. ما کلا 10 ماه عقد کرده بودیم.
 
چند ماه قبل عقد دوران نامزدی داشتید؟
هیچ! تقریبا تمام مدت خواستگاری و نامزدی ما 10 تا 15 روز هم طول نکشید.
 
یعنی شما دو ماه بعد از عقد قصد داشتید جدا شوید و مقدماتش را آغاز کردید و 10 ماه بعد جدا شدید؟
نه اصلا. من ابتدا سعی کردم مشکل را با خودم حل کنم. چون تجربه زندگی مشترک نداشتم فکر می‌کردم هیچ‌کس نباید متوجه شود که ما مشکل داریم و من باید از چیزی که کاملا بد است صیانت کنم و معتقد بودم اگر بد است برای من است و هیچ کس نباید بفهمد.
 
هنوز به آن نقطه انفجار که شما آن عکس را منتشر کردید نرسیده‌ایم اما چطور است به عقب برگردیم و ببینیم چرا اصلا به اینجا رسیدید که این زندگی ارزش ماندن ندارد ...
ببینید، به نظرم وارد جزئیات نشویم بهتر است. چون طرف مقابل من حضور ندارد و یک‌طرفه حرف زدن بی‌انصافی است.
 
خب سوال را به این شکل مطرح می‌کنم؛ اصلا چی شد که رابطه کاری شما منجر به ازدواج شد؟
اصلا دوست ندارم وارد این بحث هم بشوم ...
 
به هر حال شما از همدیگر شناخت داشتید و تازه به هم نرسیده بودید. درست است؟ بعد از عقد اما دو ماه نگذشته شما متوجه می‌شوید اشتباه کرده‌اید ...
بله، سال‌ها بود همدیگر را می‌شناختیم اما در همین حد که از کار هم تعریف کنیم. شناخت ما از هم سطحی بود. به عنوان خانم نامداری و آقای حسنی به هم احترام می‌گذاشتیم و اینکه بگوییم چقدر تو خوب اجرا می‌کنی. واقعا در همین حد، نه بیشتر.
 
خوب اجرا می‌کنی یا آدم خوبی هستی؟
هر دو.
 
و این رابطه کاری تحسین‌آمیز کم‌کم به ازدواج و خواستگاری رسید؟
بله. اما بگذارید کمی جامع‌تر برایتان بگویم. نمی‌دانم چه دردی است که آدم‌ها خودشان را درست پرزنت نمی‌کنند. من معتقدم آدمی هستم که تشخیص می‌دهم. فکر می‌کنم از یک استعداد متوسط برخوردارم که می‌توانم تشخیص دهم و فکر می‌کنم چیزی که باعث شد ما 4 تیر عقد کنیم و در شهریور یعنی ظرف دو ماه به این نتیجه برسیم، این بود که ما درست به هم پرزنت نشده بودیم.
 
شما دقیقا دنبال کدام فرزاد حسنی می‌گشتید که پیدایش نکردید؟
همان که می‌گفت. دوست ندارم به طور دقیق صفات خوب را بگویم چون آن وقت شما فکر می‌کنید ایشان آن صفات را اصلا ندارد و این خوب نیست. همین قدر بگویم که ما به لحاظ اعتقادی، فکری و اهدافی که در زندگی داشتیم، حتی دایره دوستان و خیلی مسائل دیگر با هم تفاوت داشتیم و اینها چیزهای کوچکی نبود. حتی برای نشست و برخاست‌ هم با هم مشکل داشتیم.
 
پس شما معتقدید این تفاوت‌هایی که ظرف ماه‌های اول به چشمتان آمد به این خاطر بود که خود واقعی‌تان را نشان نداده بودید؟
فکر می‌کنم من خود واقعی‌ام را نشان داده بودم اما آن طرف داستان، آدمی است که هیچ کدام از آن چیزهایی که می‌گفت نبود. ضمن اینکه ایشان با من فرق می‌کرد چون شناخت خیلی بهتری از من داشت؛ برخلاف اینکه من ایشان را کمتر می‌شناختم.
 
چطور چنین چیزی ممکن است؟
به خاطر اینکه ایشان مرد هستند.
 
اینکه ایشان شناخت خوبی از شما داشتند، مزیت است، نه عیب. شاید این ضعف شما بوده که شناخت خوبی از طرف مقابلتان نداشتید؟
شاید به خاطر اینکه من آدم واقعی و ساده‌ای هستم. من همینی هستم که می‌بینید. در کوچه و خیابان و جلوی دوربین. همه جا من همینم. شاید گل تمام حرف‌هایی که می‌خواهم در این مصاحبه یا هر جای دیگری بگویم یک جمله باشد: من با آن فرزاد حسنی که قبل از ازدواج می‌شناختم ازدواج نکردم و اگر همان آدم که فکر می‌کردم بود، نه تنها جدا نمی‌شدم که هزار سال هم زندگی می‌کردم.
 
سوال مشخص ما این است خانم نامداری که آیا این نقص به شما برنمی‌گردد که نتوانستید خوب تشخیص دهید؟
حتما بخشی از این اتفاق به من برمی‌گردد. اصلا زودباور بودن در تمام زندگی به من ضربه زده است اما این هولناک‌ترین ضربه بود. من بخشی از این اتفاق را که شاید 50 درصد باشد کاملا می‌پذیرم اما می‌گویم من با ادعاهای یک آدم ازدواج کردم؛ البته من در زندگی به این معتقدم که نمی‌توانم بنا را بر بی‌اعتمادی گذاشت و اگر بنای همه چیز بر بی‌اعتمادی باشد، دیگر نمی‌شود به راحتی زندگی کرد چون زندگی ترسناک می‌شود.
 
می‌دانید چرا روی آن مساله تمرکز کرده‌ایم؟ چون فکر می‌کنم مساله‌ای که شما را به این نقطه رساند، مساله خیلی شایعی است. خیلی از جوان‌ها، خصوصا دخترخانم‌ها بدون شناخت درست از خود و طرف مقابل، تنها با تصورات خودشان وارد مقوله ازدواج می‌شوند. البته قاعدتا در مورد خانم نامداری که روانشناسی خوانده و سال‌ها به عنوان یک فعال اجتماعی تجربه حضور داشته قضیه به همین سادگی نیست ...
با حرف شما کاملا موافقم. موردی که در یک سال اخیر بیشتر از هر چیزی من را رنج می‌دهد و باعث ناراحتی، آزار، درد، بی‌خوابی و هزار تا مشکل دیگر شده، این است که من چرا بدون تفکر وارد گود شدم. این دردی است که من را رها نمی‌کند. معتقدم اتفاقات چند سال اخیر به خاطر دوره‌ای از زندگی من به وجود آمده که دیگران را منع می‌کردم و این خواست خدا بود که در شرایطی قرار بگیرم که همیشه از آن فرار می‌کردم. در حقیقت همیشه به خودم می‌گویم خدا دارد به تو می‌گوید آزاده، من یکی‌یکی این چاله‌ها را می‌گذارم سر راهت تا ببینم تو که اینقدر دیگران را منع می‌کنی با مشکلات خودت چه برخوردی خواهی داشت. این جهان‌بینی من در برابر اتفاقات یک سال اخیر است. چون زندگی من به صفر رسیده و حالا از نو شروع کرده‌ام و دارم همه چیز را از نو می‌سازم.

شاید یکی از ویژگی‌های بارز آزاده نامداری که تمام اتفاقات زندگی او را توجیه می‌کند، شجاعت باشد. با همین شجاعت می‌تواند تصمیم بگیرد یک ازدواج را که به نظرش موفق نیست با همه تبعاتش تمام کند. با همین شجاعت، این جدایی را علنی می‌کند و با همین شجاعت عکسی با ظاهر نامناسب و جنجالی را در اینترنت منتشر می‌کند. همین شجاعت هم حالا شما را به این مصاحبه کشانده ...
البته همان‌طور که گفتم این اولین و آخرین مصاحبه من درباره این اتفاق خواهد بود. از یک جهت قبول دارم من شخصیت شجاعی دارم اما بیشتر از هر چیزی می‌توان گفت آدمی نیستم که دست به پنهان‌کاری بزنم و به این تفکر اعتقاد ندارم. همیشه می‌گویم چیزی تو را می‌ترساند که از آن شناخت نداری و درباره‌اش فکر نکرده‌ای و احساس می‌کنی با خطری مواجه می‌شوی. من در تمام مواردی که گفتید احساس خطر نمی‌کردم. در زمان جدایی خیلی‌ها از جمله دوستان رسانه‌ای‌ام به من می‌گفتند به هیچ‌کس نگو. چون این طوری به زندگی کاری‌ات ادامه می‌دهی و مطبوعات اذیتت نمی‌کنند و کسی کاری به کارت ندارد. اما من با خودم فکر کردم که نمی‌توانم با دروغ زندگی کنم. وقتی با دوستان و فامیل که معاشرت می‌کنم، زمانی که مورد سوال قرار می‌گیرم نمی‌توانم دروغ بگویم. باید حلقه دستم کنم که باز هم دروغ است. من آدم این کار نبودم و نیستم.
 
دروغ البته تاریخ مصرف دارد و بالاخره باید راستش را می‌گفتید.
حق با شماست.
 
