قلعهنویی صحبتهای خود را اینطور ادامه داد: «همه امیر قلعهنویی را میشناسند و میدانند که من نیازی به بادیگارد و این چیزها ندارم. هر جا بخواهم بروم، خودم سوار خودرویم میشوم، پشت فرمان مینشینم و میروم و این آقایی که چنین ادعایی کرده هم نمیدانم روی چه حسابی این حرف را زده است.»
«من بچه نازیآباد هستم، شما باورتان میشود کسی بچه نازیآباد باشد و بادیگارد استخدام کند؟ این حرفها خندهدار است چون همه میدانند این وصلهها به یکی مثل من نمیچسبد.»
روزنامه شهروند نوشت: «بعد از انتشار گفتوگویی با سعید ملکی جوان قویهیکل ٣٢، ٣٣سالهای که شغلش بادیگاردی است در روزنامه شهروند، واکنشهای متفاوتی به صحبتهای او شده است. یکی از افرادی که از ملکی بابت حرفهایش دلخور شده، امیر قلعهنویی است.
پرافتخارترین مربی لیگ برتر که ورزشیها یادشان نمیآید او در هیچ مراسمی با محافظ حضور یافته باشد، بابت چند جمله عجیب از ملکی ناراحت است و زبان به اعتراض گشوده. ملکی گفته بود: «در گذشته بادیگارد قلعهنویی بوده اما پرسپولیسی است و به خاطر شغلش بحث فوتبالی و کریخوانی با کسی نمیکند.»
سرمربی کنونی سپاهان بعد از انتشار این مصاحبه در تماس با خبرنگار روزنامه شهروند توضیحاتی را ارائه کرد. او گفت: «من این آقایی که ادعا کرده بادیگاردم بوده را میشناسم اما کلاً دو بار او را دیدهام. حتماً میدانید که من با امیر عرب در مراسمهای مختلفی با هم حضور پیدا میکنیم و این آقاپسر نیز از دوستان امیر عرب است و به واسطه همین آشنایی با هم سلام و علیک کردیم. برایم جالب بود که چنین حرفهای عجیبی را مطرح کرده؛ هر چند که دلخوریام را به گوش آقای عرب نیز رساندم.»
قلعهنویی صحبتهای خود را اینطور ادامه داد: «همه امیر قلعهنویی را میشناسند و میدانند که من نیازی به بادیگارد و این چیزها ندارم. هر جا بخواهم بروم، خودم سوار خودرویم میشوم، پشت فرمان مینشینم و میروم و این آقایی که چنین ادعایی کرده هم نمیدانم روی چه حسابی این حرف را زده است.»
به مربی موفق فوتبال ایران گفتیم که آن شخص ادعا کرده کنار شما عکس هم دارد که او این گونه پاسخ داد: «این که دلیل نمیشود. این همه آدم در مراسمهای مختلف مرا میبینند و تقاضا میکنند با هم عکس بیندازیم. این چه حرفهایی است که میزنند؟»
قلعهنویی در پایان صحبتهای خود نیز گفت: «من بچه نازیآباد هستم، شما باورتان میشود کسی بچه نازیآباد باشد و بادیگارد استخدام کند؟ این حرفها خندهدار است چون همه میدانند این وصلهها به یکی مثل من نمیچسبد.»