«محمدحسین» کودک 12سالهای است که سندرومدان است. او در خانوادهای چشم به جهان میگشاید که مادرش معلم آموزشوپرورش است. وقتی او به سن تحصیل میرسد مادر به واسطه مشکلاتی که این دسته از کودکان برای مدرسه رفتن دارند، تصمیم به تاسیس مدرسهای میگیرد که حالا در گوشهای از شمال تهران پس از چهار سال تلاش پذیرای کودکان دیرآموز، اوتیسم، سندرومدان و بیش فعال همراه با کمبود توجه و تمرکز است.
«محمدحسین» کودک 12سالهای است که سندرومدان است. او در خانوادهای چشم به جهان میگشاید که مادرش معلم آموزشوپرورش است. وقتی او به سن تحصیل میرسد مادر به واسطه مشکلاتی که این دسته از کودکان برای مدرسه رفتن دارند، تصمیم به تاسیس مدرسهای میگیرد که حالا در گوشهای از شمال تهران پس از چهار سال تلاش پذیرای کودکان دیرآموز، اوتیسم، سندرومدان و بیش فعال همراه با کمبود توجه و تمرکز است.
به گزارش ابتکار، ورودم به مدرسه «روشنمهر» با شنیدن فریادهای پسربچهای است که نمیتوانم تشخیص دهم چه خواسته یا مشکلی دارد. صدای معلمان هم از کلاسهای مختلف به گوش میرسد که در حال آموزش به دانشآموزان هستند. در و دیوار را نگاه میکنم نکات آموزشی در قالب تصاویر به دیوارها آویخته شدهاند محو تماشا هستم که خانم مهربانی جلو میآید، وقتی متوجه میشوم برای مصاحبه به آنجا رفتهام مرا به مدیریت مدرسه معرفی میکند.
شعله سیرتی، مدیر این مدرسه چهره مهربانی دارد. پس از خوش و بشی کوتاه، «محمدحسین» را صدا میزند تا مرا با او آشنا کند. درحالی با این کودک مهربان و باادب سلام و احوالپرسی میکنم که همچنان صدای دانشآموزی که در ابتدای ورودم به مدرسه، توجهم را جلب کرد، به گوش میرسد. علت این بیتابی را از خانم مدیر که میپرسم، میگوید: «برخلاف کودکان سندروم دان، گاهی کودکان اوتیسم رفتاری اینگونه دارند.»
از سیرتی میخواهم تا درباره انگیزه راهاندازی چنین مدرسهای توضیحاتی بدهد. او میگوید: «از نظر من، «کودکان سندرومدان، در واقع سندروم عشق هستند با همین نگاه وقتی «محمدحسین» 7ساله شد به مدرسه عادی مراجعه کردیم تا او را ثبتنام کنیم اما با واکنشهای قابلتاملی روبرو شدیم؛ آنان گفتند برای اینکه معلم قبول کند یکی از شاگردانش سندرومدان است باید هزینهای بیشتر از بقیه دانشآموزان پرداخت کنید.
اما مگر خانواده کودک دچار سندرومدان چه گناهی کرده که باید برای ثبتنام فرزندش در مدرسه کودکان عادی هزینهای بیشتر از دیگران پرداخت کند؟ خانوادههای دانشآموزان هم قبول نمیکردند کودکشان در کنار کودکی که سندرومدان است یا اوتیسم، درس بخواند. برخی از خانوادهها میگفتند فرزندان ما میترسند کودکان دچار اختلال را در کنار خود ببینند. این برخوردها درحالی بود که در کشورهای دیگر، به این افراد بهعنوان معلول احترام زیادی میگذارند.