یعنی بپذیریم آن‌وقت که مصاحبه کردید و تلویحا جدایی‌تان را اعلام کردید، می‌خواستید درس صداقت به ما بدهید؟
من با این کار از خودم صیانت کردم. ادعای مدیریت جهان و این را که بخواهم همه را راهنمایی کنم ندارم. از خودم و از زندگی‌ام، جهان‌بینی‌ام، اصولم و چیزی که به آن اعتقاد داشتم و دارم دفاع می‌کنم. این اتفاقات چیزی خارج از چارچوب زندگی عادی نیست که بخواهم از آنها فرار کنم و دروغ بگویم که ما جدا نشده‌ایم و من زندگی مشترک خوبی دارم و خیلی هم خوشبختم! یا در مجامع عمومی ظاهر شوم و به مردم لبخند دروغین تحویل بدهم! من اگر این‌طور زندگی کنم شب نمی‌توانم، بخوابم.
 
این را که می‌گویید، با ذات کار در رسانه منافات ندارد؟ همه آدم‌ها جلوی دوربین یا پشت دوربین فرق دارند ...
نه. اینکه من هفت سال به صورت دائم در تلویزیون حضور داشتم و سه سال مستند ساختم و سه چهار سال هم که برنامه سال تحویل اجرا کردم، من را به آدم دیگری تبدیل نکرد. من آدم شوآف و نمایش نیستم. آدم رئالی هستم و اصلا این دنیای رسانه را که قرار است همه از آن بترسیم درک نمی‌کنم. مگر من خلاف کرده‌ام که از چیزی یا از کسی بترسم؟ دارم یک کار شرعی می‌کنم. یواشکی کاری کردن در مرام من نیست ...
 
می‌شود این جوری بود و سال‌ها در رسانه‌ ماند؟ نه فقط در تلویزیون ما که حتی چهره‌های تلویزیونی در دیگر کشورها هم زندگی‌شان جلوی دوربین با زندگی واقعی کاملا متفاوت است؛ مثال اخیرش جرمی کلارکسون مجری برنامه تخت‌گاز.
این چیزی که در مورد جرمی کلارکسون می‌گویید یک گرفتاری حرفه‌ای است که همیشه پیش می‌آید و از بحث ما کاملا جداست. اما به نظر من همه باید آن‌طوری باشند که همیشه هستند و لزومی ندارد شما چند شخصیت متفاوت داشته باشید. من به عنوان فردی که سال‌ها جلوی دوربین بودم برای مردم با چند ویژگی مهم شناخته می‌شوم. مثلا ممکن است فکر کنند خیلی شلوغ هستم اما وقتی با من برخورد می‌کنند می‌گویند چقدر آرام هستی. یا ویژگی دیگرم این است که پیشرو بوده‌ام. ظاهرم با بقیه مجری‌ها فرق دارد. من اولین مجری تلویزیون بودم که چادر ملی سر کردم. اصلا تا پیش از من کسی چادر ملی سرش نمی‌کرد. درست مثل سریال در پناه تو که یک خانم به چادرش کش زد و همه شگفت‌زده شدند. من آدمی هستم که راحت گفت‌وگو می‌کنم حتی اگر یک شخصیت مهم روبه‌رویم باشد یا اینکه آدم شادی هستم و راحت می‌خندم و اصلا تصویر عبوسی از خودم به جای نگذاشته‌ام، چون فکر می‌کنم به عنوان میزبان باید بستری فراهم کنم که مهمان راحت باشد و در عین حال، با تمام این ویژگی‌ها آدم معقولی هستم. جالب این است که مخاطب این را می‌فهمد. اما من چوب ویژگی‌هایی را که گفتم خورده‌ام و بارها پیش آمده که گفته‌اند چقدر این دختر راحت است و چه کسی به او اجازه داده اینقدر راحت باشد یا اینکه چرا درباره فوتبال حرف می‌زند؟ در همه سال‌های کاری، من بحران‌های زیادی طی کرده‌ام و در دو سال اخیر هم که این ماجراها پیش آمده است ولی با تمام این تفاسیر کلا از تصویری که به جا گذاشته‌ام احساس خوبی دارم و فکر می‌کنم کاری را که می‌خواستم انجام داده و نشان داده‌ام. می‌توانی خودت باشی و تصویر دروغ از خود نسازی. من خوشحالم که با تمام این رفتارهای متهورانه، مردم من را آدم معقولی می‌دانند.
 
یک جورهایی نماد جمع اضداد هستید. آدمی که نشان داده می‌توان ظاهری سنتی داشت اما کلیشه نبود و جور دیگری لباس پوشید و حرف زد. راستی خانم نامداری یک آدم سنتی است؟
من برخاسته از یک خانواده سنتی هستم و چادر به من ارث رسیده است. مادرم، مادربزرگم و تا 7 نسل قبل از من همه خانم‌ها چادر پوشیده‌اند. من از اول راهنمایی چادر سر کرده و به مدرسه‌ای رفته‌ام که چادر پوشیدن در آن الزامی بوده. با این تعاریف خودم را آدمی مذهبی‌ای می‌دانم. اما من شاید به خاطر ویژگی‌های نسلم پیشرو بودم. اولین نفر هم بودم که همه تبعاتش را پس دادم. حتی در اتفاقات اخیر هم پیشرو بودم. اولین کسی بودم که به عنوان یک مجری زن در تلویزیون، بعد از جدایی آمدم و گفتم طلاق گرفته‌ام. مطمئن باشید که آدم‌ها از این به بعد راحت‌تر می‌گویند که طلاق گرفته‌اند اما بدبختی‌هایش را من تحمل کردم.
 
پشیمان نیستید؟
نه، اصلا. من تصمیم گرفتم و پای تصمیم خود ایستادم. حتی اطرافیانم، مادرم، خواهر و کسانی که به من نزدیکند گاهی از این کار من ناراحت می‌شوند. مثلا من با خواهرم فرق می‌کنم و وقتی او از کارهای من ناراحت می‌شود، می‌گویم ناراحت نباش، کارهای از این وحشتناک‌تر هم ممکن است بکنم ولی تو تا همیشه خواهر من می‌مانی و البته اگر باعث آزارت هستم، برو بگو من آزاده نامداری را نمی‌شناسم! اشکالی ندارد. شما ممکن است بخواهید یک زندگی معمولی داشته باشید و زیر زیرکی هر کاری بکنید اما ازدواج یک مقوله کاملا جداست. چه برای آقایان، چه برای خانم‌ها و نمی‌شود اینجا دروغ گفت. من فرزاد حسنی را بعد از جدایی ندیدم و حتی دیالوگ هم با هم نداشتیم و در جریان نیستم که ایشان چه اوضاع و احوالی دارد.
 
چقدر خوب است که آدم خودش را جای طرف مقابل بگذارد. آن وقت شاید بشود جوری رفتار کرد که این ماجرا از این تلخ‌تر نشود ...
چند روز پیش یکی از دوستانم به من گفت تو کینه‌ داری؟ گفتم ببین در دنیا هیچ‌چیز آنقدر ارزش ندارد که بخواهیم کینه از آن به دل داشته باشیم. من نسبت به ایشان عصبانی، ناراحت و دلگیر نیستم و این طور نیست که بخواهم یک سوال از او بپرسم چرا این کار را کردی؟ چرا راستش را نگفتی؟ خودش می‌داند که من به چه چیزهایی اشاره می‌کنم. اگر ایشان مواردی را که بعدا فهمیدم همان اول آشنایی می‌گفت، می‌فهمیدم من و او ازدواج که سهل است همسایه هم نمی‌توانستیم باشیم.
 
شما مجبور به ازدواج شدید؟ چون در مصاحبه‌ای قبلا گفته بودید که ما در حال خواستگاری و مراحل قبل عقد بودیم که مجله‌ها عکس عروسی‌ ما را روی جلد زدند و ما مجبور شدیم هر چه سریع‌تر مراسم عقدمان را برگزار کنیم.
اجباری در کار نبود. ما پیش از ازدواج همان‌طور که گفتم 10 تا 15 روز صرف خواستگاری و رفت و آمدها کردیم و در زمانی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و رسمیت به خود نگرفته بود، یکی از روزنامه‌ها خبری درج کرد که آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کرده‌اند. به یاد دارم 14 یا 15 خرداد بود و همه جا تعطیل. وقتی آن خبرها بیرون آمد، تمام دوستان و آشنایان من هم فهمیدند. تمام فک و فامیلمان از راه دور و نزدیک تماس می‌گرفتند و می‌گفتند چرا ما را دعوت نکردید و ما قسم می‌خوردیم به خدا هنوز کاری نکرده‌ایم! می‌گفتند پس مجله‌ها چرا عکستان را چاپ کرده‌اند؟! البته با تمام این تفاسیر، این نامردی مطلق است که بگویم من مجبور شدم و ازدواج کردم. اما به خاطر این عکس تحت‌ فشار قرار گرفتیم که زودتر ازدواج کنیم. رسانه‌ها بعضی وقت‌ها به جهت کار غیراخلاقی‌شان کارهایی می‌کنند که به مردم ضربه می‌زنند. اگر آن خبرها منتشر نمی‌شد ما زمان بیشتری برای فکر کردن داشتیم.
 
تا اینجا هنوز درباره آن روز لعنتی صحبت نکرده‌ایم. برگردیم به ‌آن روز؟
اگر این ضبط صوت را خاموش کنید به شما می‌گویم چه اتفاقاتی افتاد.
 
