مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشت: اظهارنظر درباره رسانه ملی در روزها و هفتههای اخیر افزایش یافته و گلایهها و اعتراضهای چند نفر از وزرا و اعضای هیات دولت آن را به اوج رسانده است. قبلاً رئیسجمهور روحانی نیز با بکار بردن تعبیر «رسانه میلی» اعتراض خود را نشان داده بود. فعالان سیاسی، نخبگان و عموم مردم نیز نقدهایی به عملکرد رادیو تلویزیون دارند و در مجموع میتوان گفت اکنون انتقاد از رسانه ملی یکی از موضوعات روز است.
واقعیت این است که رسانه ملی کشورمان را نه میتوان یکسره مثبت دانست و نه یکسره منفی. عملکرد رادیو و تلویزیون در بخشهای غیرسیاسی در بسیاری موارد ستودنی، اثرگذار و مفید است. فیلمها و مجموعههای تلویزیونی مفید که از تلویزیون پخش میشوند کم نیستند. برنامههای فرهنگی، گزارشهای اجتماعی، مستندهای آگاهی بخش، روشنگریهایی که در مورد شرایط منطقه بهویژه جنایات نظام سلطه صورت میگیرد و مطالبی که آموزشهای مربوط به حفظ سلامتی محسوب میشوند، همگی نقاط قوت رسانه ملی هستند. افراد زحمتکش، دلسوز و اهل تحقیق در رادیو و تلویزیون، خدمات قابل تحسینی به جامعه ارائه میدهند که باید قدر آنها شناخته و دانسته شود و به خاطر همین نقاط قوت، همه باید در هنگام اظهارنظر با جامعنگری و توجه به همه جوانب سخن بگوئیم و بنویسیم و از قضاوتهای یکطرفه پرهیز کنیم.
در کنار این همه نقاط قوت که رسانه ملی دارد، ضعفهایی نیز وجود دارد که اگر به آنها توجه نشود و برای برطرف کردن آنها اقدامی صورت نگیرد، آن زحمات و تلاشهای دلسوزانه کمرنگ و کماثر میشود و خسران بزرگتر این است که این رسانه عظیم اعتبار خود را از دست میدهد. همه ما موظفیم در جهت بالا بردن اعتبار رسانه ملی تلاش کنیم و اعتبار آن را اعتبار کشور و ملت و نظام بدانیم و برای تبدیل کردن نقاط ضعف آن به نقاط قوت بکوشیم. این وظیفه و مسئولیت را بیش از همه خود مسئولان رسانه ملی باید احساس کنند.
قبل از هر چیز، مسئولان رسانه ملی باید این واقعیت را بپذیرند که اکنون برخلاف گذشته، رسانه ملی یک ابررسانه بیرقیب نیست. وجود فضای مجازی که هر روز متنوعتر و گستردهتر میشود، اثرگذاری رادیو تلویزیون را بهشدت کاهش داده است. درست به همین دلیل است که رسانه ملی باید درصدد بالا بردن اعتبار خود باشد تا بتواند در عرصه رقابتی شدیدی که درگیر آنست، خود را تثبیت کند. متاسفانه چنین تلاشی در رسانه ملی وجود ندارد و این نگرانی کاملاً احساس می شود که این رسانه اثرگذاری خود را از دست بدهد و مردم برای به دست آوردن اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود به فضای مجازی و سایر رسانهها روی بیاورند یا حتی سخن از ضرورت شکسته شدن انحصار این رسانه بگویند.
واقعیت دیگری که باید مسئولان رسانه ملی به آن توجه کنند این است که این رسانه متعلق به یک جناح و یک گروه نیست بلکه به عموم مردم تعلق دارد و باید در مسائل سیاسی اختلافی بیطرف باشد. مفهوم بیطرفی این نیست که رادیو تلویزیون در برابر نظام سلطه موضع نداشته باشد یا جنایتها و دخالتهای بیگانگان در منطقه و جهان را نادیده بگیرد یا از کنار مفاسد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی داخل کشور بیتفاوت عبور کند. اینها از وظایف ذاتی رسانهها هستند و هیچ رسانهای نمیتواند خود را رسانه بداند و در عین حال در برابر این امور حساس نباشد چه رسد به رسانه ملی. منظور از بیطرفی این است که رسانه ملی وارد دعواهای جناحی و حزبی نشود و اگر وارد مسائل اختلافی میشود بطور مساوی نظر دو طرف را منتشر کند، عینک بدبینی نسبت به یک جمع و جناح و گروه را کنار بگذارد و کارگزار این یا آن جناح سیاسی نباشد.
اینکه رسانه ملی برای یک دولت خاصه خرجی کند و تمام عملکردهایش را مثبت و مفید جلوه دهد و آمارهای دروغش را وحی منزل بداند ولی نوبت دولت بعدی که میشود همه چیز را سیاه جلوه دهد و آمارهایش را زیر سؤال ببرد و تلاش کند آن را ناکارآمد معرفی کند، از نگاه مردم هیچ معنایی غیر از جناحی عمل کردن ندارد و «رسانه میلی» که در تعبیر رئیسجمهور روحانی آمده بود یعنی همین.
