در نگاه اول کمی عجیب بهنظر میرسد که برای خرید جهیزیه عروس سراغ کهنهفروشها بروند، اما گشتی در راسته دست دوم فروشیهای خیابان مازندران میدان امام حسین (ع) تهران و صحبت با فروشندهها، چیزی غیر از آنچه را نمایان میکند که به ذهن میرسد.
دختر جوان روی گلهای کندهکاری شده تاج تخت دست میکشد: «رنگ این طرفش هم که ریخته!» این را دختر میگوید، خطاب به مرد فروشنده که برای سرویس خواب چوب گردو که به قول خودش گل کارهایش است، حسابی تبلیغ میکند. مرد ابرو درهم میکشد: «به این میگویی رنگ ریخته؟! این کار آنقدر تمیز است که کسی اصلاً نمیفهمد دست دوم است.
من خودم دارم به تو میگویم کار را از خانه کسی خریدهام وگرنه اگر میگفتم نو است که قبول میکردی. این یک تکه رنگ هم کار یک دقیقه است. رنگ و جلا میخورد و عالی میشود. میتوانستم کارش را تمام کنم و بگذارم بهعنوان نو بفروشم. میدانی قیمتش چقدر بود آنوقت؟!»
دختر به نظر مجاب شده است. دوباره لبخند میزند و خودش را در آیینه میز آرایش ورانداز میکند: «یک عکس بگیرم؟» مرد میگوید: «۱۰ تا عکس بگیر، اما بهت بگویم اگر بروی و برگردی ببینی نیست، دیگر تقصیر خودت است.»
دختر به زنی که همراهش است نگاه میکند: «مامان؟» و منتظر جواب مادر میماند. مادر نگاه خریدارانهای به سرویس خواب میاندازد: «آخرش چند؟» مرد میگوید: «همان ۲ تومان.» زن خوشش نمیآید: «یک کلام که نمیشود، گران میگویی، تخفیف خوب بده که ببریم. فکر کن دختر خودت است، این هم پدر ندارد، گفتم که برای جهیزیه است.»
مرد نرم میشود: «۳۰۰ هم هدیه ما به عروس خانم. به خدا این را بگذاری توی اتاق، ماه میشود، فکر میکنند کم کم ۱۰، ۱۲ میلیون پولش را دادهای.» زن از این تعریف خوشش میآید. آخر سر روی همان یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان به توافق میرسند و یک تکه جهیزیه عروس جور میشود.
در نگاه اول کمی عجیب بهنظر میرسد که برای خرید جهیزیه عروس سراغ کهنهفروشها بروند، اما گشتی در راسته دست دوم فروشیهای خیابان مازندران میدان امام حسین (ع) تهران و صحبت با فروشندهها، چیزی غیر از آنچه را نمایان میکند که به ذهن میرسد.
«فقط همین یک مورد که نبود، زیادند کسانی که میآیند دنبال جنس کارکرده برای جهیزیه عروس. اسمش دست دو است، ولی بعضی لوازمی که به دستمان میرسد در حد نو است و اصلاً نمیشود تشخیص داد.»
این را فروشنده همان سرویس خوابی میگوید که چشم مادر و دختر را گرفته بود: «همین کاری که پیش پای شما بیعانهاش را گرفتم، با اینکه قدیمی بود، اما استفاده نشده بود. کارهای اینجوری گاهی به پستمان میخورد. این هم قسمت آن دختر خانم بود. الان بخواهد یک سرویس نو با این کیفیت بخرد باید ۸ میلیون تومان هزینه کند. یک باکس تخت الان ۳ میلیون تومان است. دیگر هر تکه را جدا جدا میفروشند. مردم از کجا بیاورندبخرند؟!»
وسایل چوبی را میشود با رنگ و جلا شبیه نو کرد، اما ابزار برقی را هرطور بخواهی شبیه آکبند دربیاوری، باز یک گوشهاش داد میزند که من نو نیستم. با این حال گران شدن قیمت لوازم خانگی، دلیلی شده که خیلیها به این نکته هم توجه خاصی نکنند. بالاخره عروس و داماد باید با حداقل لوازمی زندگیشان را شروع کنند دیگر، حالا اگر زورشان به خرید در امین حضور و نمایندگیهای سطح شهر نرسید، میتوانند متاع مورد نیازشان را پیش سمسارها پیدا کنند.
«یک یخچال این برند همین مدل ۹ میلیون تومان است. این یخچال موتورش سالم است و یک تورفتگی روی درش هست که به چشم نمیآید. قیمتش هم ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. از یخچال ایرانی که سر سال خراب میشود سر است. حالا اینش دیگر بستگی به خود مشتری دارد، ما جنس دست دوی ایرانی هم داریم که همان را هم برای جهیزیه خریدهاند، یخچال ۶۰۰، ۷۰۰ هزار تومانی هم هست.»