به هر حال شما عکسی از خودتان منتشر کردید که از یک اتفاق دردناک پرده برداشت، شبیه صحنه قتلی که رخ داده و شما شاهد بوده‌اید. حالا که نمی‌توانید بگویید نمی‌توانم حرفی درباره آن بزنم ...
خب، اجازه بدهید جوری تعریف کنم که بدون وارد شدن به ریز ماجرا بشود توضیحش داد. تا سه ماه اول بعد از عقد من به زنی تبدیل شدم که اصلا شبیه خود واقعی‌ام نبود. زنی که هیچ‌وقت وجود نداشته و نمی‌شناختمش. در این سه ماه من هر اتفاق غیرمعقولی که می‌افتاد نمی‌دیدم و سعی می‌کردم به خاطر زندگی‌ام از آن بگذرم. اما بعد که تصمیم گرفتم ادامه ندهم، اتفاقاتی افتاد که نمی‌توانم آنها را مو به مو تعریف کنم چون قابل گفتن و طرح کردن نیستند. در نرم‌ترین شکل می‌شود گفت به نظر می‌رسد ایشان بر تکانه‌های روانی‌شان کنترل نداشتند.
 
یعنی چه؟
بر تکانه‌های روانی تسلط نداشتن یعنی مثلا وقتی شما عصبانی می‌شوید لیوان را پرت می‌کنید به سمت دیوار تا خرد شود. یک روز هم ممکن است سر همسرتان را پرت کنید به سمت دیوار.
 
خب چه اتفاقی می‌افتد که یک نفر به این نقطه می‌رسد؟
من گفتم بیا برویم جدا شویم و ایشان گفتند من جدا نمی‌شوم.
 
قبل از آن هیچ وقت چنین واکنش‌هایی به وجود نیامده بود؟
چهار یا پنج بار دیگر واکنش نشان داده بود اما نه با این شدت.
 
شاید بعضی‌ها فکر کنند نمی‌شود شما فقط یک کلام بگویید بیا برویم جدا شویم و ایشان چنین واکنشی نشان بدهند. شما حتما کاری کرده‌اید که ایشان را به این نقطه از عصبانیت رسانده ...
نه. من فقط گفتم بالا بروید پایین بیایید، حاضر نیستم یک دقیقه دیگر زندگی کنم.
 
این اتفاق کی بود؟
حدود آذرماه 92.
 
شما تیرماه عقد کرده بودید. یعنی 5 ماه بعد از ازدواج؟
بله. 5 ماه بعد از ازدواج، ما به جایی رسیدیم که دیگر برای من به‌شخصه امکان زندگی وجود نداشت و درخواست من برای جدایی به چنین اتفاقی منجر شد.
 
شما در این زمان حق طلاق داشتید؟
نه. بعد از این ماجرا بود که حق طلاق گرفتم.
 
آن روز بعد از درگیری چه شد؟
من به حالت مرگ افتادم و بعد از رسیدن به بیمارستان در حالی که به شدت آسیب دیده بودم با خانواده‌ام تماس گرفتم و آنها آمدند و من بعد از مرخصی از بیمارستان این قضیه را از طریق قانونی پیگیری کردم.
 
فرزاد شما را به بیمارستان برد؟
بله. اتفاقا ایشان بسیار اظهار پشیمانی می‌کردند و گفتند خودم از شما مراقبت می‌کنم و ما حالمان دوباره خوب می‌شود.
 
ولی شما شکایت قضایی کردید ...
بله.
 
و سرنوشت پرونده چه شد؟
من وکیل گرفتم. شرط پدر من در آن پرونده این بود که ما در صورتی رضایت می‌دهیم که دخترم حق طلاق داشته باشد و پس از آن بود که بعد از مدت‌ها پدرم اجازه داد با ایشان حرف بزنم.
 
یعنی به ازای گرفتن حق طلاق مصالحه کردید. بعد چه شد؟
کلا از روز عقد تا زمان جدایی ما فقط 10 ماه طول کشید. من بعد از آن اتفاق دچار نوعی ترس شده بودم که دیگر نمی‌توانستم ایشان را حتی یک ثانیه ببینم و حتما باید نفر سومی حضور می‌داشت.
 
یعنی پس از آن ماجرا دیگر همدیگر را ندیدید؟
تا زمان اجرای برنامه سال تحویل 93.
 
شما به فاصله یک ماه بعد از اجرای برنامه جدا شدید و دیگر همدیگر را ندیدید؟
بله. حتی روز جدایی هم همدیگر را ندیدیم و من به واسطه حق طلاقی که گرفته بودم به صورت غیابی جدا شدم و همه چیز تمام شد.
 
تمام که نشد. عید امسال عکس آسیب دیدنتان را در اینستاگرام منتشر کردید. اگر ما سوالی می‌پرسیم که برخورنده است و ناراحتتان می‌کند عذرخواهی می‌کنیم اما فکر می‌کنیم باید سوال‌ها و شائبه‌هایی را که در ذهن مردم ایجاد شده بپرسیم. خیلی‌ها می‌گویند خانم نامداری در آن وضع و حال، چطور و با چه انگیزه‌ای از خودشان سلفی گرفتند؟
آن عکس سلفی نیست. شخص دیگری عکس گرفت و فقط عکس هم نبود و فیلم هم گرفتیم. در بیمارستان هم نیست. شب است که به خانه آمده‌ام.
 
یعنی فکر می‌کردید یک روز از این عکس و فیلم که هنوز منتشرش نکرده‌اید علیه همسر سابقتان استفاده کنید؟
خدا شاهد است که نه. اصلا حالم خیلی بد بود. آن فیلم یک چیز کاملا شخصی است. در آن فیلم حال و روزم را گفته‌ام. آن عکس که منتشر شد، چون در خانه گرفته شده بود و من پوشش کافی نداشتم و عکس کراپ (بریده) شده.
 
کینه که می‌گویید ندارید و نداشتید، مدرک هم نمی‌خواستید جمع کنید. شکایتتان را هم که پس گرفتید. پس چه شد که دوم فروردین 94 آن عکس را منتشر کردید؟
خیلی صریح می‌گویم. دو هدف مشخص داشتم؛ هدف اول اینکه بگویم خانم‌های محترم فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید. این عاقبت کسی است که بی‌فکر تصمیم می‌گیرد. هدف دوم هم این بود که بگویم هیچ احدی حق ندارد دستش را روی زن بلند کند. اگر متشرعی، اگر متدینی، اگر روشنفکری حتی اگر بی‌دینی، کسی اجازه ندارد روی همسرش که یک خانم بی‌دفاع است دست بلند کند.
 
اما همان افکار عمومی که شما می‌خواهید به آنها پیام بدهید سوال می‌کند این خانم چه کرده بود که همسرش را به این نقطه رساند؟
قبلا این سوال را جواب دادم. آزاده نامداری می‌خواست جدا شود. این تنها گناهش بود. هر کسی که خواست اصلا بی‌دلیل از شما جدا شود، حق دارید او را تا حد مرگ کتک بزنید؟! این منطقی است؟ این کار در واقع دفاع از خود بود، نه انتقام یا هر چیز دیگر.
 
ما سوال‌های مردم را مطرح می‌کنیم. خانم نامداری، مردم می‌پرسند چرا بعد از یک سال و فروکش کردن همه ماجراها آن عکس را منتشر کردید؟
به خاطر اینکه دیگر طاقتم لبریز شده بود از حرف‌هایی که پشت سرم زده می‌شد. هر جا می‌رفتم یک چیز جدید می‌شنیدم و می‌خواستم همه بدانند که حقیقت ماجرا چه بوده است.
 
شما گفتید من کینه‌ای نداشتم اما این کارتان بوی انتقام نمی‌دهد؟
انتقام را که این شکلی نمی‌گیرند. انتقام را از طریق دستگاه قضایی می‌گیرند. اگر می‌خواستم انتقام بگیرم چرا در این مدت کاری نکردم یا حرفی نزدم؟
 
فکر نمی‌کنید که اشتباه کردید؟
نه اصلا. صددرصد کار درستی بود و من به شدت از آن دفاع می‌کنم و باز هم می‌گویم ابدا یک تصمیم احساسی نبوده است.
 
شما با هیچ فردی مشورت نکردید؟
نه. من یک تصمیم کاملا شخصی گرفتم.
 
شما در متنی که زیر عکس نوشته بودید هم تلویحا گفته‌اید چون نگذاشتید مستندم از تلویزیون پخش شود این عکس را می‌گذارم.
نه واکنش به آن اتفاق. من مدت‌ها بود می‌شنیدم حرف‌هایی پشت سرم می‌زنند که این حرف کاملا غلط است و تصویر بسیار بدی از من ایجاد کرده است. من که ماه‌ها حرفی نمی‌زدم. سر جایم نشسته بودم زندگی‌ام را می‌کردم و مستندم را می‌ساختم و کاری به کسی نداشتم. اما فهمیدم دیگر کار به جایی رسید که آن حرف‌ها نتیجه عملی پیدا کرده است. فقط موضوع 6 تا مستند نبود. من دیدم داستان جور دیگری جلوه پیدا کرده است و حالا که روایت‌های متعدد و غلطی رواج داده شده چرا حقیقت را نگویم؟ اگر همه چیز به شکل واقعی‌اش روایت می‌شد من هیچ‌وقت آن عکس را منتشر نمی‌کردم.
 
به نظرتان توانستید مردمی را که به خاطرشان عکس را منتشر کردید راضی کنید؟ می‌دانید که خیلی‌ها در فضای مجازی هنوز هم حق را به شما نمی‌دهند؟
موافق نیستم. من تا این لحظه با کسی مواجه نشده‌ام که مرا محکوم کند و از آن عمل و آن رفتار دفاع کند. من می‌خواستم بگویم داستان چه بوده، همین. فکر می‌کنم در نهایت مردم قضاوت درستی دارند.
 