آن زمان انتظار حمایت از سایر خانوادهها از کودکان دچار سندرومدان را داشتم اما به مرور متوجه شدم کنار هم قرار گرفتن دانشآموز عادی و دیرآموز در کنار یکدیگر موجب اذیت شدن هر دو کودک میشود. به هر حال، مشکلات در این مسیر یکی دو تا نبود برای همین تصمیم گرفتم با وجود موانع زیادی که بر سر راه تاسیس مدرسه برای دیرآموزان هست، چنین مدرسهای را ایجاد کنم برای همین با پیگیریهای زیاد توانستیم مهر92 با ثبتنام 17دانشآموز کار خود را به همراه کادری متخصص در زمینه مشکلات یادگیری شروع کنم.
از همان ابتدا تلاش کردیم تا اعتماد به نفس کودکانی که در این مدرسه آموزش میبینند را تقویت کنیم. کلاسها زیر 10دانشآموز تشکیل میشوند و متاسفانه در نظام آموزشی برای کودکان مرزی(اختلال در یادگیری) کتاب تدوین نشده برای همین به ناچار از کتابهای عادی استفاده میکنیم که نیازمند توضیح بیشتر معلمان است.»
این کودکان باید وارد بازار کار شوند
مدیر مدرسه «روشن مهر» در توضیح بیشتر میگوید: «کلاسهایی علاوهبر آموزش و یادگیری در این مدرسه برای دانشآموزان برگزار میشود از جمله گفتاردرمانی، کاردرمانی ذهنی و جسمی، بازی و موسیقی. اغلب معلمان هم دانشآموخته روانشناسی کودکان استثنائی و مشاوره هستند و کار کردن با این کودکان را بهخوبی بلدند.»
به عقیده سیرتی، «باید کودکان استثنائی مهارت و حرفهای را بیاموزند که بتوانند کار کنند برای همین از 12سال به بالا مهارتآموزی به آنها یکی از برنامههای مدارس آنهاست. اگرچه کودکان اوتیسم توان حضور در دانشگاه را دارند، با وجود سختیها در این مسیر اما آنان میتوانند مقاطع بالای تحصیلی را بگذرانند.» او درباره احساس و آرزوهایش درباره آینده تحصیلی «محمدحسین» میگوید: «اوایل دوست داشتم او به دانشگاه برود اما حالا با مشکلاتی که این کودکان در یادگیری دارند جور درگیری به این قضیه نگاه میکنم و آینده شغلی آنها میتواند اتفاق خوبی برای امثال «محمدحسین» باشد.»
مجبور به فروش منزل شخصیام شدم
این مدیر مدرسه «روشن مهر» درباره مشکلات متعددی که در برپا نگه داشتن این مدرسه دارد، توضیح میدهد: «مدرسه حمایت مالی و معنوی نمیشود. مسئولان حتی حاضر نیستند سری به این مدرسه بزنند و با مجهزترین مدرسهای که به صورت غیرانتفاعی اداره میشود آشنا شوند درحالی که میتواند برای منطقه سه تهران یک امتیاز باشد. خیران هم مایل به کمک نیستند. برای همین چند سال پیش مجبور شدم منزل شخصیام را بفروشم تا بتوانم هزینههای این مدرسه را تامین کنم.
حتی در مواردی به اسم این کودکان و همکاری، کلاهبرداری از این مجموعه کردند که همه اینها باعث شد دخل و خرج با هم همخوانی نداشته باشد و اعتماد به افراد از دست برود. البته درحال حاضر با افزایش تعداد دانشآموزان از 17 نفر به 60نفر در پنجمین سال تحصیلی توانستیم از پس مخارج برآییم. اگر خانوادههای بیشتری از وجود چنین مدرسهای باخبر شوند و تعداد دانشآموزان ما بیشتر شود مشکلات ما هم کاهش خواهد یافت.
