bato-adv
کد خبر: ۲۹۶۵۰۷
چرا طلاق می‌گیریم؟

روایت‌های واقعی از طلاق‌های ایرانی

وحشتناک است. آمار طلاق را می‌گویم. این‌که این‌طرف و آن‌طرف می‌شنویم که فلانی طلاق گرفته یک‌سوی ماجراست و این‌که چرا، سویِ دیگر. ترس از ماجرا را زمانی بیش‌تر حس می‌کنیم که از مردادماه به این‌ور هیچ آماری از طلاق به گوشمان نرسیده‌است.

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۹ - ۰۲ آذر ۱۳۹۵
می‌خواست همه‌جا بنشیند و بگوید زنش از یک خانواده اصیل است. همین شد که آمد سراغ ما. آن اول‌ها همه‌چیز خوب جلوه می‌کرد؛ از ماشینِ تویوتایش گرفته تا رفتارهای مردانه‌اش. خیلی نگذشت؛ فقط دوماه عقد بودیم که فهمیدم عجله کرده‌ام. دوست‌داشتنی هم در کار نبود؛ من از فشارِ حرف فامیل به او "بله" گفته‌بودم و او هم برای منافع اجتماعی.

فرارو- وحشتناک است. آمار طلاق را می‌گویم. این‌که این‌طرف و آن‌طرف می‌شنویم که فلانی طلاق گرفته یک‌سوی ماجراست و این‌که چرا، سویِ دیگر. ترس از ماجرا را زمانی بیش‌تر حس می‌کنیم که از مردادماه به این‌ور هیچ آماری از طلاق به گوشمان نرسیده‌است.

به گزارش فرارو،
12 مرداد سازمان ثبت احوال اعلام کرد دیگر آمار طلاق به رسانه‌ها و مردم داده نمی‌شود بلکه تنها در اختیار برنامه‌ریزان و کارشناسان قرار خواهد گرفت.

علی‌اکبر محزون این اتفاق را با وجود همه جنجال‌های رسانه‌ای که بر سرش شد، لازم دانست و در توضیح اش گفت که آمار طلاق به اندازه کافی بیان شده و ارائه آمار صِرف دردی را دوا نمی‌کند.

پس از این خیلی از کارشناسان علاوه بر اینکه ندادن آمار درباره آسیب‌های اجتماعی را غیرقانونی خواندند، معتقد بودند که این‌کار چه‌بسا هر روز جامعه را بیش از قبل در شوک جدایی زوج‌ها قرار خواهد داد.

با همه این کتمان‌کردن‌ها، بر هیچ‌کس پوشیده نیست که رشد طلاق از رشد ازدواج در جامعه جلو زده و بنابر آمارهای قبلی سازمان ثبت احوال در 10 سال اخیر طلاق 74 درصد رشد داشته‌است.

تنها تا پایان سال 94، 163 هزار و 765 مورد طلاق در دفاتر رسمی ثبت شده‌است و تا یکی دو سال گذشته در هر ساعت 18 نفر درکشور طلاق می‌گرفتند.

این رشد به حدی بوده که هشدارهای مسئولان هر روز شدت بیش‌تری می‌گیرد. مثلا علی لاریجانی رییس مجلس چندی‌پیش به رتبه هشتم قم در آمار طلاق در میان شهرهای کشور اشاره کرد و آن‌را برای یک شهر مذهبی و سنتی نامناسب خواند.

یا این‌که اخیرا انوشیروان محسنی بندپی به بالابودن آمار طلاق در شمال شهر تهران اشاره کرد و گفت از هر 2.2 ازدواج در این مناطق 1 طلاق رخ می‌دهد.

همچنین به گفته علی فتحی آشتیانی عضو مرکز تحقیقات علوم رفتاری با روندی که آمار طلاق در ایران طی می‌کند در آینده از کشورهای صنعتی پیشی خواهد گرفت.

در وضعیتی که هرکس درباره طلاق ابراز نگرانی می‌کند؛ هستند کسانی‌که معتقدند این کمیت طلاق نیست که باید نگرانش باشیم بلکه باید به کیفیت طلاق فکر کنیم.