به نظر شما راه ساده‌تری برای حل مسئله وجود نداشت؟
چه راه حلی؟ چرا باید دروغ بگویم؟ تازه من که از سر خوشی جدا نشدم. در ضمن مگر طرف مقابلم برای نگه داشتن زندگی چه کار کرده بود که حالا بعد از طلاق من بخواهم آن را حفظ کنم؟ بگذارید همین جا یک گله از شما و همه کسانی که می‌آیند در فضای مجازی به من توهین می‌کنند داشته باشم.
 
ما که به شما توهین نکرده‌ایم. فقط شائبه‌هایی را که ایجاد شده بود پرسیدیم ...
چرا هیچکس فارغ از اینکه بداند داستان چیست به من فکر نمی‌کند؟ هیچکس به حال من فکر نمی‌کند که من چقدر روزهای سختی را گذراندم و چقدر حالم بد بوده است؟ هر کس به من می‌رسد حتی نزدیک‌ترین دوستانم بدون اینکه بپرسند چه بر تو گذشته، می‌گویند چرا این عکس را منتشر کردی؟ چرا جدا شدی؟ چرا همه آخر داستان را می‌بینند و برای خودشان هر جور دوست دارند تفسیر می‌کنند؟ دو نفر با هم ازدواج کرده‌اند و هولناک‌ترین اتفاقات برایشان پیش آمده؛ از آبروریزی تا دروغ و برخورد فیزیکی، شما حق دارید بگویید این خانم چرا نمانده و چرا به زندگی خفت‌بارش ادامه نداده؟ انگار من در دنیای دیگری زندگی می‌کنم و این آدم‌ها را نمی‌شناسم! من می‌خواستم بگویم هیچ‌کس حق ندارد دستش را، حتی صدایش را روی زن بلند کند. به خدا اینها عین دین است! اصلا ربطی به زندگی امروز ندارد! اینها اتفاقات عادی نیست! فاجعه است که مردم به جای اینکه بگویند چرا این‌طور شد بگویند: چرا گفتی؟! چرا ساکت نماندی؟!
 
من می‌گویم یک‌سری اصول اخلاقی و دینی در زندگی همه ما وجود داشته که حالا به هر دلیلی رعایت نمی‌شود و به آنها احترام گذاشته نمی‌شود. من با آن عکس و پست‌های بعد از آن می‌خواستم بگویم وای بر ما که آنقدر یکدیگر را قضاوت می‌کنیم! ما درخت را هم قضاوت می‌کنیم! ما در مورد یک بطری آب معدنی که روی میز هست هم هزار تا قضاوت می‌کنیم و این گناه‌ترین گناه در دین ماست! ما کلی روایت داریم که شما اجازه ندارید همدیگر را متهم کنید. شاید تکراری باشد اما الان یاد این جمله حضرت امیر افتادم که به مالک گفت که اگر دیدی شب کسی خطایی می‌کند صبح تو حق نداری بر این اساس به آن فرد نگاه کنی، چون شاید صبح سر نماز استغفار کرده باشد! ما پیرو این دین هستیم!
 
عذر می‌خواهیم که شما را ناراحت کردیم اما فکر می‌کنیم آن عکس، بغض آزاده‌ نامداری بود که باید در این گفت‌وگو می‌ترکید ...
ببینید، آن عکس حقیقت زندگی من است. می‌توانستم پنهانش کنم و راحت فراموشش کنم اما این با فلسفه زندگی من نمی‌خواند.
 
راستی چرا بعد از چند ساعت عکس را از صفحه‌تان برداشتید و به کل از دنیای مجازی خداحافظی کردید؟
از بس به من فشار آوردند. از هزار طرف به من زنگ زدند که زود این عکس را بردار. من نمی‌خواستم اما آنقدر فشارها زیاد شد که دیدم نمی‌توانم در مقابلشان ایستادگی کنم. باز هم می‌گویم که من این ماجرا را یک دعوای شخصی بین خودم و آقای حسنی نمی‌بینم. می‌خواستم بگویم اگر به حقوقت تجاوز شد، اگر به تو ظلم شد، تو محکوم به فنا نیستی. در آن پست اصلا نه به ایشان تهمتی زدم، نه از اعتقاداتشان گفتم. نه راجع به خانواده خودم و ایشان حرفی زدم. هیچ. اما چه پاسخی گرفتم؟ شروع پاسخ ایشان این بود که «با اجازه مادرم که سادات است ...» این سوءاستفاده از یک نگاه دینی نیست؟ و آخرش هم گفته‌اند که «من دو سوال از خانم نامداری دارم. نگاه شما به عاطفه مادر و فرزندی چیست؟ نگاه شما به گروهک‌های سیاسی چیست؟» آخر چه ربطی دارد؟ انگ سیاسی و انگ اعتقادی زدن چه ربطی به موضوع ما دارد؟ شبهه‌سازی هم در دین و هم در قضا جرم دارد و من برای رفع شبهه باز مجبورم شکایت کنم تا این انگ را از خودم دور کنم.
 
باز هم می‌گویم که این شکایت را دوست ندارم چون نمی‌خواهم این ماجرا بیش از این ادامه پیدا کند اما ایشان باید بیایند و توضیح دهند چرا تشویش اذهان عمومی کرده‌اند و با چسباندن تهمت‌های ناروا به من افکار عمومی را به غلط انداخته‌اند؟ من اعتقاد دارم کسی که صدایش را بلند می‌کند، آدم ضعیفی است. کسی که کتک می‌زند، آدم ضعیفی است. کسی که ناسزا می‌گوید، آدم ضعیفی است.
 
به نظرم استفاده سودجویانه کردن از هر چیزی که داریم، گناه بزرگی است. حالا هر چیزی ممکن است باشد. یک موقع کسی زیبایی دارد یا پول یا قدرت یا آنتن تلویزیون یا هر چیز دیگر ... من اگر روزی آقای حسنی را ببینم به ایشان می‌گویم شما از همه کس و همه چیز سوءاستفاده می‌کنید حتی از مادر ساداتتان، وقتی طلاق می‌گیرید می‌روید روی آنتن و می‌گویید ما چقدر خانواده خوشحالی هستیم! این یعنی استفاده سودجویانه از آنتن تلویزیون.
 
حرف دیگری مانده؟
یک چیز مهم اینجا اشتباه فهمیده شده. من ازدواج کردم و تشکیل زندگی دادم که موفق شوم، که پیشرفت کنم. مگر مرض دارم که بخواهم ازدواج کنم که جدا شوم؟ اگر می‌خواستم جدا شوم که ازدواج نمی‌کردم. روزی که به خواستگاری من آمدند گفتند از 14 سکه تا 14 هزار سکه هر چقدر می‌خواهید مهر کنید اما پدرم گفت ما چنین آدم‌هایی نیستم. همان 14 سکه بیشتر مهر نمی‌کنیم. من اصلا از تصوری که برخی دارند و می‌گویند این خانم حاضر نبود برای زندگی‌اش بجنگد یا تلاش کند و به همین خاطر جدا شد، عذاب می‌کشم. من می‌گویم به حقوق هم تجاوز نکنیم و به هم احترام بگذاریم. در هیچ کجای دینمان نیامده که به هر قیمتی بمان و به زندگی‌ات ادامه بده. حالا همه اینها تمام شده. آزاده نامداری که دارد با شما حرف می‌زند حالش خوب است و دارد زندگی می‌کند و قرار است حالا‌حالاها زندگی کند. اشتباه کردن به معنی پرت شدن از یک پرتگاه نیست. ما اجازه داریم اشتباه کنیم و اجازه داریم اشتباهمان را جبران کنیم و حتی معتقدم اجازه داریم تجربه کنیم بدون آسیب زدن به کس دیگری. اما همه دل نگرانی‌مان باید این باشد که به کسی آسیب نزنیم. من هم از همه این ماجراها گذشته‌ام و با خوشحالی بیشتر از قبل به زندگی‌ام ادامه می‌دهم.
 