این را یکی دیگر از دست دومفروشها میگوید. در یخچال را باز میکند. ته مانده بوی ماندگی را حس میکنم. مرد ادامه میدهد: «الان زور مردم نمیرسد. چه کسی خوشش میآید لوازم دست دوم برای جهیزیه بچهاش بخرد، اما مردم مجبورند. این را بگویم که خیلیها هم خوش شانساند و جنسی گیرشان میآید که نوی نو است. من یک دست وسیله از خانهای خریدم کلش جهیزیه عروس بود که کار مهاجرتشان جور شده بود و داشتند میرفتند. دو ماه استفاده نشده بود. از توی همان وسایل چقدر برای جهیزیه بردند. بعضی عروسها هم وسایل جهیزیه یکهو دلشان را میزند، مثلاً اولش مبل استیل و بوفه دوست داشتهاند، اما بعد از چند ماه طرفدار مبل اسپرت میشوند، اینها هم لوازم شان نو است و خوب فروش میرود.»
گرمابه قدیمی خیابان مازندران، همه جوره به حال و هوای خیابان میخورد، خصوصاً وقتی هوا ابری باشد و نم بارانی هم بزند، آنوقت میشود عکسهایی گرفت و مدعی شد که مثلاً مال دهه ۵۰ است، البته اگر یخچالهای ساید و ماشین لباسشوییهای جلودردار را از عکس فاکتور بگیریم.
«روزهای آخر ماه صفر است و عروسیها دوباره راه میافتد. برای همین هم آیینه و شمعدان خوب خریدار دارد.»
از داخل مغازه باریک و دراز که با انواع لوستر و آیینه و شمعدان پر شده و با این حال تاریک است، بیرون میآید و مشغول دستکاری سیم یک شمعدان لاله چینی صورتی میشود. مرد ادامه میدهد: «آیینه و شمعدان نو، همه جورهاش در بازار هست، اما چند؟ بگذریم از اینکه خیلیها اصلاً دیگر آیینه و شمعدان نمیخرند، اما بعضیها هم ترجیح میدهند یک چهارم پول بدهند و جنس دست دو بخرند. حالا مگر قرار است آیینه و شمعدان را چه کار کنند؟ یک بار میگذارند سر سفره عقد و بعدش بار اضافه است. اگر نبود که اینقدر برای فروش نمیگذاشتند. حتی ظرف و ظروف را هم دست دو میخرند برای جهاز، آیینه و شمعدان که چیزی نیست.»
او از سرویسهای چینی میگوید که سالم و ناقص نشده به دستش میرسد و برای کسانی که دنبال خرید جهیزیهاند، گزینه خوبی است. این را هم اضافه میکند که مشتری از شهرستان هم زیاد میآید. برای خرید یک دست جهیزیه دست دوم چقدر باید هزینه کنند؟ این را از فروشندهای میپرسم که تقریباً هر نوع لوازمی در بساطش پیدا میشود، از لوازم برقی گرفته تا تخت و کمد.
«بستگی دارد که بودجهشان چقدر باشد، اما اگر کسی بخواهد میتواند با ۸ تا ۱۰ میلیون تومان وسایل اصلی را بخرد. با کمتر هم میشود، اما ۱۰ میلیون که میگویم وسیله خوب و قابل قبول است. یک یخچال و لباسشویی و گاز به اضافه سرویس خواب و مبل همین قدر میشود.»
شاید تصورش سخت باشد، اما وقتی قیمت تک تک اقلام را میگوید، میبینم همان حدود میشود. یخچال ۳ میلیون تومان، لباسشویی ۲ میلیون و ۴۰۰، گاز یک میلیون و ۲۰۰، سرویس خواب ۸۰۰ هزار تومان، یک نیم ست چهارنفره را هم با تخفیف ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان میدهد و البته که تأکید میکند اینها خوب و در حد نو هستند و با نصف این پول هم میشود همین وسایل را خرید که همین قدر کارایی داشته باشند، اما خب برای عروس بهتر است وسیله آبرومندانهتری بخرند.
گشتی در سایتهای درج آگهی، این واقعیت را که مردم به خرید لوازم دست دوم برای شروع زندگی روی آوردهاند، بیشتر نمایان میکند. در بخش خریدار نام جهیزیه را میشود دید: «نیاز به خرید جهیزیه در حد نو» تأکید روی نو بودن، یعنی همان آبروداری که فروشنده هم به آن اشاره کرد، یعنی هم پولی برای خرید وسایل آکبند نیست و هم غرور اجازه نمیدهد بگذارید لوازم دست دوم در خانه عروس تازه توی ذوق بزند. بگذریم از اینکه تا همین چند سال پیش با این مبالغ میشد همان وسایل معمول را دست اول خرید و به خانه عروس فرستاد.