سعید معیدفر از جمله کارشناسانی است که طلاق را به دو بخش مرضی و طبیعی تقسیم می‌کند و معتقد است آنچه باید در جامعه درباره‌اش چاره‌ای بیاندیشیم طلاق مرضی یا بیمارگونه‌است؛ یعنی طلاقی که بر پایه آشناییِ غلط، مشکلات اقتصادی، سن کم، ناآگاهی و مشکلات جنسی و از این‌دست رخ می‌دهد.

اما بد نیست کمی از این وادی بیرون بیاییم؛ اظهارنظرهای کارشناسانه و آمارهای مسئولانه را دقایقی کنار بگذاریم و ببینیم اطرافیانمان، همین آدم‌های نزدیکِ زندگی‌ مان چرا طلاق گرفته‌اند؟

جهانمان متفاوت بود

"از اول طرز فکرامون به هم نمی‌خورد. من دنبال پیشرفت و بهتر شدن زندگی بودم اما اون انگار هیچ تمایلی به تغییر نداشت".

این‌ها را پیام می‌گوید. او یک‌سالی هست که از همسرش جدا شده و هربار که یاد این اتفاق می‌‌افتد از فرسودگی‌ای صحبت می‌کند که در آن 5سال زندگی مشترک به سراغشان آمده بود. این دو به شکل سنتی ازدواج کرده بودند.

"همه‌اش می گفت اولویت تو برای زندگی اول کار است بعد خانواده و برای من وقت نمی‌گذاری. وقتی هم که به خانه می‌آیی خسته‌ای".

پیام این‌ها را از زبان همسر سابقش تعریف می‌کند و می‌گوید مشکل این‌جا بود که خرج زندگی ما بالا بود؛ مریم هم دوست داشت لباس گران تنش کند و هم این‌که من همیشه کنار خودش و دوستانش و اقوامش باشم؛ اما من نمی‌کشیدم.

او چند باری هم برای مریم کار پیدا کرد اما برای مریم سوءتفاهم شد و احساس کرد همسرش برای پول به‌دنبال اشتغال اوست. اما خود پیام می‌گوید تنها به این‌خاطر این‌کار را می‌کرده تا همسرش مشغول باشد و دچار مشکلات روحی و روانی نشود.

او همین‌طور می‌گوید همان چندباری هم که مریم به سرکار رفت هربار شغلش را رها کرد چون دوست نداشت کسی به او دستور بدهد یا سختش بود صبح‌ها از خواب بیدار شود.

به گفته او مریم زیادی حساس بود. نه محیط کار را تحمل می‌کرد نه محیط خانه را. روزهایی که بی‌کار بود و در خانه نه تنها به خودش نمی‌رسید و هیچ غذایی درست نمی‌کرد که خیلی وقت‌ها به افسردگی و گریه می‌گذراند و حاضر نبود به خودش کمک کند.

پیام درنهایت تصمیم به جدایی می‌گیرد. او خیلی خلاصه دلیل جدایی‌اش را اینطور تعریف کرد: اینکه زیاد در خانه می‌ماند و بیکار بود باعث می‌شد توقع داشته باشد وقتی من از سرکار برمی‌گردم فقط در اختیار او باشم و برای همین غرولند می‌کرد. من هم دیگر خسته بودم و نمی‌توانستم تحمل کنم. جهان ما با هم خیلی فرق داشت.

از او می‌پرسم آیا پیش مشاور یا روان‌شناس هم رفتید؟ می‌گوید "بله! بارها. اما مریم از اینکه مشکلاتمان را جلوی روان‌شناس می‌گفتم ناراحت می‌شد و می‌گفت آبروی مرا می‌بری! و همین هربار باعث شد که به نتیجه نرسیم... "

اصلا نمی‌دانم چه شد!

"سی‌سالم شده بود؛ همه فامیل و خانواده فشار می‌آورند که ازدواج کنم. خُب کسی نبود! همه خواستگارها هم یکی از یکی بدتر. این‌ شد که وقتی محمد از طریق همکارهای پدرم به خواستگاری آمد بدون آن‌که درست و حسابی بدانم کیست و باز هم با فشار خانواده برای آنکه زودتر عقد کنم به او "بله" گفتم".

این داستان سمیه است. خانواده او و خودش مذهبی‌اند و می‌گوید یکی از ویژگی‌هایی که برایمان مهم بود همین بود. او تنها دو ماه در دوران عقد به سر برد و پس از آن جدا شد.

