اینکه ما بحثهای سیاسی و مشکل با رژیم آمریکا را با مردم قاطی کنیم، درست نیست. مردم حق دارند خودشان انتخاب کنند کجا درس بخوانند، زندگی کنند یا کار کنند.
محمدرضا داورزنی، رئیس اینروزهای فدراسیون والیبال، یکی از آن مدیران ورزشی است که چندسال اخیر همواره حواشی زیادی متوجهش بوده؛ نهاینکه الزاما خودش نقشی در این حاشیهها داشته باشد، بلکه شیوه زندگی پسر، سفر دخترش به آمریکا و البته اصرار خودش به ماندن در ورزش ابهامات زیادی به وجود آورده است.
او که الان ۳۸ سال سابقه کار دارد، هنوز فعالیت میکند و میگوید قانون بازنشستگی شامل حالش نمیشود؛ حتی همین روز گذشته که «مهر» خبر از ابلاغ بازنشستگیاش داد، خودش رسما آن را تکذیب کرد و گفت: چنین خبری نیست. عجیب آنکه مدیری که ۳۸ سال سابقه کار دارد و تجربه حضور در سپاه را هم از سر گذرانده، هنوز تمایل زیادی به ماندن در ورزش دارد.
او پیش از اینکه دوباره به سمت ریاست فدراسیون والیبال برسد، چندسالی معاون قهرمانی وزارت ورزش بود؛ آن شغل را بعد از چندسال حضور در فدراسیون والیبال به دست آورده بود، ولی دوباره قیدش را زد تا بر مسند ریاست در فدراسیون والیبال بنشیند. همانموقع که در وزارت ورزش بود، میگفتند کار تمام است و او بهعنوان یکی از بازنشستهها باید از ورزش خداحافظی کند، ولی بندهای قانونی که البته به نظر چندان هم منصفانه به نظر نمیرسد، کاری کرده که نهتنها این مرد حالا ۶۰ ساله بازنشسته نشود، بلکه هنوز پنج سال دیگر هم جای کار داشته باشد!
تا ۱۴۰۴ با داورزنی؟
۳۸ سال سابقه کار برای بسیاری از مدیران کافی است تا دیگر بازنشسته شوند، ولی برای یکی مثل محمدرضا داورزنی این کار میتواند تا پنج سال دیگر هم ادامه داشته باشد. درواقع قانون در این موارد نظر مشخصی دارد و میگوید: «اگر فردی ۳۰ سال خدمت داشته باشد، اما به سن ۶۰ سالگی نرسیده باشد، دستگاه مربوطه میتواند دو تصمیم را در مورد او اتخاذ کند؛ اینکه او را حفظ کند یا اینکه بازنشسته کرده و اعلام پایانِ همکاری کند. البته در مورد مشاغل تخصصی با مدرک کارشناسیارشد به بالا ۳۵ سال خدمت و ۶۵ سالگی ملاک است». داورزنی حالا مدتهاست کارمند وزارت ورزش است؛ او مدرک کارشناسیارشد هم دارد، پس طبق بندی که در بالا عنوان شد، تا زمانی که وزارت ورزش نخواهد، میتواند به کارش ادامه دهد. البته زمان نهاییاش تا سال ۱۴۰۴ است که او اواخر آن سال ۶۵ ساله میشود و دیگر اگر هم بخواهد، مشمول قانون بازنشستگی است و باید برود.
هرچند که این قانون خودش جای بحث دارد و بهاینترتیب جا برای ورود بسیاری از نیروهای جوان تنگ میشود، ولی داورزنی معتقد است که باید از تجربه نیروهایی که سالها کار کردهاند استفاده شود و به راحتی از کنار آنها عبور نشود. «فردی که در حال فعالیت است و بازنشسته میشود، در صورت درخواست سازمان اجرائی میتواند بماند. تأکید مقام معظم رهبری درمورد همین قانون هم این بود که اصلاحیهای انجام شود؛ مثلا نیروی خوبی در ۵۵ سالگی بازنشسته میشود و نباید از حضور او بیبهره بماند». پرواضح است که با چنین بندهایی بعید است بشود به راحتی محمدرضا داورزنی را با این عنوان که بازنشسته است از ورزش جدا کرد.