و سوال آخر ... به نظرتان تیتر این مصاحبه چه می‌تواند باشد؟
(کمی فکر می‌کند و بعد با لبخند می‌گوید:) من حالم خوب است! این آخرین مصاحبه من است و دیگر دوست ندارم در این‌باره صحبت کنم.
bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
علیرغم همه این وقایع و جنجالها و حتی طلاق، این دو نفر هنوز هم میتونن زندگی مشترک و صد البته موفقی داشته باشن. فقط هر دو به یک حامی راهنمای فکری و عاطفی که مدبر باشه احتیاج دارن.
صادق
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
فرارو لطفا به مردم. احترام بذارید ودیگه ازاین 2نفر خبر نذارید.اینا چه گلی به سرمازدن که هرروز دعوای زنو شوهریشون تیتر میشه.
ناشناس
United Arab Emirates
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
من موندم که این مصاحبه کننده هستش یا بازپرس پرونده به نفع کس دیگر.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
فکت شیت چی شد بابا اینا چیه
حق جو
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این درست است که آدم های پر حرف ، پر اشتباه می شوند و آدم پر اشتباه حیایش کم می شود و کم حیا نیز قلبش می میرد. این متن روایتی از علی علیه السلام است . این که این دو نفر این گونه به تاختند و خانم نامداری با ادعای دین داری آن عکس ناجور را پخش می کند و فرزاد خان هم تهمت های ناروایی به این زن می زند ، دقیقا برابر روایت فوق است.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱۳۹
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
کلا خانم نامداری پر
وجدان
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
دليل كار فرزاد حسني چي بوده؟ شايد چيز خاصي ديده كه عصبي شده. اين بيان اون خانم از ماجراست، بيان فرزاد حسني هم بايد شنيده بشه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
خیلی جالبه. بعد از دو ماه نخواستم دوست نداشت و میخواستم جدا شوم. کاری کردی که کفر حسنی در آید و با آتو ازش گرفتن حق و طلاق و به خودت بده. متاسفم. چقدر هم با افتخار حرف میزنن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
با این خبر و پر بحث ترین خبر سایت فرارو برای من ثابت شد که 70 درصد کاربران سایت فرارو خانوم هستن!
ناشناس
United Arab Emirates
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
من ارزوم بود ک خانمی ب زیبایی و نجابت و حجاب خانم نامداری داشته باشم ک قسمت نشد
اما اقای حسنی قدر خانم نامداری را ندانست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
دختر شجاعی بود. در این زمانه ی دروغ و پنهانکاری گفتن حقیقت کار خیلی سختیه
محسن
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
زیادی شلوغش کردن...بچه ها نباید زود ازدواج کنن ... بسه دیگه ...اه اه اه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این مصاحبه بود یا محاکمه ؟ کاملا جهت دار و افراطی برای تحت فشار گذاشتن این بنده خدا ؟ مگه شما وکیل مدافع فرزاد حسنی هستی ؟
reza1
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
کلا" ذات ما ایرانیها اینطوریه دوست داریم وارد حریم خصوصی مردم بشویم و سوالاتی بپرسیم که خیلی درست نباشه . کما اینکه الان توی جمعهایی که توی باشگاهها یا جاهای دیگر ایجاد میشه همه دنبال این هستند از شغل و وضعیت خانواده گی و پول و مال و اموال همدیگر سوال کنند و کافیه بفهمند طرف مطلقه یا مشکل خانوادگی داره دیگه ...........
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
اصلا شما این متن رو خوندی اینجوری می گی؟
این متن با همه ی ایرادایی که بگیری در ظاهر با خواست خود خانوم نامداری تهیه شده، و حاوی بسیاری اطلاعات جالب از تصورات دخترهای زودباور، نسبت به افرادی داره که....
به نظرم حتما بخونید...
بسیار از جهت انتخاب نحوه ی همسریابی عبرت آموزه...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
ببخشید همه وارد حریم خصوصی ما میشن و در موردش حرف می زنن حالا خود دو طرف حق ندارن در موردش حرف بزنن و واقعیت را بگن؟ این هم زنها که بابت طلاق اسیب اجتماعی و حتی اقتصادی بیشتری متحمل می شن!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
واقعا!
یه نفر نمیپرسه اخرین کتابی که خوندی, اهنگی که گوش کردی فیلمی که دیدی, مقاله ای که تحت تاثیر قرارت داده!
میثم
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
اولا که به ما چه کلا. دوما ما که اصلا نفهمیدیم اختلافتون اعتقادی و سبک و زندگی بوده.
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
نیکول کیدمن و تام کروزم وقتی از هم جدا شدن اینقدر درمورد زندگی و طلاقشون حرف و خبر نزدن!!! هر اتفاقی که تو روزهای خوشی و ناخوشی برای زن و شوهر میفته مربوط به حریم دونفره اون زندگی، خیلی زشت و زننده اس که دوطرف بعد از جدایی همه اتفاقات زندگی رو تو بوق کنن و جار بزنن
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
والا تام کروز کله نیکول کیدمن رو نکوبیده بود تو دیوار اگه نه مطمعنا اینقدر سر و صدا می کرد
زهرا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این برای وقتیه که همه اینطوری فکر کنن و در زندگیت اختلال ایجاد نکنن وقتی دیگران زندگی کاریت و ... رو تغییر میدند مجبوری خواه نا خواه اعلام کنی
سارا کورد
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
موافقم ولی حیف نیست نیکول کیدمن و تام کروز و حسنی و نامداری رو باهم مقایسه کنید؟من همیشه عاشق نیکول کیدمن و تام کروزم
چلچله
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
در این موقعیت حساس کنونی جای این حرف ها نیست
leylal
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
:-) موقعیت حساس رو خوب اومدی .
عالي
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خوب اومدي رفيق !
ناشناس
United Arab Emirates
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
چرا فکر میکنید این خانم وحرفاش برای مردم مهمه که مرتب ....!!!!
مردم فهیم
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
و همینطور " اون آقا " .