او این دو ماه را چنین تعریف می‌کند: اولش فکر می‌کردم محمد آدم‌حسابی است؛ خودش را مذهبی نشان می‌داد و وضع مالی‌اش هم خوب بود؛ دو ویژگی‌ای که باعث شد پدر و مادرم از او خوششان بیاید. اصلا نفهمیدم چه‌شد! دو هفته از روز خواستگاری و آشنایی گذشت که عقد کردیم. دهنِ فامیل و دوست و اشنا بسته شد اما داستان جورِ دیگری ورق خورد.

سمیه درباره علت طلاقش ادامه می‌دهد "خسیس بود. به جز آن در رابطه جنسی به شدت اذیتم می‌کرد؛ اصلا برایش مهم نبود که من در این رابطه چه وضعتی خواهم داشت؛ فقط خودش مهم بود. اما کاش همین‌ها بود؛ اوایل فقط شک می‌کردم که پای زنِ دیگری وسط است، اما بعد مطمئن شدم. او مرا دوست نداشت. سنش زیاد بود و فقط آمده بود که یک زنی در یک خانواده مذهبی و سرشناس بگیرد تا پیش همکارانش سربلند باشد. من هم دوستش نداشتم. تلاش کردم که داشته باشم؛ اما هیچ محبتی درکار نبود. خسته شدم. درخواست طلاق دادم و او هم پس از یک هفته این‌پا و آن پا کردن موافقت کرد..." .

ناتوانی جنسی داشت
"مردانگی نداشت؛ به همین سادگی". این روایت زهره از طلاقش است. امیر را از طریق یکی از همکارانش به او معرفی کرده بودند. چندماه با هم آشنا می‌شوند. همه‌چیز به ظاهر خوب است. بهار که می‌شود تصمیم می‌گیرند عقد کنند. اما بعد از عقد تازه می‌فهمد در چه مخمصه‌ای گیر کرده.

زهره پشیمان است؛ از اینکه چرا پیش از عقد زمان بیش‌تری صیغه نبوده تا امیر را بشناسد و از مشکلات او با خبر شود.

او می‌گوید "بعد از عقد بود که کم‌کم فهمیدم. اولش ترسیده بودم بعد سعی کردم بدون آن‌که به کسی بگویم با دوا و درمان مسئله را حل کنم؛ چون ما هم تالار عروسی را رزرو کرده‌بودیم و هم خانه را اجاره و وسیله‌ها را هم خریده بودیم".

زهره برای حلِ مشکل همسرش خیلی تلاش می‌کند. این را خودش می‌گوید. انواع و اقسام روان‌شناس‌ها و سکس‌تراپ‌ها را امتحان می‌کنند.

او درباره علت نهایی جدایی‌اش توضیح داد: ناامید نشده بودم. بدون آن‌که به‌کسی بگویم تلاش کردم تا او خوب شود. اما از یک‌جا به بعد جا زد. دیگر برای درمان نمی‌آمد. چیزی تا تاریخ ازدواجمان نمانده بود. تصمیم گرفتم مسئله را به خانواده‌ام بگویم. گفتم. آن‌ها خواستند طلاق بگیرم. من هم موافقت کردم. پس از یک ماه کِش‌وقوس عاقبت جدا شیم.

شک داشت
"به او می‌گفتم عزیزم من می‌روم سری به مادرم بزنم. می‌گفت "باشه!" اما باورش نمی‌شد. همین که من می‌رسیدم پیش مادرم متوجه می‌شدم زنگ زده به خواهرم و دارد از او می‌پرسد تا مطمئن شود من آنجا باشم".

این‌ها گله‌های سبحان است. او دو سال است طلاق گرفته و از ازدواجش یک دختر سه‌ساله هم دارد.

می‌گوید: معصومه را دوست داشتم و با او ازدواج کردم. همکار بودیم. از همان اوایل متوجه می‌شدم که کمی شکاک است؛ بارها سعی کردم شکش را برطرف کنم اما فایده‌ای نداشت. او به مرور زمان بدتر می‌شد.

سبحان ادامه می‌دهد "من آدمی بودم که پیش از ازدواج دوستان زیادی داشتم. این را می‌دانستم که بعد از ازدواج باید روابط محدودتر شوند اما به‌خاطر معصومه همه روابطم را قطع کردم. او حتی حاضر نبود که به یک مهمانی دوستانه بیاید؛ ترجیح می‌داد همه روابطمان خانوادگی باشد. بعد از یکی دو سال دیگر خودم نبودم؛ نه می‌توانستم ادامه تحصیل بدهم و نه یک ملاقات دوستانه داشته باشم. از آن طرف ظن‌های همسرم هر روز بیش‌تر آزارم می‌داد".