هدف این نیست که رسانهها دولت را نقد نکنند. صاحب این قلم، نقد را جان مایه رسانهها میدانم و بهشدت معتقدم دولتها باید توسط رسانه ملی نقد شوند، اما آنچه اکنون رسانه ملی انجام میدهد نقد نیست. انتقاد کردن، با آدابی همراه است که در رأس آنها همهجانبهنگری قرار دارد. اگر یک نفر را میآورید که از تلویزیون یا رادیو به مردم بگوید دولت - هر دولتی - در سیاست خارجی یا برنامه اقتصادی و یا هر برنامه دیگری موفق نبوده، یک نفر را هم در کنار او قرار بدهید که نظر مخالف او را بگوید تا مردم با شنیدن استدلالهای دو طرف، قدرت قضاوت پیدا کنند. رسانه ملی معدود کارشناسانی را در مسائل سیاسی و بینالمللی و برجام در پستوهای خودش دارد که اولاً به مجرد اینکه اعلام کند میخواهیم از یک کارشناس درباره فلان موضوع بپرسیم، همه میتوانند نام آن کارشناس را قبل از اینکه او را ببینند بگویند، ثانیاً حتی میتوانند بگویند آقای کارشناس در جواب سوالی که از او پرسیده میشود چه خواهد گفت!
مگر قحط الرجال است که رسانه ملی فقط از همین چند نفر به عنوان کارشناس استفاده میکند؟ چرا سراغ این همه صاحبنظر که منصف و مطلع و بیغرض هستند نمیروید؟ اگر میبینید بسیاری از صاحبنظران قبول نمیکنند در برنامههای تلویزیون حاضر شوند، به این علت است که آنها نمیتوانند نظرهایشان را آزادانه بگویند. شما نباید توقع داشته باشید همه طبق میل شما نظر بدهند، این که میشود رسانه میلی! رسانه ملی آن است که به نظرهای مختلف میدان بدهد و گردانندگان آن از اینکه کسانی برخلاف نظر گردانندگان این رسانه حرف بزنند نگران نباشند زیرا نظام جمهوری اسلامی چنان قدرتمند است و از چنان منطقی برخوردار است که میتواند پاسخ هر حرف ناصوابی را بدهد. اگر شما به آراء مختلف میدان ندهید، دیگران در فضای مجازی یا حتی رسانههای بیگانه و معاند هرچه میخواهند منتشر میکنند و مخاطبان شما هم جذب آنها میشوند.
رسانه ملی وقتی میتواند جامعیت خود را به دست بیاورد و به معنای واقعی کلمه «رسانه ملی» باشد که از عناصر وابسته به جناحهای سیاسی کاملاً پالایش شود و کارها در دست افرادی که گرفتار وابستگی جناحی نیستند باشد. این حکم امام که مقرر فرمودند نیروهای مسلح به هیچ حزب و گروه و جناحی وابسته نباشند، شامل رسانه ملی نیز هست و حتی میتوان گفت رسانه ملی در این زمینه از حساسیت بیشتری برخوردار است. ما تلویزیون بیبیسی را بوق استعمار میدانیم که با سیاهنمایی اوضاع ایران درصدد تخریب چهره نظام جمهوری اسلامی است. همین بوق استعمار متاسفانه بخشی از دستمایههای سیاهنماییهای خود را از برنامههای تلویزیون جمهوری اسلامی که پخت و پز کنندگان آنها به خیال خودشان درصدد ضربه زدن به جناح مقابل هستند میگیرد و با مقداری رنگ و لعاب همانها را به خورد بینندگان خود میدهد. رسانه ملی ما باید خنثیکننده تبلیغات مسموم بیگانگان باشد نه اینکه برای آنها مواد اولیه سیاهنمایی علیه نظام تهیه کند.
واقعیت مهمی که شما دستاندرکاران رسانه ملی باید بدانید این است که یکطرفه عمل کردنهای شما کار را به جایی رسانده که تبلیغات شما علیه هر کس و هر جریان، نتیجه معکوس میدهد. ما دوست داریم رسانه ملی ما از چنان اعتباری برخوردار باشد که عموم مردم مطالب آن را سندی قطعی بدانند و حرف هیچ رسانه دیگری اعم از مجازی و بیگانه را در مقایسه با آن معتبر ندانند. این اعتبار وقتی به دست خواهد آمد که شما یکطرفه عمل نکنید و تجربه بسیار آموزنده انتخابات هفتم اسفند ۹۴ را همواره در نظر داشته باشید. در ایام قبل از هفتم اسفند ۹۴ شما تا توانستید یک جناح را کوبیدید و حتی بخشهایی از فیلم کیف انگلیسی را هم پخش کردید تا بگوئید عوامل انگلیس قصد دارند به مجلس راه پیدا کنند و از قضا تمام آنها که میخواستید به مجلس نروند وارد مجلس شدند! این وضعیت، نه برای رسانه ملی خوبست و نه برای کشور و نظام. حالا که در حال نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هستیم باز هم عزم عناصر وابسته به یک جناح در رسانه ملی برای کوبیدن جناح دیگر جزم شده است. تصور نکنید مردم این شگردها را نمیفهمند. امروز مردم به برکت تنوع رسانهها از همه چیز مطلعند و مطمئن باشید اگر همین روش را ادامه دهید نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز درست عکس آن چیزی خواهد شد که شما میخواهید. این، یعنی رسانه ملی از مردم و از فضای مجازی عقبتر است.
توصیه متواضعانهای که به شما داریم این است که در عملکردتان بهویژه در بخشهای سیاسی تجدیدنظر اساسی کنید تا اعتبار رسانه ملی بالا برود و آن عقبماندگی جبران شود. در آن صورت است که رسانه ملی حرف اول را خواهد زد و رسانههای بیگانه و معاند رنگ خواهند باخت و این کمال مطلوب عموم مردم ایران است.