ما مردم ایران مسائل بسیار مهمتری داریم که اگر بخواهیم راجع به آنها فکر کنیم میتوانیم بسیاری از مشکلاتمان را نه تنها با خودمان که با دنیا حل کنیم.
خلاصه اینکه " اون آقا و این خانم " کیلویی چند؟؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
دقیقا واقعه چرا فکر میکنید این خانم مهمه؟!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
اگه برات مهم نیست چرا اومدی خوندی نظر دادی؟ همه جای دنیا زندگی شخصی سلبریتی ها برای مردم جالبه
کیان
France
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
قشنگ صحبت کرده...هیچ کس حق نداره دست روی زن بی دفاعش بلند کنه. هیچ کس به هر دلیلی.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
کاری به ایندو ندارم ولی کاملا درسته. مردی که دست روی زنش بلند کنه مرد نیست ولی خوبه که خانمها هم به اقایان اجازه حرف زدن بدهند و بتوانند باهم حرف بزنند و همدیگر را از هم بشناسند نه با حرف دیگران چون مردها دوست دارند رابطه با همسر خاص باشد خیلی خاص
حاج محسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
بعضی وقتا لازمه ؟!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
علت اختلافشان اینست که زیاد حرف میزنند.دو تا آدم پر حرف غیر ممکن است بتوانند ادامه دهند. اینها سعی میکنند با حرف میتوانند مشکلاتشان را حل کنند در صورتیکه حل مشکلات با گذشت و بی خیالی حل میشود.انسان جایزالخاست بعضی کم بعضی زیاد . نباید در مقابل خطاها موضع گرفت.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
آ ِییییییییی گفتی،آی گفتی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
متاسفانه خودش رو روانشناس هم میدونه آخه اگر شما مشکلی نداشتی نیازی به اینهمه بازگویی مسائل خصوصی و تهدید های قبلی نداشتی. یه انتخاب اشتباه از دو طرف بود و با جدایی هم تمام. هر چه اتفاق افتاده هم نتایج اشتباهات بوده. من آزاد شدم. من خواستم به همه دختران بگم من من من که چی؟بذار چند سال بگذره اونموقع به حرف های حالات میخندی که چقدر بچه گانه بوده و زندگی خیلی فراتر از این حرف هاست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
فرارو کلا با خاله زنکی حال میکنی اره؟
بابا جان تحلیل سیاسی بزار این چرت و پرتا چیه یاد گرفتی به خوردمون میدی
یه روز خاله زنکی عقد و ازدواج
یه روز داستانهای تخیلی خیانت و از این قبیل چیزا میزاری
کلا فازت چیه؟
بازدید گرفتن با چنگ زدن به هر مسئله ای؟
کامران
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
دوست عزیز شما هم مجبور نیستی هر خبری رو بخونی.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
بنده به عنوان یک مرد عرض میکنم : از صحبتهاش میشه فهمید خانوم نامداری دارای آرمانهای انسانی و قابل احترامی هستند و جوانان در شرف ازدواج میتونن از تجربش استفاده کنن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
البته آدمهای آرمانگرا بسیار خطرناکند
ناشناس
United Arab Emirates
۰۷:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
آره تو راست میگی ماشالا... تجربه 10 ماهه ازدواج داشته که به سرانجام خوبی هم رسیده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این خانم یه تصوراتی داشته که بعد ا فهمیده همش توهم و سراب بوده . اون بابا اهم اینجوری که ادعا می کنه رو اتتن نیست دورویی مشکل خیی از ماهاست . حق داشته نتونسته طلاق گرفته این دیگه این هم بحث نداره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
کسی که اسرار زندگی اش را این طور برای همه تعریف میکند انسان با عقلی است حالا از اعتقاد داشتن به دین حرفی نمی زنم؟!!!
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
اینها اسراری به نفع مردان است. چرا کتک خوردن یک زن در خانه باید راز باشد؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
یعنی میشه سه ماهه فهمید نمیشه زندگی کرد؟ خانم نامداری یک سال اول سال شناخته باید صبورانه تر رفتار میکردین و هر دو نباید من باشین خوب بود یکی هم نیم من میشد و لین وظیفه یه زن که زندگی حفظ کنه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
چه نصیحتی! وظیفه ی زن و مرد حفظ زندگیه. زندگی بدون خواست و تلاش دو نفر اصلا ممکن نیست. همین نصیحت رو به دختر خودت هم می کنی وقتی کتک خورده برگرده خونه؟!
ناشناس
Hong Kong
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
کی گفته زن همیشه باید نیم من باشه.
قضاوت نکنید لطفا. 3 ماه فرصت کافی برای شناخت هر انسانیست.
ناشناس
United States of America
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
وظیفه زنه که زندگی رو حفظ کنه؟!!!!!
آدم توی ایران چیزایی رو میشنوه که شاخ در میاره
ناشناس
United Arab Emirates
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
یعنی باید می موند پای یه بچه بی گناه هم وسط کشیده میشد؟!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
وقتی بعد از 3 ماه ازدواج شب و روز یکی بهت بگه طلاق میخوام طلاق میخوام چه حالی بهت دست میده اینم افرادی که مورد شناخت اکثر مردم اند؟وقتی از نظر روانی بهم بریزی بعد چند ماه آخر یا به خودزنی میرسی یا دیگر زنی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
دعوا ها و اسرار زندگی خصوصی و زناشویی را باید جار زد؟!!!
حیا و متانت از بین رفته! پر بحث ترین خبر سایت فرارو اینو میگه!
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این که مرد کله زن رو بکوبه تو دیوار اسراره؟
حیا و متانت فقط وقتی خوبه که به سود مردها باشه ؟
ناشناس
New Zealand
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
من از کار ایشون حمایت می کنم و براشون از خدا آرامش می خوام. جدا تحقیر شدن و وحشت داشتن از کسی که بعد یه عمر پاک بودن برای زندگین انتخاب می کنی سخته. ایشون فریاد یه جمع بزرگی از زن ها بود که محکوم به سکوت مصلحتی هستند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
خخخخخخ. افسرده دلی افسرده کند انجمنی را. کدوم فریاد زن ها؟؟؟ از توهم بیاین بیرون غرور و خودخواهی بگذارین کنار با گذشت و احترام به هم نگاه کنین اونموقع زن و مرد هیچ فرقی ندارن نه با افکار فمینیستی یا جنگ جنگ تا پیروزی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این تحربه حتما براش لازم بوده که خداوند در زندگیش مقرر کرده . خودش گفته همیشه به دیگران تذکر میداده و منع می کرده . حالا خدا خواسته نشونش بده که دو صد گفته چون نیم کردار نیست . به هرحال درس بزرگی بوده
ناشناس
United States of America
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
من واقعا ایشون رو درک می کنم! جالبه که هیچکس به اون آقا خرده نمی گیره
ما از هر چیزی دور بوده باشیم رفتارهای زننده آقای فرزاد حسنی در برنامه تحویل سال رو از نزدیک دیدیم . حال ناخوش خانم نامداری رو هم دیدیم
من یکی از فن های آقای حسنی بودم ولی واقعا اون شب از رفتاراشون متاسف شدم
به هیمن دلیل می گم که کاملا خانم نامداری رو درک می کنم
فرشته
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
دمت گرم(:
اصغر
Germany
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
دلنوشته های دختری که با واسطه یا بی واسطه یک شبه ره صد ساله رفت و در عین حال یک شبه به خاک سیاه نشست!
حامي حقوق مردان
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
من قضاوتي در مورد زندگي اين دو عزيز نمي كنم و كلي مي گويم
طبق آمار دولت 78% از طلاقهاي اينروزها به درخواست زنان انجام مي گيرد. طبعا با وجود قانون مهريه و تصاحب همه پس اندازي كه در زندگي مشترك چند ساله اندوخته شده توسط زن خواه نا خواه پيدا مي شوند زناني كه صرفه را در طلاق ببينند و پس از طلاق هم يك زندگي مجردي. نگاهي به دور و بر خود بياندازيم نمونه هايي را خواهيم ديد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
مهریه رو ک خودتون می گید کی گرفته و کی داده؟ اما جهیزیه ای که کل سرمایه ی یه دختره رو هیچکس نمیده. مطمئن باش یه زن در این مملکت اگه امکان ادامه دان براش باقی باشه هیچوقت جدا نمیشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
زندگی مجردی و پز دادن با پول مهریه و یا یکم بی خیال باشی تور کردن یک نفر دیگه
مهران
United States of America
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
متأسفم برای نگاه مادی گرایانه شما.
در این مورد ۱۴ تا سکه مهریه بوده.
دوم اینکه، هیچ آدم عاقلی برای تجارت و درآمد، ازدواج نمیکنه تا طلاق بگیره. متأسفم که فکر میکنی مهریه یک هیولا برای ترساندن مرد از طلاق دادن هست.
امیر
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
درخصوص دریافت مهریه حق با شماست ولی برای دریافت نصف اموال کسب شده در زندگی مشترک ، چنانچه درخواست طلاق از طرف زن باشد ، چیزی به وی تعلق نمیگیرد.
ناشناس
United States of America
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
جناب حامی حقوق مردان درسته که طلاق افزایش پیدا کرده ولی دلیلش اونی نیست که شما می فرمایید. در بین زن های اطراف من که جدا شدند اصلا کسی رو ندیدم که مهریه گرفته باشه، همه عطاش رو به لقاش بخشیدن
دلیل طلاق اینه که مردان ما نمی خوان از زیر سایه اون سنت های غلطی که باهاش بزرگ شدن بیان بیرون. البته زن هایی هم هستن که با اون رویکردی که شما گفتین جدا میشن ولی تعدادشون بسیار کمه
مثلا همین جا رو ببینید! هیچکس به این آقای مجری بزرگ و فرهیخته خرده نگرفته که چرا دست روی زن بلند کرده!!! ولی در عوض همه خانم نامداری رو محکوم کردن که چرا صبر نکردی؟ چرا سکوت نکردی!... تو باید "زندگیت" رو حفظ می کردی! بعید می دونم این افراد اصلا بدونن که " زندگی " یعنی چی!
ناشناس
United States of America
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
با اینکه ازش خوشم نمیاد ولی درباره فرزاد حسنی کاملا حق داشته و حرفهاش هم کاملا منطقیه.
میهمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
خلاصه تر مینوشتید بابا
بهاره تهرانی
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
واقعا جامعه ما از نظر فرهکگی به ن حد از انحطاط و بیهودگی رسیده که جدایی دو نفر - صرفا به خاطر این که چهره های تلویزیونی هستند - باید جزء مهمترین اخبار اجتماعی - فرهنگی کشور شود؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
همه جای دنیا همینطوره. یک زوج تلویزیونی نمونه ی اختلافاتی را نشون میدن که بین خیل یاز زوجها هست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
فرارو جونه هر کی دوس داری واقعا تو این 2 نفر چه ارزشه خبری دیدی که پخش کردی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
توام ایول
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
اسمه این دو نفرو میبینم برا 2 ساعت کلا بیخیاله اینترنتو خبر میشم.
فعلا خداحافظ برم یه کم هوایی تازه کنم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
ایول
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
رسالت این خانم برای توجیه 70 میلیون ادم برام عجیبه. چه اصراری داری به مردم بفهمونی به چه دلیل جدا شدی؟ اصلا دلتو زده جدا شدی به بقیه چه. تو یحرفاش تماما نگران قضاوت مردمه. اگه یه ذره رو خودش کار میکرد که حرف مردم براش مهم نباشه الان این وضع و روز رو نداشت. در مورد فرزاد حسنی هم دقیقا منم در موردش همیشه این حسو داشتم که این اقا کلا شعار و شو هست. البته لیاقت این وت ادم همین بود که با این دنگ و فنگ و ادا و ادعای چیز بلد بودن بعد 15 روز عقد میکنن!!! از بس هول بودن. خوب ظاهر شما میگه به کار هم نمیاین. پسره دقیقا پوشش شبیه یه دختر فشه و دختره دقیقا شبیه یه پسر مذهبی لباس می پوشه. یعنی تضاد به این اشکاری مشخص نبود؟!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
خانم مانداري شما بانو شجاع و فهميدم اي هستيد به شما تبريك مي گم
حسين
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
اقا بخدا اينها هم دو تا ادمند كه از هم جدا شدند به هر دلايلي اينقدر تو زندگي مردم تجسس نكنين
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خودش اومده مصاحبه کرده. یک عده هم دارن می خونن؟ شما چرا باید در هر زمینه اظهار فضل کنی؟ نمی خوای نخون و راحتو بکش برو
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
من خودم یه کارمند رسانه ملی(شبکه خبری) هستم باور کنید بلافاصله بعد از خبر عقد این دو نفر مدتها داشتم فکر میکردم که مگر میشه چنین وصلتی؟خانم نامداری خانمی تقریبا" خجالتی ؛کم حرف؛ ظریف؛سبک رفتار متواضع... اما آقای حسنی شجاع ؛ پر حرف ؛ستبر و سخت و بسیار پر انرژی و خسته ناپذیر و... در کل میخواهم بگویم بنظرم سبک رفتاری این دو نفر شاید به احتمال زیاد فرهنگ این دو خانواده تفاوتش از زمین بود تا آسمان اصلا" بهم نمی آمدند مثلا" نامداری را میشه به رنگ سبز تشبیه کرد و حسنی را رنگ قرمز-مانند دو غذای متفاوت که اگر آدم بخوره دل درد میگیره - در کل دنیایی با هم فرق داشتند توی برنامه تحویل سال هم کاملا" مشخص بود یکی سکوت و آروم و دیگری اصلا" نمیذاشت مهمانان حرف بزنن - در نهایت اینکه با فرض خوب و دوست داشتنی بودن هر دو ولی ازدواج ایندو با هم کاملا" اشتباه محض بود. بابا هر دو دیگه بس کنید گذشته ها گذشته بفکر آینده باشید اینکه کدوم و چقدر مقصر بوده چه فایده؟ اصلا" به ما و مردم چه مربوطه؟ مگه شماها بدبختی دیگران و ما را می دانید؟ ول کنید تو رو خدا
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
البته باورش سخته کارمند میلی باشی. چون نامداری که ما دیدیم خجالتی و کم حرف نبود. ولی از نظر روانشناسی در ابتدای امر اکثر افراد درون گرا و برون گرا سریعا جذب و عاشق هم میشن ولی بعد از مدتی از هم خسته میشن. در ضمن تحلیل میکنی بعد میگی ول کنید تو رو خدا!!!!!!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
والا اینهمه هنرمند و آدم سرشناس طلاق گرفتن اینقدر تو بوق و کرنا نکردن ،خب حتما میخوای خودنمایی کنی ، مطرح باشی که اینقدر مسایل شخصی زندگیتو همه جا جار میزنی ، این رفتارهای این خانم باعث میشه آدم یه کم به فرزاد حسنی هم حق بده !
ناشناس
United States of America
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
سایت خبری فرارو برای خبرهای مهم تر، برای درد های امروز جامعه اعم از فقر و بیکاری و حتی به شکل کلی برای معضل طلاق، این حد با جزئیات و به ریز خبر نشر نمی کنه، بعد برای مسئله ای خصوصی که دردی از کسی دوا نخواهد کرد 5 صفحه مطلب و مصاحبه می گذاره! گلی به گوشه جمالت فرارو جان! آفرین به رسالتی که پیش گرفتید و مرحبا به دید کلان و افق دید مطبوعاتی.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
خوب کرده جدا شده زن هم انسان وحقش این نیست
که هرخفتی رو تحمل کنه به اسم حفظ زندگی اصلا این زندگی نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
بابا دست بردارید از سراین دو نفر، شما هم دارید زردبازی در میاریدها
مرتضي
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
يعني واقعا اين دو نفر انقدر مهمن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهرام
Finland
۱۸:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
میگم کاش اقای رسایی در این ارتباط هم از ریس جمهور سوال بپرسند
نکنه بهو یادشون بره و مردم کلی متضرر بشن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
حالا مثلا این دو تا کی باشن که براشون کلی سر و صدا بپا شده !!!
طبق آمار در ساعت 19 نفر طلاق میگیرن , این دوتا هم روش ....
عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
الگوی ماها هنرمندانند و روحانیون و متفکران و اساتید و... صلاح زن زبانش است عصر قاجار اینجوری بود زن را می زدند ببینید خیلی از هنرمندان تلویزیونی ما طلاق گرفته اند این احساسات زودگذر و شناخت ناصحیح است خیلی بد آنموقع ما فرهنگ سازیم واقعاً نگران کننده است
ناشناسم
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
از زحمت کشان فرارو خواهشمندم انتشار چنین خبر های زردی رو متوقف کنن به خدا کلی خبر بهتر و به درد بخور تر تو جامعه هست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
از قدیم گفتند لره از ده رفت حرفش نرفت خانم نامداری اقای حسنی دیگر این پروند را ببندید نه شما اولی بودید و نه اخریش
ناشناس
United States of America
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
من آدم شوآف و نمایش نیستم. آدم رئالی هستم:
من هم بارسایی هستم!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
به نظر من دو نفر که تصمیم به ازدواج می گیرند باید تا آخرین نفس با یکدیگر بمانند چون زندگی مصائب و مشکلات زیادی ذارد . ممکن است هر کدام از طرفین به یک بیماری لاعلاج گرفتار شوند. ممکن است به فقر و فلاکت مبتلا شوند. همه این چیزها را باید تحمل کرد .
تنها مشکلی که نمی توان آن را تحمل کرد بی احترامی و بدتر از آن ضرب و شتم است.
ناشناس
United Arab Emirates
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
اصلا كي هست اين خانم و اون اقا؟ خانم هم مثل اينكه ميخواد خودشو يك جورى مطرح كنه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اااااااااااااااااااااااااااااااااینقدر این مساله رو بزرگ میکنین
واقعا مردم اینقدر بیکارن
ناشناس
United Arab Emirates
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
خانم نامداری و اقای حسنی عزیز
بهتر نیست مفاهیمی مانند گذشت و صبوری را ارمغان جامعه کنیم.در مقام قضاوت زندگیتان نیستم ولی با کمی صبوری میتوانستید نشان دهید که جدایی الزاما اغاز راه سقوط اخلاقی نیست بلکه پایان یک معضل حل نشدنی است.
طرفدار فرارو
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
آقا یا خانم ناشناس عزیز بهتر نیست سکوت اختیار کنید و خودتان را به جای زنی که کتک می خورده و امنیت جانی نداشته نگذارید و از این زن صبوری نخواهید؟؟؟
صحرا
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
زرد ودیگر هیچ ؟؟!!!!
بهرنگ
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
مشکلات خصوصی زندگی یک زوج رسانه ای چه ربطی به مردم و مطبوعات داره؟؟!! چرا مشکلات خانوادگی خودتون رو در سطح جامعه منتشر می کنید؟؟؟؟
آریانا
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
لااقل کل مطلب رو در یک جمله ی یک خطی و خلاصه مینوشتین تا وقت مردم حدر نره خب!!!?
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
بخون مگر املات یک مقدار بهتر شه
یکی از مردم
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
فقط یک مطلب بگم:
من فقط چند دقیقه از برنامه های زیادی که اون آقا اجرا میکرد رو دیدم از دیدن تمام اونها انصراف دادم{ بگذریم که بعدها کلا" از دیدن تلویزیون بدلایلی انصراف دادم! } اونوقت این خانم چطور گولش رو خورد و حرفهاش رو باور کرد؟