او در ادامه طلاقش گفت: عاقبت یک‌روز دعوایمان شد؛ قهر کرد و رفت خانه مادرش. قضیه کِش پیدا کرد. نه یکی دو روز و یک هفته؛ یک‌ماه. چون کارم خیلی سنگین بود حضانت دخترم را به او دادم و جدا شدیم.

وقتی ازدواج کردیم بچه بودیم؛ تا آخر بچه ماندیم!

"حتي قدرت تصميم‌گيری درباره تعطيلات اخرهفته را نداشتيم. بايد برای مسافرت‌ها و تعطيلات ما دیگران تصميم مي گرفتند، ما مسافرت دونفره نمي‌توانستيم برويم. اگر هم مي رفتيم بعد بايد جواب پس می‌داديم. نداشتن تفريح دو نفره ما را از هم دور مي‌كرد و باعث كشمكش می‌شد".

این هم روایت الناز از جدایی‌اش است. او می‌گوید وقتی ازدواج کرده سنش خیلی پایین بوده؛ هم او و هم همسرش.

الناز علت جدایی‌اش را همین می‌داند. او می‌گوید "من علت جدایی از همسرم را كم‌ سن و سال بودن او می‌دانم. وقتي كه پسر ١٩ ساله‌ای تصميم به ازدواج بگيره و خانواده‌اش هم او را حمايت كنند راهی براي دخالت‌های خانواده باز مي‌شود و زندگي دو نفر را به‌هم مي‌ريزد؛ چون هميشه فكر مي‌كنند كه آن دونفر بچه هستند و اجازه دخالت در هر امور از زندگی آن دو ا به خودشان می‌دهند".

تنها همین چند مورد نشان می‌دهند که طلاق درست بیخ گوشِ ما به دلایلی مثل مشکلات جنسی، دخالت‌های خانوادگی، عدم شناخت درست از یکدیگر و تفاوت‌های فکری و سبک زندگی در حال افزایش است.

چندنفر دیگر را می‌توانیم نام ببریم که به این دلایل یا دلایل دیگر این روزها از هم جدا شده باشند؟