حواشی بسیار
البته بازنشستگی تنها موردی نبوده که برای داورزنی در این سالها مشکل ایجاد کند؛ زندگی لوکس پسرش در فضای مجازی و البته سفر دخترش به آمریکا دیگر موضوعاتی بوده که در یکی، دو سال اخیر، داورزنی را همیشه درگیر کرده است. «مجتبی»، پسر محمدرضا، ابتدا با گذاشتن عکسهای اتومبیل پورشهاش در فضای مجازی سروصدای زیادی به راه انداخت؛ آنقدر زیاد که داورزنی میگوید او را نصیحت کرده تا دیگر چنین کارهایی نکند. او با حضور در شبکه یک سعی کرد درباره این موضوع روشنگری کند و گفت: «همه ما فرزند داریم و آنها زندگی خصوصی خودشان را دارند. مجتبی داورزنی در هیچجای ورزش نه سمت نه مسئولیت و نه مداخلهای دارد. او تلاش میکند زندگیاش را اداره کند. به هرحال همه جوانان علاقهمند هستند در اینستاگرام خاطرات دوران جوانیشان را بگذارند. آقامجتبی هم با تاکسی تردد میکند و وسیله نقلیه هم ندارد. او ماشین خود را فروخته و با قرضگرفتن از چهار، پنجتا بانک یکی ۳۰ تومن، دیگری ۵۰ تومن و... وام گرفته و یک خانه ۱۲۰ متری خریده و با اسنپ اینطرف و آنطرف میرود. پدرش هم رانتی ندارد که او بخواهد استفاده کند».
همین صحبتها از سوی داورزنی کافی بود تا جو راهافتاده علیه او در فضای مجازی شدیدتر شود؛ بسیاری از کاربران نوشتهاند چطور به این سادگی چهار، پنج بانک رقمهای مختلفی را به یک نفر وام داده تا صاحب خانه شود؟
البته این موضوع تنها موردی نیست که پسر دردسری برای پدر ایجاد کرده است؛ رستورانداری و اجاره یکی از سالنهای ورزشی هم دیگر موردی است که بسیاری میگویند با نفوذ پدر برای پسر به دست آمده است؛ موضوعی که داورزنی پدر آن را رد میکند و میگوید: «مجتبی تنها ارتباطی که با ورزش کشور دارد این است که در مزایده یک باشگاه بدنسازی تکواندو شرکت کرد. این موضوع برای خیلیوقت پیش است. در دور اولی که سالن کیفیت خوبی نداشت، او سرمایهگذاری کرد و حالا ۲ بعدازظهر تا ۱۰ شب سالن در اجاره او و البته منبع درآمدی برای فدراسیون است و سالی ۵۰۰، ۶۰۰ میلیون اجاره میدهند. من به او توصیه کردم کارش را عوض کند که این اتهامات به او نباشد. بههرحال او سرمایهگذاری کرده تا در آن ساعات بتواند با بهرهبرداری از سالن اجاره آن را تأمین و پرداخت کند. سالن در اختیار خود فدراسیون است و سالبهسال در مزایده شرکت میکنند. رستوران و تکواندو هم اساسا هیچ ربطی به این بچهها ندارد. مجتبی در هیچجای دیگر، در هیچجای ورزش با هیچ فدراسیون و گروه و فردی ارتباط ندارد و نه در کار فدراسیونها دخالت میکند و نه اساسا جایگاهی دارد که بخواهد دخالت کند. رستورانی هم داشت که از شرکای آن جدا شد و حالا کار باشگاهی را که گفتم انجام میدهد».
البته داورزنی فقط مجبور به پاسخگویی درباره رفتار پسرش نبوده، بلکه سفر دخترش به آمریکا و زندگی در آن کشور هم دیگر موضوعی است که منتقدان روی آن دست گذاشتهاند. آنها میگویند چرا حضور فرزندان مسئولان ایرانی در آمریکا ایرادی ندارد، ولی برای بقیه شرایط به این سادگیها نیست. داورزنی البته از کار دخترش که آنجا با پسری ایرانی هم ازدواج کرده دفاع میکند و میگوید: «ما با ملتهای مختلف در کشورهای مختلف مشکلی نداریم. چندمیلیون ایرانی در اقصا نقاط دنیا زندگی میکنند که برای تحصیل رفتهاند، همانطور که خارجیها هم در کشور ما تحصیل میکنند. اینکه ما بحثهای سیاسی و مشکل با رژیم آمریکا را با مردم قاطی کنیم، درست نیست. مردم حق دارند خودشان انتخاب کنند کجا درس بخوانند، زندگی کنند یا کار کنند. به شکل کلی قبول دارم افراد نباید از رانت دولت استفاده کنند و شرایط باید برای همه فراهم شود».