این تنها متنی بود که راجع به اینها خواندم. مطالب باارزش زیادی وجود داره که بتهتره برای اونها وقت گذاشت تا اینها. ولی دیگه حرصم گرفت که چرا یک دختر و یا پسر باید تا این حد کور باشه و گول بخوره؟؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
چه بی کلاس!!
فرشید
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
ول کنید بابا بکشید بیرون خودتونو از این داستانا
حمیدرضا
United States of America
۲۳:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
چقدر فوضیلیم ما ایرانیا!!!!چقدر سوال شخصی.وسطاش دیگه ول کردم خوندنو.زشته بخدا.
ناشناس
Finland
۰۰:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
زده؟
اسماعیلی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
چرا اینهمه از این آدمها می نویسید!؟ اینها چقدر اهمیت دارند؟ بجای اینها از زحمات کارگران ایثار گر بنویسید که برا ی جامعه مهمترند.
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۰۲:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
همونقدر که زدو خورد در بیرون از خانه جرم عمومی به حساب میاد خشونت در خانواده هم جرم عمومیه و اسرار خصوصی زندگی نیست
امير
United States of America
۰۳:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
دو تا كوه ِ ادعا به هم برخورد ميكنند و زلزله به پا ميشه ، طبيعيه خوب ! حالا بكشيد فشار و خلا تنهايى رو !
راحله
United States of America
۰۳:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
"این خانم چه کرده بود که همسرش را به این نقطه رساند؟ "

چه سوال احمقانه ایی ، در دنیای امروز کتک زدن زن شرم آور هست ، به جای شماتت غرزاد حسنی رفتن یقه دخترو گرفتن که چکاری کردی که یارو عصبانی شده و اونجوری با مشت گذاشته پا چشمت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۴:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
چرا به موضوع سطحی نگاه میکنید. برای کسانی که تازه میخواهند ازدواج کنند این نوع خبرها بسیار عالی است.ضمنا بعضی کامنت ها بسیار آگاهی بخش هستند.غربی ها عاشق این خبرها هستند. من 30 سال است که ازدواج کردم همیشه حق را به زنم میدهم چون اگر قرار باشد غر نزند و حالات بد روانی اش را بیرون نریزد که بیمار میشود. بخاطر همین است که من را در حد پرستش دوست دارد.یک چیز را مردها نمیفهمند و آن اینست که فکر میکنند ایراد گرفتن زنها بخاطر بی علاقگی است. این طبیعت خیلی زنها است البته نه همه. مرد خوشبخت کسی است که بتواند خود را تطبیق دهد.گرچه سخت است ولی غیرممکن نیست
بهروز
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
فراروی عزیز ازاینکه به خبری که برای جهانیان وازجمله ملت شریف ایران بسیاربسیاربسیارمهم بود پرداختی آنهم به این طویلی ازت تشکر میکنم منکه مستاجر وبدهکارجهانم این موضوع برایم خیلی خیلی وبیش ازدیگران مهم بودخخخخخخخ
ابراهیم
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
بابا بیخال چرا این دونفر رو اینقدر بزرگ کردین از این افراد بهترهم تو جامعه زندگی میکنند ، دو تا جوان لوس ،تی تیش مامانی با هم ازدواج کردن و طلاق گرفتن تمام
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
من کاری به گفته های این خانم ندارم اما آقای حسنی شخصیت چندپهلویی دارد قطع یقین در ازدواجهای هم موفق نخواهد الا اینکه تحولی در خودش پدید آورد
مهران
United States of America
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
هیچوقت از اجراهای آزاده نامداری خوشم نمیومد. و البته از اجرای فرزاد حسنی.
اما قطعی میدونم که فرزاد حسنی بازیگر خیلی خوبی بود. همیشه فیلم بازی می کرد.