مطمئنا تا پایان سال 95 اعداد بیش‌تری برای طلاق در ایران به ثبت می‌رسند. چه این آمارها منتشر شوند یا نه چیزی تغییر نمی‌کند؛ به گفته کارشناسان طلاق در سال‌های آتی بیش‌تر خواهد شد و باید با مشکلات پس از طلاق سروکله بزنیم، مشکلاتی مانند موقعیت در خطر زنان مطلقه، زندگی زیر تیغ کودکان طلاق، افسردگی مردان پس از جدایی و لیست بلندبایی که تمامی ندارد... .
bato-adv
ساسان پروانه پور
Germany
۲۲:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۵
طلاق ، یک آسیب اجتماعی غیر قابل انکار، با پنهان کردن آمار شاید فقط و فقط بتوان جلوی الگو برداری در این رابطه را تا حدی گرفت ، برای مثال خانم به شوهر: اینهمه دارند طلاق میگیرند نگاهی به آمار بکن پس ما هم میتوانیم ! یعنی به نوعی تابو شکنی ، این را باره ها شخصا شنیدم که عرض میکنم ، رشد جمعیتی ده شصت که فرصت های زیادی را برای کشور همراه داشت اینگونه تهدید ها را هم به جامعه تحمیل کرد ، طلاق بحث بسیار گسترده ایی میباشد ولی به اختصار ، مشکلات جنسی ، مالی و اقتصادی ، عدم شناخت کافی ، رقابت ، مهریه های سنگین ، عدم تطابق فرهنگی در کلان شهر ها ، تکنولوژی و ارتباطات " موبایل ، شبکه های اجتماعی ، ماهواره و سریال های تابو شکن با بیننده های چند ده میلیونی" ، مواد مخدر ، شاید مسخره به گوش برسد ولی ترافیک هم بی تاثیر نیست ، که البته هر کدام از این دلایل بحث گسترده و کارشناسی دارد . این یک روند است و فقط مشکل ما در ایران نیست جهان و هر چیزی که درون آن است در حال تغییر میباشد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۵
مشکل شما ها اینه که دست آورد ها و تحقیقات دانشمندان و روانشناسان غربی رو در رابطه با رابطه های قبل ازدواج به راحتی نفی می کنید و در مقابل هیچ راه حل و پیشنهاد دیگه ای هم ارائه نمی دهید. عقده های روانی و جنسی از کودکی ایجاد می شوند و اگر درمان نشوند جامعه ی بیماری مانند جامعه الان ایران ایجاد می شود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
من پسر مجردم , کار دارم , تخصص دارم , سربازی رفتم و .... ولی ازدواج نمی کنم و اصلا علاقه ندارم تو فاز دوست شدن و این شامورتی بازی های دهه جدید بشم !!!
ای کاش مشکل ازدواج ها مالی بود , پول کم و بیش جور میشه , ولی شرف و شعور آدما بعید میدونم اینجوری حل شه ...
از بس طمعکار و به فکر خودمون زرنگ شدیم داریم کم کم بدبخت تر و آواره تر میشیم !!!
اینا سیاست فرار رو به جلو است , بیخیال افکار منفی تون بشید ...
Melech
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
من و شوهرم بيشتر از بيست سال هست كه با هم زندگي ميكنيم.خيلي از مشكلاتي كه افراد ذكر شده در خبر به ان دلائل از هم طلاق گرفته اند را داشته ايم و شايد خيلي مشكلات ديگر هم.از پس همه انهاعبور كرده ايم .من فكر ميكنم خيلي از زوجهاي امروزي با بروز كوچكترين مشكلي در زندگي اول به طلاق فكر مي كنند . و اين به دليل اين است كه شناخت كافي از ازدواج ندارند .يادمان باشد ما براي اين ازدواج ميكنيم كه يك همراه در زندگي داشته باشيم و نه يك وزنه و همچنين يادمان باشد كه مسير زندگي مثل بالا رفتن از يك كوه پر از صخره است و نه شبيه قدم زدن در پارك .
ناشناس
United Arab Emirates
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
به کجا داریم میریم مردم به کجاها دارن کشیده میشن خسته ایم خسته
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۳۴
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
هشدارهای مسئولین شدت میگیرد ! زمانی که حرف مردم شنیده نشود ... وعده الهی
وکیل دادگستری
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
قوه قضاییه با این قوانین و رویه ها هم کم مقصر نیست. مردی که با شکایت همسرش مواجه شود خیلی بعید است حاضر شود دوباره به زندگی مشترک برگردد. قضات ما در دادسرا و ... برایشان فرقی بین دادگاه خانواده و سایر دعاوی نیست. مردی که محکوم شود قید زندگی و زن را می زند...
مهران
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
بنده به شدت پیگیر طلاقم هستم و تمام اونهایی رو که در راهروهای دادگاه دیدم متفق القول بر مسایل مالی تاکید دارند بنده خودم بیکارم و بیش از هشت ماه است دنبال کارم ولی دریغ. باید هم مسایل در اختیار ی مشت کارشناس و برنامه ریز بی خاصیت قرار گیرد. خدا آخر عاقبتمان را ختم به خیر کند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
با این وضعیت سربازی پشیمان شدم که ازدواج کردم. مسئولین فقط بر مشکلات می افزایند...
یک طلاق گرفته
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
اتفاقا فکر میکنی که با طلاق مشکلاتت حل میشه ولی از من که طلاق گرفتم بشنو که بدبختی هات بعد از طلاق صد برابره. جوری میشه که به خودت فحش میدی.