اما از آنجایی که درآمد به اندازهای نیست که بتوانیم در بخش تبلیغات و اطلاعرسانی وارد شویم بنابراین مشکلات تا حدودی به قوت خود باقی است. وعدههای آموزش و پرورش هم تاکنون عملی نشده حتی برای تبدیل مجوز موقت به دائمی با مشکلاتی مواجه هستیم. شهرداری هم همکاری لازم را با ما ندارد، بهطوری که یک باجهای را سر کوچه مدرسه مستقر کردیم تا اگر کودکی از مدرسه فرار کرد بتوانیم کودک را حفظ کنیم اما با شکایت مدرسهای دیگر در حاشیه خیابان مبنی بر سد معبر، این باجه از سوی شهرداری برداشته شد. از سوی دیگر، مدیریت پسماند شهرداری هم هزینه پسماند را از ما دریافت میکند درحالی که با همکاری نهادهای دولتی اینگونه هزینهها به حداقل خواهد رسید.»
«کاهش چرخه آسیبهای اجتماعی» موضوع دیگری است که سیرتی به آن اشاره میکند و معتقد است: «اگر کودکان استثنائی از لحاظ تربیتی در مسیر خوبی قرار بگیرند بهطور حتم از یکسری مشکلات جامعه کاسته خواهد شد.»
نوبت به حل مشکلات کودکان استثنائی نمیرسد
اما سهیل پرویزی هم کاردرمانی است که در مدرسه «روشن مهر» مشغول به فعالیت است. او درباره خدماتی که در این مدرسه ارائه میدهد، میگوید: «ارزیابی هر دانشاموز از حیث توانمندی به صورت انفرادی از جمله کارهایی است که در اینجا انجام میشود. برای همه دانشآموزان پس از مصاحبه با والدینش، تست آموزشوپرورش و پرونده پزشکی برنامههای کوتاه و بلندمدت تعریف میشود که این برنامه طبق میزان پیشرفت دانشآموز منعطف است.»
این کاردرمان درباره مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد، توضیح میدهد: «مشکلات در عرصه آموزش کشور به حدی است که نوبت به کودکان استثنائی نمیرسد درحالی که کار کردن با این کودکان سخت است. درخصوص پرداختیها هم باید گفت به ازای هر 45دقیقه، کشورهایی مثل دبی، کانادا و استرالیا دو برابر مبلغی است که در ایران به کاردرمانها پرداخت میکنند.»
برای ما سختی کار تعریف نشده است
در این میان، عصمت فروغی هم با 23سال تجربه کاری در این مدرسه به تدریس مشغول است. او هم مشکلاتی مشابه با پرویزی دارد و میگوید: «از آنجایی که مدارس غیردولتی حمایت نمیشوند حقوق ما هم کم است درحالی که با سختی کار روبرو هستیم و این موضوع برای معلمان مدارس دیرآموز تعریف نشده است. با این توضیح که ممکن است یک کتاب ویژه کودک استثنایی هم تدوین نشده تمام شدن آن بیش از 9ماه زمان ببرد.» به گفته این معلم، «کاش مسئولان توجهی به مدارس غیردولتی میکردند و در مسیر پر از مشکلات مدیران این دسته از مدارس حمایت خود را دریغ نمیکردند تا آموزش به این کودکان هم به بهترین شکل داده شود.»
چشم امید به حمایت خیران داریم
همه این اظهارات درحالی است که سیرتی، مدیر مدرسه نیز درباره آرزوی شغلیاش میگوید: «مسئولان نظام آموزش کشور باید برای کودکان استثنائی در جامعه فرهنگسازی کنند تا جامعه کودکان سندرومدان و اوتیسم را بپذیرد. در این راه، تا جایی که توانستیم در جامعه کوچک مدرسه با گفتوگو با خانوادهها تلاش کردیم این کودکان را بیشتر بشناسانیم. از سوی دیگر، اگر خیران کمک کنند میتوانیم در مکانی بزرگتر، این مدرسه را برای مقاطع مختلف تحصیلی تا مرحله دیپلم آماده کنیم. این همه آرزویی است که مدرسه «روشن مهر» امیدوار به تحقق آن در آیندهای نه چندان دور است.»