از کار آزاده نامداری، خیلی خیلی پشتیبانی می کنم. از اینکه طلاق گرفت، از اینکه رسانه ایش کرد، و از اینکه حرفهاش را راحت زد. دوست ندارم طرف مقایل را تهدید میکنه به داشتن چهارتا فایل صدا، اما در کل، باهاش موافقم. معروف شدن طلاق این دو نفر، یک خدمت بود به شکستن قبح طلاق در جامعه. قرار نیست با هر زحمت و به هر هزینه ای زندگی مشترک را حفظ کرد. طلاق هم یک کار شرعی و اجازه خداست. طلاق یک رفتار انسانی هست. پس طلاق، در جای خودش، درست ترین و بهترین کار هست.

از پیشرفت هر چند خیلی آرام جامعه بانوان کشورم، شادمان هستم.
ناشناس
Finland
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
چقدر مهم بود !!!؟؟؟
ناشناس
United States of America
۰۸:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خانم نامداري خواهش ميكنم بس كنيد. همينطورم از آقاي حسني ميخوام خاموش باشه. كه روابط شما دو نفر و علني كردن خصوصي ترين رفتارهاتون از يكديگر داره گند ميزنه به زندگيم. بدبختي من اينه كه شما ها به لحاظ سن و سال و روز عقدتون دقيقا مشابه من و همسرم هستيد. جدي ميگم بس كنيد از اين مزخرف گويي ها. هر مشكلي بوده بريد دادگاه تكليفتون رو مشخص كنيد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
عجب
ناشناس
Finland
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
مشکل از خودته عزیز، دنبال بهونه برای رفتاراتون می گردید میندازیدش گردن اینها
امیر
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خانم نامداری به جا و درست از حقوق خودشان دفاع کردند فقط براشون متاسفم که نتوانستند قبل از عقد شناخت عمیق تری پیدا کنند این درحالی است که آقای حسنی را با توجه به اجرا و نوع رفتار و گفتارشان به خوبی میتوان شناخت که دارای چه خصوصیات اخلاقی و شخصیتی هستند و بنده به شخصه هرگز حاضر به دیدن و شنیدن برنامه های ایشان نبوده و نیستم. خدارو شکر کنید که آزاد شدید آزاده خانم.
سپید
United Arab Emirates
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
اینا هنوز ناگفته دارند ؟؟؟
داریوش
United States of America
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
واقعا" برای مطرح شدن این موارد زندگیت رو تعریف می کنی
خجالت بکش
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
سه كلمه اساسي در صحبت هاي ايشون بود.
آبروريزي.دروغ.برخورد فيزيكي.
خانوم نامداري شما مستند خوبي رو ساختيد در مورد خانوم ها .بسيار خوب و تاثير گذار هم بود.سه ماهه نسخه يك زندگي رو پيچيدن هم جزئي از خصوصيات خانوم هايي بود كه شما اونها رو نشان مردم داديد؟
نه شما مثل اونها هستيد و نه اونها جاي شما بودند.ولي راههاي بهتري براي اينكه بگي نفهميدم خطا كردم،هم هست.فرزاد حسني هزار ويك ايراد داره ولي ظاهرا شما هزار ويك ايراد بعلاوه يك.
ناشناس
United States of America
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
دوست عزیز! برای شناخت فرزاد حسنی نیاز نیست که سه ماه زنش باشی همین که از پشت قاب تلویزیون هم تماشاش کنی می فهمی که نمیشه حتی یه روز باهاش زندگی کرد. اتفاقا من متعجبم که خانم نامداری چطور اینو قبل از ازدواج متوجه نشدن. به هر حال همونطور که خودشون فرمودن انسان خطا می کنه
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
امیر مونان فرمود : من کثر کلامه کثر خطائه و من کثر خطائه قل حیائه و...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
مجری بودن و خوب حرف زدن دلیل بر بی عیب بودن افراد نیست . باید مهارتهای زندگی را یاد گرفت برای مثال با گواهینامه ماشین نمی شود خلبانی کرد . پس در هر چیزی اعم از زندگی ، کار و.. باید مهارتهای آن چیز را یاد گرفت و این بندگان خدا نیز مهارت لازم را نداشتند تقصیری هم ندارند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این یارو که همش داشت این بدبخت رو محکوم میکرد!!!
خودش طرف حسنی بود!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
وقتی کسی حرمت حریم خصوصیشو نداشته باشه و همه جیک و پوک زندگیشو بریزه رو دایره دیگه موعظه و نصیحت کردن که تو زندگی خصوصی مردم سرک نکشید کاملا مزخرف و بی معنیه چون این عزیزان خودشون مسائل خصوصیشون رو علنی می کنن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خانم نامداري عزيز انشاء الله زمان تلخي هاي زندگي رو از يادت ببره ممنون ار اينكه يه تلنگور به ما جوونها زدين متشكريم
amin
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
با با يه نفر پا پيش بذاره اين دو را با هم آشتي بده. مطمئنم هر هم پشيمونند و هم همديگر را دوست دارند.
شيوا
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خانم نامداري عزيز

من يك دخترم تقريبا همسن و سال شما.

بلد نيستم به اندازه شما خوب حرف بزنم شايد تحصيلاتم هم اندازه شما نباشد شايد هوشم هم اندازه هوش شما نباشد.
من با آقاي حسني همكار نبودم و تا بحال ايشون رو از نزديك نديده ام ولي باور كنيد باور كنيد كه هربار ايشون اجرا داشتن من به خودم گفتم بدبخت زني كه بخواد با اين مرد زندگي كنه!

روزي هم كه خبر ازدواج شما رو با ايشون از طريق يكي از دوستانم شنيدم گفتم سه ماه ديگه طلاقه!!

خانم نامداري ميدونم كه در سايتها كامنتها رو ميخوني دوست عزيزم خواهر عزيزم
فراموش كن و پايان بده به اين رنج اما درس بگير زيادي روي تواناييهاي خودت حساب نكن.

من و شما و هر شخص ديگه اي كه ارزيابي درستي از تواناييهاي خودش نداشته باشه محكوم به شكسته.
مطمئنم شما هم متوجه غير طبيعي بودن آقاي حسني شده بودي ولي فكر ميكردي كه با تواناييهاي خودت ميتوني مهارش كني!
سهند
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
مثلا من با خواهرم فرق می‌کنم و وقتی او از کارهای من ناراحت می‌شود، می‌گویم ناراحت نباش، کارهای از این وحشتناک‌تر هم ممکن است بکنم ولی تو تا همیشه خواهر من می‌مانی و البته اگر باعث آزارت هستم، برو بگو من آزاده نامداری را نمی‌شناسم! اشکالی ندارد!!!!!
من حرفی ندارم...
میم صاد
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
تا قبل از این خیلی از فرزاد حسنی متنفر بودم ولی الان که میبینم زنش رو دوست داشته و بخاطر اینکه میخواسته از ایشون جدا شه عصبانی شده ، خیالم راحت شد
ناشناس
United Arab Emirates
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
این دوتا مجری درجه چندم قصد دارن با این حرفا خودشون در رده های بهتر مطرح کنند. خودتونو با کی مقایسه می کنید آخه؟ تنها هنر شما پشت سرهم حرف زدن و تپق نزدن هست وگرنه نه معلوماتی و نه تخصص خاصی . حالا همچین شلوغش کردید انگار مردم لحظه به لحظه پیگیر شماها هستن . در نبود طلا مس هم هواخواه دارد ولی دیگه جمعش کنید
ناشناس
United States of America
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
چقدر جوون علاف بیکار داریم ما تو ایران
این همه کامنت واسه یه مطلب زرد
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
من به عنوان یک مرد حق رو به خانوم نامداری میدم که هیچ دلیلی نمیتونه حرکت آقای حسنی رو توجیح کنه. و تبریک می گم به خانوم نامداری برای این که قضاوتشون در مورد آقای حسنی درست بوده و گذر زمان این رو به همه ثابت کرد گرچه برای خانوم نامداری گرون تموم شده
واقعا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
اینهمه طلاق وازدواج تواین کشور اتفاق می افته حالا چی شده که فقط جدایی این دوتا تابلو شده امار طلق 1.6درصد بیشتر شده کسی هم عین خیالش نیست .حالا به طلاق این دووتا چسبیدن .
همت
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
به ما چهههههههههههههههههههههههههههه
به شماااااااااااا چههههههههههههههههه
به اونااااااا چههههههههههههههههههههههههه
مهران 711
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
فرزاد حسنی یک آدم پررو بود که با شکستن شخصیت بقیه می خواست خودش رو نشون بده ....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
جوونای عزیز دقت کنید، ازدواج هندونه نیس که از در مغازه بخرید
قبل از ازدواج حسابی بررسی بکنید حتی اگه شده چند سال برای بررسی وقت بذارید، وقتی انتخاب کردید باید تحمل و صبر داشته باشید و همدیگر رو تحمل کنید.
به هر حال مشکل اصلی جامعه از آقایون شروع میشه و با خانوما ادامه پیدا میکنه، من خودم یه مردم ولی مطمئنم اگه مرد بلد باشه میتونه خانومش رو راضی نگه داره خانوما قلق های خاصی دارن.
تعهد و تعقل دو شرط اصلی استحکام پیوند زناشویی است.
sah
-
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
واقعا بعد از موضوع هسته ای , موضوع دعوای این دو نفر از مهمترین مباحث مطرح کشور ماست؟!؟!؟!؟!؟!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
خانم ها ذاتا حساس و جزیی نگر هستن، حالا اگه خانمی روانشناسی هم خونده باشه دیگه وای به حال شوهرش، مردش رو با گیر دادن های بیخود دیوونه می کنه... مثه من....
ساناز
United States of America
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
واقعا دختر جسور و شجاعی هستی، احسنت به تو