امیدوارم این حرف منو ببینی و بعدا بیای همینجا زیر نظرم نظر بذاری ببینم به حرفم رسیدی یا نه.
امیرحسین
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
خطاب به ناشناس :
آقا شما بهترین کارو کردی. شک نکن.
همین حالا 3 ماه از سربازیت کم شده. به ازای هر بچه هم 3ماه دیگه کم میشه. برو خدا رو شکر کن دیگه.
آبجی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
تمام این طلاق هایی که در بالا روایت شده ناشی از مشکلات مالی نیست بلکه به دلیل بچگی یا عدم بلوغ است دوست من معمولا اگر کسی مشکل مالی داشته باشد اصلا زن نمی گیرد البته هستند کسانی که بعد از ازدواج دچار مشکل مالی می شوند این ها همیشه بوده اند علت رشد طلاق عدم بلوغ افراد است الان مورد اول را بخوان من به آن آقا حق می دهم زنش را طلاق دهد
ساسان پروانه پور
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
طلاق ، یک آسیب اجتماعی غیر قابل انکار، با پنهان کردن آمار شاید فقط و فقط بتوان جلوی الگو برداری در این رابطه را تا حدی گرفت ، برای مثال خانم به شوهر: اینهمه دارند طلاق میگیرند نگاهی به آمار بکن پس ما هم میتوانیم ! یعنی به نوعی تابو شکنی ، این را باره ها شخصا شنیدم که عرض میکنم ، رشد جمعیتی ده شصت که فرصت های زیادی را برای کشور همراه داشت اینگونه تهدید ها را هم به جامعه تحمیل کرد ، طلاق بحث بسیار گسترده ایی میباشد ولی به اختصار ، مشکلات جنسی ، مالی و اقتصادی ، عدم شناخت کافی ، رقابت ، مهریه های سنگین ، عدم تطابق فرهنگی در کلان شهر ها ، تکنولوژی و ارتباطات " موبایل ، شبکه های اجتماعی ، ماهواره و سریال های تابو شکن با بیننده های چند ده میلیونی" ، مواد مخدر ، شاید مسخره به گوش برسد ولی ترافیک هم بی تاثیر نیست ، که البته هر کدام از این دلایل بحث گسترده و کارشناسی دارد . این یک روند است و فقط مشکل ما در ایران نیست جهان و هر چیزی که درون آن است در حال تغییر میباشد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
نتیجه بیکاری و فقر و سربازی اجباری و... همین است.
ایران
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
رشد جمعیت دهه شصت چه فرصتی جز بیکاری و فقر و طلاق به وجود آورد؟
دانشجوي بيكار
United States of America
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
همكنون نيازمند ياري سبزتان هستيم .......!!
ساسان پروانه پور
Germany
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
طلاق ، یک آسیب اجتماعی غیر قابل انکار، با پنهان کردن آمار شاید فقط و فقط بتوان جلوی الگو برداری در این رابطه را تا حدی گرفت ، برای مثال خانم به شوهر: اینهمه دارند طلاق میگیرند نگاهی به آمار بکن پس ما هم میتوانیم ! یعنی به نوعی تابو شکنی ، این را باره ها شخصا شنیدم که عرض میکنم ، رشد جمعیتی ده شصت که فرصت های زیادی را برای کشور همراه داشت اینگونه تهدید ها را هم به جامعه تحمیل کرد ، طلاق بحث بسیار گسترده ایی میباشد ولی به اختصار ، مشکلات جنسی ، مالی و اقتصادی ، عدم شناخت کافی ، رقابت ، مهریه های سنگین ، عدم تطابق فرهنگی در کلان شهر ها ، تکنولوژی و ارتباطات " موبایل ، شبکه های اجتماعی ، ماهواره و سریال های تابو شکن با بیننده های چند ده میلیونی" ، مواد مخدر ، شاید مسخره به گوش برسد ولی ترافیک هم بی تاثیر نیست ، که البته هر کدام از این دلایل بحث گسترده و کارشناسی دارد . این یک روند است و فقط مشکل ما در ایران نیست جهان و هر چیزی که درون آن است در حال تغییر میباشد
ساسان پروانه پور
Germany
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
