صبا راد از مجریان سیما ادعا کرده گروهی در تهران خانواده یک رکاب زن آلمانی را به خاطر ۱۵ هزار دلار کتک زده اند، آن هم ۱۵ هزار پول زور
در روزهای گذشته خبری منتشر شد از یک دوچرخهسوار آلمانی که در شمال کشور مورد زورگیری قرار گرفته بود. فردی که به تازگی از سرطان رهایی پیدا کرده و برای رساندن پیام امید به بیماران سرطانی با دوچرخه به کشورهای مختلف سفر کرده است.
حالا پس از چند روز، صبا راد مجری تلویزیون و همسر مانی رهنما خواننده از اتفاق تلخ دیگری گفته که برای این دوچرخهسوار آلمانی رخ داده. صبا راد در صفحه شخصیاش در اینستاگرام این اتفاق را اینطور روایت کرد:
سلام عزیزانم
حتما خیلی از شما ماجرای فلیپ، دوچرخه سوار آلمانی توریستی که تصمیم میگیره بعد از نجات از بیماری سرطان با فروش پیانو(ایشون نوازنده پیانو هستن)به چند کشور سفر کنه(بارکاب زدن)و پیام شکست سرطان رو به همه بیماران مبتلابه سرطان در کشورهای مسیر رکاب زدنش بده شنیدین در ادامه مسیرش که به ایران میرسه متاسفانه در شمال کشور بیش از ده نفر میریزن روی سرش و ضمن دزدی اموال و دوچرخه اش تا میتونن میزننش
خبر بد اینکه فلیپ وقتی به دزدا میرسه تلفنی در حال صحبت با مادرش بوده و مادرطفلکیش تمام اون دقایقی که بچه اش داشته کتک میخورده میشنوه ،هر شکلی که می شد خودشو میرسونه ایران
فلیپ هم به تهران منتقل می شه و در بیمارستان بستری میشه از اونجایی که همسرم مانی رهنما دوچرخه سوار هم هستن تصمیم میگیرن برن بیمارستان عیادت و دلجویی از فلیپ که این موضوع خیلی فلیپ رو خوشحال میکنه بعد از مرخص شدن از بیمارستان روزیکشنبه فلیپ اومد آموزشگاه موسیقی ما و هیچ وقت لحظه ای که پای پیانو نشست و با بغضی عجیب و غم انگیز شروع به نوازندگی کرد از ذهنم پاک نمیشه و چند ساعتی کنار مانی موند و گپ زدن و ساز زدن و خلاصه میگه من باید برم مانی ازش میپرسه خوب الان با خانواده کجا هستین فلیپ میگه یه خانواده ایرانی برای چند روز پذیرای ما هستن و ماهم خیالمون راحت میشه و ازش خداحافظی میکنیم و میره...متاسفانه قسمت غم انگیز بعدی سفرش دیروز رقممیخوره...من و مانی مشغول کار توی آموزشگاه بودیم که فلیپ زنگ زد و تقاضای کمک کرد از اونجایی که توی شمال دندونای فلیپ رو خرد کرده بودن و اینجا تحت عمل قرار گرفته و حرفهاش خیلی واضح نبود مانی بهش گفت فلیپ لوکیشن بده من بیام پیشت (ساعت هفت غروب)میرسه به فلیپ که ساعت دو بامداد پرواز داره اون خونواده بخاطر چند روز حضور این چهار نفر(فلیپ،دوستش،مامان فلیپ،دوست مامانش)پانزده هزار دلارطلب میکنن و میگن تا این پول ندیدن حق ندارین از خوونه ما برین بیرون در واقع گروگان میگیرن این بنده های خدارو
مانی با پلیس تماس میگیره و منم توی آموزشگاه که از فرط ناراحتی سردرد شدید شده بودم زنگ زدم به زهرا جان خاتمی که زبان آلمانی میدونه به کمکون بیاد و زهرا هم موضوع رو برای پدرشون میگن و ایشون هم محبت میکنن با همسر زهرا جان به مانی ملحق میشن و خلاصه با حضور پلیس که واقعا ازشون ممنونم و دوستان خوب از جمله آقاحامد موفق میشیم فلیپ و خانواده اش رو از دست اون خانواده نجات بدیم منم خودمو بهشون رسوندم و دیدیم حالا که اینقدر اینجا اذیت شدن و حق مردم ما این نیست ازمون به این بدی یاد بشه تصمیم گرفتیم تا فرودگاه همراهیشون کنیم.