فضلالله یاری*؛ اشتباه ننوشتم. میدانم در رثای متوفی سخن میگویند. حاتمیکیای از کرخه تا راین و آژانس شیشهای نیز چند وقتی است که مرده است و بهجایش یک موجود عزیز کرده عصبی و طلبکار سر برآورده است. میخواهد همه شکستهایش را به حساب وابستگی به نظام بگذارد. او به شیوه احمدینژاد سخن میگوید، به خصوص به احمدی نژادی شبیه است که میگفت اگر حمایت نظام از من نبود رای بیشتری میآوردم.
او اکنون همین را میگوید و جایزه نگرفتن و استقبال نشدن احتمالی از فیلمش را به پای وابستگیاش به نظام میگذارد. ولی سوال این است که اگر این گونه میگوید از چه کسی گلایه دارد؟ خب با افتخار پای این وابستگی بایستد. او نجابت برخی از قهرمانان فیلمهایش را به کناری نهاده و چندسالی است که چنان گرد و خاکی به راه انداخته که چشم قهرمانانی که روزی سنگ شان را به سینه میزد، را میآزارد چه رسد به مردمان عادی که شیفته نجابت آن قهرمانان بودند.
او همچنان سینماگران را تقسیمبندی میکند و خودش را وابسته به نظام میداند و البته مظلوم، تا تکلیف مستقلهایی چون تقوایی و بیضایی را بیشتر معلوم کند که یا در داخل از بیکاری دق کنند و یا در غربت بمیرند.
اما یک ملاحظه درباره وابستگیاش به نظام. او اکنون در حلقهای قرار گرفته که نه به گستردگی نظام است و نه حتی اصولگرایان. او با کسانی دمخور شده است و صدایش را به مانند آنان بلندتر کرده و مانند آنان از نظام سنگری ساخته است برای مقابله با سلیقهای که برخاسته از رای مردم است. موضعی که حتی مسعود دهنمکی نیز تلاش دارد از آن فاصله بگیرد، اما ابراهیم حاتمیکیا روز به روز درحال تثبیت خود در این موقعیت جدید است.
در روزهای آینده برخی از رسانههای این محافل به میدان خواهند آمد و همه منتقدان این رفتار حاتمیکیا را به فتنه 88 و ترامپ و اسرائیل و مریم رجوی و... منتسب میکنند. همانها که سعید مرتضوی و ... را خاکریز نظام میدانند. در این میان او باید بتواند تفاوتهای خود با این قماش افراد را برشمارد و حاتمیکیای مرده را جانی دوباره ببخشد.
روزنامهنگار*