طلاق ، یک آسیب اجتماعی غیر قابل انکار، با پنهان کردن آمار شاید فقط و فقط بتوان جلوی الگو برداری در این رابطه را تا حدی گرفت ، برای مثال خانم به شوهر: اینهمه دارند طلاق میگیرند نگاهی به آمار بکن پس ما هم میتوانیم ! یعنی به نوعی تابو شکنی ، این را باره ها شخصا شنیدم که عرض میکنم ، رشد جمعیتی ده شصت که فرصت های زیادی را برای کشور همراه داشت اینگونه تهدید ها را هم به جامعه تحمیل کرد ، طلاق بحث بسیار گسترده ایی میباشد ولی به اختصار ، مشکلات جنسی ، مالی و اقتصادی ، عدم شناخت کافی ، رقابت ، مهریه های سنگین ، عدم تطابق فرهنگی در کلان شهر ها ، تکنولوژی و ارتباطات " موبایل ، شبکه های اجتماعی ، ماهواره و سریال های تابو شکن با بیننده های چند ده میلیونی" ، مواد مخدر ، شاید مسخره به گوش برسد ولی ترافیک هم بی تاثیر نیست ، که البته هر کدام از این دلایل بحث گسترده و کارشناسی دارد . این یک روند است و فقط مشکل ما در ایران نیست جهان و هر چیزی که درون آن است در حال تغییر میباشد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
خام ها از یک طرف خودشان را برابر مردان می دانند و از طرف دیگر با توجه به فرهنگ کشور مرد را دارای وظایفی از جمله داشتن شغل ، ماشین، خانه و ... مناسب می دانند. در حقیقت تکلیفشان با خودشان مشخص نیست. از سوی دیگر به دلیل عدم توانایی برای ارائه مدل ها برای اقشار مختلف از جمله زنان در حال حاظر زنان از خارج از کشور برای خود مدل انتخاب می کنند. همچنین مشکلات مربوط به تفکر مرد سالاری باقیمانده در وجود مردان را نیز باید به این آسیب اضافه کرد.
ناشناس
United States of America
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
یکی از دلیل بالا رفتن آمار طلاق اینه که سقف خواسته هامون از یک زندگی مشترک بالا رفته و مثل نسل قبل نمی خواهیم با هر بدبختی فقط زندگی کرده باشیم...خانوم ها هم به تامین شدن در ازدواج اهمیت می دن و حق خودشون می دونن که از یک رابطه ی شرعی و قانونی لذت ببرند نه مثل قدیم که فقط مرد مطرح بود و اگر ارضا نمی شد سر ۵۰ سالگی ازدواج موقت رو حق خودش می دونست. خارج از کشور این جور طلاق ها رو با رابطه های قبل ازدواج حل کردند ولی ما که رابطه ی قبل از ازدواج برامون میسر نیست دیگه با ازمون خطا باید بریم جلو احتمالا...که یکی از پیامدهاشم همین افزایش طلاق تو جامعه است...به هر حال یک جامعه ی رو به گذار شاخصه هاش با یه جامعه ی سنتی فرق می کنه چه خوشمون بیاد چه نیاد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
مسولین به چی هشدار میدن ? نه کار و نه رفاه آسایش برا ملت فراهم کردن انتظار دارن ایران گلستان شود ?
اینهمه اختلاس و دزدی یه کارخونه تو شهرستانا نمیزنن جوونا برن سر کار از بی کاری آواره تهران و اطراف تهران نشه که از اونور فساد و آلودگی هوا و غیره بوجود بیاد ....
هشدار اصلی اینه که تا چند وقت دیگه شاید ایران خرابه تبدیل بشه !!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
قوانین بزرگترین معضل هستند. تا زمانی که قوانین مهریه و نفقه و... هستند فقط زندگی زوج های جوان به سمت متلاشی شدن می رود. تا پاتون بذارید دادگاه برای یک اختلاف اتوماتیک وار به سمت طلاق هدایت می شوید.
شیوا
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
فقط مهریه و نفقه؟ اولا که نفقه همه جای دنیا هست. چون زن در طلاق از مرد بیشتر متضرر میشه ( به دلیل از دست دادن فرصت باروری) ثانیا مسایلی مثل حق اشتغال و مسکن و خروج و از کشور و ... هم جزو بدیهیات هست.
ساسان پروانه پور
Iran (Islamic Republic of)
۰۵:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
