ترامپ گرایشهای اقتدارگرایانه در ناسیونالیستهای مسیحی و بیاعتنایی آنها به هنجارهای دموکراتیک را بهشدت تقویت و آن را به نیروی اصلی پوپولیسم و سیاستهای ضدلیبرالی در امریکا تبدیل کرد؛ به نحوی که به نظر میرسد اکنون حزب جمهوریخواه عملا چارهای جز مماشات و همراهی با آن ندارد.
کوروش احمدی دیپلمات اسبق ایران در سازمان ملل متحد در یادداشتی در اعتماد نوشت: یکی از میراث ترامپ تقویت خطر حکومت اقلیت در امریکا است. تحولی که در این جهت از دهه ۱۹۹۰ شروع شده بود، در دوره ترامپ به اوج خود رسید، به نحوی که فعال کردن و بسیج نیروهایی که میتوانند ستون چنین حکومتی باشند، یکی از میراث ترامپ برای سیاست داخلی امریکا طی چند دهه آینده خواهند بود.
از دهه ۱۹۹۰ به بعد شاهد رابطه متقابلی بین تحول در سیاستهای داخلی و خارجی حزب جمهوریخواه از یکسو و رشد جریانهای دست راستی مسیحی از سوی دیگر بودهایم. در آن دهه راستهای مسیحی، ازجمله مسیحیان تبشیری (اوانجلیکال)، به نحوی بیسابقه شروع به تشکل و فعالیت در حوزههای اجتماعی کردند.
در سال ۲۰۰۰، آنها گرد جورج بوش پسر که خود را یک «مسیحی دوباره متولد شده» مینامید، جمع شدند و نقشی مهم در پیروزی نیمبند او در انتخابات داشتند و سپس به همراه نومحافظهکاران در دوره ۸ ساله حکومت بوش نقش مهمی در استحاله حزب جمهوریخواه و دور کردن آن از سنت نیکسونی و ریگانی در سیاست داخلی و خارجی (به ویژه سیاست خاورمیانهای) بازی کردند.
اگرچه پیگیری مطالبات اجتماعی و به اصطلاح دفاع از «نظام ارزشی یهودی-مسیحی» خانواده سنتی و نیز اعتلای «اصول انجیلی» در فرهنگ امریکایی و اشاعه مسیحیت در جهان در زمره انگیزههای اولیه راست مسیحی بود، اما آنها بهتدریج متوجه تلاش برای به قدرت رساندن همفکران خود در نهادهای فدرال شدند؛ عاملی که در ادامه مسیر مزید بر علت شد، امکان اکثریت یافتن رنگینپوستان در بدنه رای در امریکاست.
مطابق برآورد آژانس آمار امریکا تا سال ۲۰۴۴ اکثریت دارندگان حق رای در امریکا رنگینپوست خواهند بود. این درحالی است که در دهه ۱۹۶۰ نزدیک به ۹۰ درصد دارندگان حق رای سفیدپوست بودند که شمارشان در انتخابات ۲۰۲۰ به ۶۹ درصد کاهش یافت.
مسیحیان افراطی نگران تقویت مستمر جبهه لیبرالهای امریکایی و تهدید «ارزشهای مسیحی» توسط رنگینپوستان عمدتا مهاجر هستند. در نتیجه، طی ۲۰ سال گذشته، به ویژه در دوره ترامپ، مسیحیان تبشیری با جذب برخی دیگر از اقشار مسیحی که به لزوم تبعیت امریکا از «ارزشهای مسیحی» باور دارند و الزاما اوانجلیکال یا سفیدپوست نیز نیستند، تقویت شدند و اکنون بیشتر با نام ناسیونالیستهای مسیحی شناخته میشوند.
محافظهکاران مذهبی در انتخابات ۲۰۲۰ پرشمارتر (ظاهرا ۷، ۵ میلیون بیشتر) شرکت کردند. طبق آمارهای اولیه، آنها ۲۸ درصد از رایدهندگان بودهاند که ۷۶ درصد آنها به ترامپ رای دادهاند. شاید دلیل عملکرد بهتر جمهوریخواهان در کنگره نیز همین باشد. بخشهای میانهروتر مسیحیان ناسیونالیست ممکن است بعد از طی شدن همه روندهای بازشماری و قضایی، نهایتا به ریاستجمهوری بایدن رضا دهند، اما بعید است نگاه آخر زمانی آنها که لیبرالها را شر مطلق و حاملان «ایدئولوژی بیخدایی» میدانند، تعدیل شود.
آنها طالب حکومتی برمبنای «اصول انجیلی حکمرانی» هستند و بایدن و هریس را پرچمدار ایدئولوژی ضدمسیح و ضدانجیل میدانند. رهبران این جنبش برخلاف پایگاه مردمی آن که متنوع و دارای انگیزههای مختلف است، متحد و هدفمند عمل میکنند و شبکهای مرکب از واحدهای مطالعاتی، سیاستگذاری، کنشگری، حقوقی و کلیسایی را در خدمت دارند. ملاط انسجام این شبکه نه یک مرکز فرماندهی واحد بلکه یک ایدئولوژی عمیقا ضددموکراسی و ضدکثرتگرایی است که از شکافهای حزبی و سیاسی تغذیه میشوند.
کمکهای میلیاردرهایی که به «آرای ارزشی» برای مالیات ندادن نیاز دارند و نیز مذهبیان متوسط مرفهی که نگران قدرت گرفتن اقشار فرودست جامعه هستند، آنها را تامین مالی میکند. شبکههای اجتماعی و برنامههای گفتگو محور که دنیای واقعی را از چشم مخاطبان خود دور نگه میدارد و یک نظام سیاسی که در آن یک اقلیت شاید ۲۸ درصدی به شدت وفادار، منسجم و فعال میتواند قدرتی بسیار بیشتر از وزن خود بیابد، دو منبع دیگر قدرت ناسیونالیسم مسیحی است.
ترامپ گرایشهای اقتدارگرایانه در ناسیونالیستهای مسیحی و بیاعتنایی آنها به هنجارهای دموکراتیک را بهشدت تقویت و آن را به نیروی اصلی پوپولیسم و سیاستهای ضدلیبرالی در امریکا تبدیل کرد؛ به نحوی که به نظر میرسد اکنون حزب جمهوریخواه عملا چارهای جز مماشات و همراهی با آن ندارد. در همین راستا، اکثر رهبران مسیحیان ناسیونالیست ادعاهای ترامپ در مورد تقلب را پذیرفته و بایدن را رییسجمهور مشروع نخواهند شناخت. تعدادی از آنها ترامپ را «برگزیده خدا» برای رهبری امریکا میدانند و او را شکستناپذیر میشمرند.
روایتهای توطئه محور و لفاظیهای آخر زمانی که امروز از ناحیه ترامپیستها در مورد «انتخابات دزدیده شده» در حال شکلگیری است، نه برای حفظ ترامپ در کاخ سفید بلکه بیشتر برای هموار کردن راه برای به قدرت رساندن «حاکم مشروع» در آینده است. از آنجا که قوه قضاییه یکی از موثرترین ابزارها برای حکومت اقلیت بر اکثریت است، ترامپ به نحوی نظاممند طی ۴ سال ۲۲۰ قاضی فدرال و ۳ قاضی دیوان عالی منصوب کرده که ناسیونالیستهای مسیحی امیدوارند، کمک حال آنها در آینده باشند.