یادداشت دریافتی- قادر باستانی؛ چندی است در محلههای پولدارنشین تهران، ماشینهای مدل بالایی را که دور دور میکنند، پلیس توقیف میکند. این کار تفریح دیگری به تفریحات مفرح بچه پولدارها افزوده است. آنها از هر برنامه جدید و جذاب خوش شان میآید.
چند روزی طول میکشد تا آنها ماشین خود را از پارکینگ پلیس تحویل بگیرند. در این مدت به دوستان و آشنایان خود پُز میدهند که ماشین ما هم توقیف شده است! این را میشود در صفحه ویژه این از ما بهتران در فضای مجازی مشاهده کرد.
آنها صفحه «بچهپولدارهای ایرونی» را در چند شبکه اجتماعی دارند و در این صفحه خاص، تصاویری از جوانان در ویلاها و پنتهاوسهای آنچنانی و نوع زندگی شاهانهشان، ساعتهای لوکس، استخر و جکوزی و ماشینهای گران قیمت خود منتشر میکنند.
آنها از سوزاندن موتور خودروی پنج میلیاردتومانی مازراتی، به عنوان مسابقه سرگرمی حرف میزنند. یکیشان، عکس ساعت مچی یک میلیارد تومانیاش را انتشار داده است.
از جمله تفریحاتی که در این صفحات آمده، کشیدن سیگار با اسکناسهای ۱۰۰ دلاری و نگهداری حیواناتی چون پلنگ، شیر، مار و تمساح در باغ وحشهای خصوصیشان است.
خلاصه هر چیزی که سرگرمی جدیدی به سرگرمیهای بی پایانشان اضافه کند، در صفحه خود منعکس میکنند. حال داستان توقیف ماشینهای میلیاردی توسط پلیس، تفریح جدید این جوانان پولدار است.
میگویند، ما این صفحه را ایجاد کردیم تا نشان دهیم، زندگی در ایران همیشه هم بد نیست! آنها از کاربران ثروتمند خواستهاند، تصاویر خوشگذرانیهایشان را در این صفحه به اشتراک بگذارند تا دنیا بفهمد که تصویر ساخته و پرداخته رسانههای مغرض غربی از ایران درست نیست.
واکنش مردم به این صفحات، واکنشی آکنده از عصبانیت، آمیخته با تأسف و حیرت است. اغلب سوال و انتقادی که از صفحات مانور تجمل بچهپولدارها میشود، این است که شما از چه راهی ثروتمند شدهاید که به آن افتخار میکنید.
جامعهشناسان طرح چنین مطالبی در فضای مجازی را نشانههای برآمدن یک طبقه اجتماعی جدید نوکیسه میدانند.
این مرفهین بیدرد، با داشتن ثروت بادآورده، سودای شهرت دارند. انتشار تصاویر زندگیهای رویاییشان که دل ملت را به درد میآورد، برایشان ارضاءکننده است. بخش مهمی از این نوکیسگان، در تلاطم اقتصادی هشت سال گذشته و تورم لجامگسیخته آن، به آلاف و اولوفی رسیدهاند. تورم دردناکی که مردم فقیر را به استیصال کشید و طبقه متوسط شهری را به قعر فلاکت افکند و امروز حاصل تورم، در این ثروتهای افسانهای خود را نشان میدهد.
زمانی که اقتصاددانان دلسوز کشور، دسته دسته طومار مینوشتند و دولت وقت را از تبعات سیاستهای نابخردانه انذار میدادند، آنان برآمدن چنین روزهایی را به عینه پیشبینی میکردند.
خیل جوانان بیکاری که بهترین سالهای جوانی خود را تحصیل کردند و امروز با بالاترین مدارک دانشگاهی، برای پیدا کردن کار، حتی با کمترین دستمزد، تقلای بیهوده میکنند. جوانان سی سال گذشتهای که دیگر آرزوی ازدواج و تشکیل زندگی را حتی در رویا هم بهسختی میتوانند تصور کنند.
تصاویر خوشگذرانی غارتگران، اشک مادران و پدران فرسودهشدهای را درمیآورد که همه رویاهایشان برای خوشبختی فرزندان، دیگر نقش بر آب شده است. مادرانی که دیدن دامادی و عروسی فرزند، به آرزویی بعید رسیده است. مانور تجمل مرفهین بیدرد، به ما یادآور میشود که کجا بودیم و به کجا رسیدیم. چه میخواستیم و چه شد.
شاید برخی چنین تصور کنند، همه این چیزهایی که بچه پولدارها در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، تصویر اغراق شدهای از زندگی آنان باشد، اما بالاخره همه ما در این جامعه زندگی میکنیم و در خیابانها تردد داریم و در کنار گوشه شهر، همه ما این افراد را می بینیم.
اما چاره چیست؟ مگر میتوانیم به آنها خرده بگیریم که از کجا آوردهاند؟ لابد باید قدردان این نورچشمیهای دردانه هم باشیم که چهره میهنمان را در انظار دنیا خوب جلوه میدهند و با نمایش داشتههای خود، اغیار را انگشت به دهان میکنند و به حیرت وامیدارند!
اما من اجازه میخواهم از بچهپولدارها استدعا کنم که لطف کنند و از سودای شهرت بگذرند. غرق در بهشت برساخته خود، خوش باشند و چنین با به رُخ کشیدن تجملاتشان، دل ملت را بیش از این به درد نیاورند.
هیچ استثنایی هم نباید اجرا بشه ، اینکه فلانی ورزشکاره یا دیگری شغل خاصی داره پس حق داره ماشین بالای 2000 سی سی وارد کنه قابل قبول نیست.بله اگر وضعیت مملکت بهتر شد بعدا سیاست وادرات خودرو و سایر محصولات لوکس گرانقیمت که ارز بالایی نیاز دارن تغییر کنه اما فعلا باید اولویت وادرات محصولاتی باشن که مورد نیاز عامه مردم هستن