طلاق ، یک آسیب اجتماعی غیر قابل انکار، با پنهان کردن آمار شاید فقط و فقط بتوان جلوی الگو برداری در این رابطه را تا حدی گرفت ، برای مثال خانم به شوهر: اینهمه دارند طلاق میگیرند نگاهی به آمار بکن پس ما هم میتوانیم ! یعنی به نوعی تابو شکنی ، این را باره ها شخصا شنیدم که عرض میکنم ، رشد جمعیتی ده شصت که فرصت های زیادی را برای کشور همراه داشت اینگونه تهدید ها را هم به جامعه تحمیل کرد ، طلاق بحث بسیار گسترده ایی میباشد ولی به اختصار ، مشکلات جنسی ، مالی و اقتصادی ، عدم شناخت کافی ، رقابت ، مهریه های سنگین ، عدم تطابق فرهنگی در کلان شهر ها ، تکنولوژی و ارتباطات " موبایل ، شبکه های اجتماعی ، ماهواره و سریال های تابو شکن با بیننده های چند ده میلیونی" ، مواد مخدر ، شاید مسخره به گوش برسد ولی ترافیک هم بی تاثیر نیست ، که البته هر کدام از این دلایل بحث گسترده و کارشناسی دارد . این یک روند است و فقط مشکل ما در ایران نیست جهان و هر چیزی که درون آن است در حال تغییر میباشد
عسل
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
دختر عمم یک هفته ی پیش از دومین شوهرش طلاق گرفت . فکر کنم سه ماه دیگه باز عروسیش بیفتیم. چی بپوشم حالا؟ خخ
جالبه همین متاهلای بی پول و مطلقه ها توو جمع فامیلی به ما مجردایی که شاغلیم و دستمون به دهنمون میرسه حمله میکنند و برامون نظریه میدن و نسخه میپیچن. منم میشورم و میزارمشون کنار. از زندگی فقط عروس شدن و تولید مثل یاد گرفتند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
متاهل های ناموفق رو هم اضافه کن.
Melech
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
من و شوهرم بيشتر از بيست سال هست كه با هم زندگي ميكنيم.خيلي از مشكلاتي كه افراد ذكر شده در خبر به ان دلائل از هم طلاق گرفته اند را داشته ايم و شايد خيلي مشكلات ديگر هم.از پس همه انهاعبور كرده ايم .من فكر ميكنم خيلي از زوجهاي امروزي با بروز كوچكترين مشكلي در زندگي اول به طلاق فكر مي كنند . و اين به دليل اين است كه شناخت كافي از ازدواج ندارند .يادمان باشد ما براي اين ازدواج ميكنيم كه يك همراه در زندگي داشته باشيم و نه يك وزنه و همچنين يادمان باشد كه مسير زندگي مثل بالا رفتن از يك كوه پر از صخره است و نه شبيه قدم زدن در پارك .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
مشکلات اقتصادی درست . ولی خلا شدیدی در مورد آموزشهای مفید قبل از ازدواج وجود دارد.
ناشناس بيگ
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
چرا اينقدر مرد رواني تو جامعه زياد شده چندتا از اشناها شوهراشون رواني بودند طلاق گرفتند ثابت هم شد توسط دادگاه همه ظاهري آرام و دروني پرتلاطم دارند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
پس مرد های سالم رو محکم بچسب :)
علی
Germany
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
حالا که آمار طلاق خیلی زیاد شده ، کاش زوجها تلاش کنن حداقل بچه دار نشن. این افزایش جمعیت دهه 60 نهایتا منجر شد به بدبختی و فقر و گرفتاری جوونهای فعلی. جوونهایی که اکثرا پدر و مادر بالای سرشون بود. وای به حال جوونهای آینده که دیگه اکثرا فرزندان طلاق هستن. تو کشوری که بزرگترین ویژگیش فقر و فلاکته.
ناصر
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
خانواده ایرانی و اسلامی مورد نفوذ قرار گرفته چون از یک زمانی مسولان تصمیم گرفتند که خانواده ایرانی را به ارزش های غربی نزدیک نمایند تا مورد تایید آنها باشند و نتیجه این شد
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
این همان رشد ی است که دولت کلید آنهم به رنگ بنفش وعده اش را داده بود (در100 روز) . بنابر مقاله ، طلاق در ایران همانند کشورهای صنعتی شده است .
به این میگویند رشد صنعتی واقعی .
خسته نباشد آقای رئیس جمهور کلید.
شیوا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
کاش دختران ایران این قدر جسارت داشته باشند که از ترس حرف مردم و از ترس بالا رفتن سن تن به هر ازدواجی ندن. والا تنها موندن خیلی بهتر از اینه که با کسی ازدواج کنی که دوستش نداری ، خیلی از ازدواج هایی که به طلاق ختم میشن ناشی از همینه که انگیزه ها از ازدواج رسیدن به موقعیت اجتماعی ، بستن دهن مردم و امثالهم بوده. بگردید ادم مناسب خودتون رو پیدا کنید. اگر هم پیدا نکردید مجرد موندن خیلی بهتر از هم چین ازدواج هاییه