شاید سوال این باشد که اگر قرار به برکناری این مدیر بود، چرا این همه گفته ضد و نقیض مطرح شد. چرا وزیر کشور صراحتاً گفت او به مرخصی فرستاده شده و با هماهنگی بوده است و بعد چرا معاون اول زمانی برکنارش کرد که هاشمی به جلسه رسیده بود؟
چند روز مانده به عید قرار بود سید مناف هاشمی رئیس سازمان مالیاتی شود اما این تصمیم به اصرار اسحاق جهانگیری تا بعد از عید متوقف شد چون معاون اول با سابقه سالها استانداری میدانست در استانهای مسافرپذیر نبود استاندار در لحظه بحران چقدر مشکل ساز است و با همه این حساسیتها در لحظه بحران مناف هاشمی در استانش نبود.
خبرآنلاین در ادامه نوشت: و سرانجام مناف هاشمی برکنار شد. او نه در مسافرت و نه حتی توسط وزیر کشور که در جلسه شورای عالی و ستاد بحران استان گلستان، زمانی برکنار شد که به جایی رسید که باید از ابتدای بحران حاضر میشد.
فیلم منتشر شده از دیر رسیدن مناف هاشمی به جلسه شورای اداری استان گلستان، جایی که رسماً حضورش در مقام یک مقام سابق است از شب گذشته حسابی دست به دست شده و شاید کمتر ایرانی باشد که هنوز این تصاویر را ندیده باشد.
شاید اتفاق خیلی عامه پسندانه به نظر برسد. اینکه یک مدیر مثل فیلم هندیها این قدر دیر رسیده که رئیس بالادستی برکنارش کند.
شاید سوال این باشد که اگر قرار به برکناری این مدیر بود، چرا این همه گفته ضد و نقیض مطرح شد. چرا وزیر کشور صراحتاً گفت او به مرخصی فرستاده شده و با هماهنگی بوده است و بعد چرا معاون اول زمانی برکنارش کرد که هاشمی به جلسه رسیده بود؟
سوالهای بسیار دیگری هم احتمالاً هست. اینکه در گلستان بود یا نبود استاندار چقدر در شرایطی که ایجاد شد تفاوت ایجاد میکرد، پرسشی است که پاسخ اسماعیل نجار رئیس ستاد مدیریت بحران کشور به خوبی آن را تشریح میکند.
او گفته است: «سیل در مازندران و گلستان از نظر حجم آب شباهتهای بسیاری داشت. اما چرا یکی به سرعت جمع شد و دیگری نه؟ دلایل فنی بسیاری هست. مهمترین عامل فاصله کم منشأ آب در مازندران به دریا و فاصله بیشتر منطقه سیل زده از دریا در گلستان بود. در مازندران خیلی سریع راه آب را به دریا رساندند و با وجود حجم بالای خسارت، مدیریت با سرعت بیشتری انجام گرفت.»
او درباره بودن یک استاندار و نبودن دیگری میگوید: «بدون تردید حضور استاندار مازندران خیلی کمک کننده بود اما در گلستان، خود ما از همان روز اول حاضر بودیم ولی شرایط برای رساندن آب به دریا دشوارتر بود.»
یعنی حتی اگر مناف هاشمی هم حضور داشت شاید تفاوت چندانی در مدیریت سیل رخ نمیداد اما آنچه سبب شد تا سرنوشت او اینچنین تلخ باشد، باور اشتباهش از مسئولیتی بود که بر عهدهاش گذاشته بودند. اینکه مناف در سمت استاندار تا قبل از سیل توانسته بود قدری موفق باشد که یک جایگاه مدیریتی معاون وزیری برایش در نظر گرفته شود، اتفاقی غیر قابل کتمان است.
ولی این گفتههای خود او نشان میدهد که چقدر در آنچه یکباره از عرش به فرش افتاده و یک متهم ملی شده و سمبل یک مدیر غیر مسئول، از کجا ناشی میشود؛ «من استان را خیلی خوب جمع کرده بودم. چه میدانستم آب باران استان خراسان شمالی سیل میشود و میآید در آققلا سیل میشود؟»
مهم این است که او به عنوان مرد اول استان مدیریت آینده نکرده بوده است. پیشبینی بارشها و احتمال سیلاب. برای سال نوی خود برنامه داشته اما برای استان تحت مدیریتش نه.
تقریباً همه در دولت میدانستند او گزینه اصلی سازمان امور مالیاتی است. حکمی که قرار بوده قبل از عید برایش صادر شود.
اما چرا صادر نشده، این چرا همان دلیلی است که امروز از او نماد بی مسئولیتی میان مدیران ایرانی در شبکههای اجتماعی و افکار عمومی را ساخته است.
یکی از دلایلی که حکم مدیریت کشوری به نام سید مناف پیش از عید صادر نشد، اصرار جهانگیری در دولت بر این بود که استانداران در تعطیلات عید باید حتماً در استانهایشان باشند تا در صورت وقوع بحران بهترین تصمیم را بتوانند بگیرند و استانشان وارد بحرانهای بزرگ مدیریتی نشود.
ولی سید مناف هاشمی آگاه به این مسئله حالا چه برای درمان و چه برای حل مشکل خانوادگی محل مسئولیتش را ترک کرد و این حکم برکناری ناشی از پیشینهای بوده که درباره آن میدانسته ولی از آن قصور کرده بود.
صدها بار كاش روحاني به نفع تو رفته بود كنار...