صدایش میکردند داش علی و چه بسیار آنهایی که فکر میکردند یا فکر میکنند از با معرفتترینهای فوتبال ایران بوده و هست، اما فقط بیایید سه تجربه آخرش را در تیمهایی که بوده مرور کنیم و ببینیم آیا او واقعا همان کسی است که ادعایش را دارد؟
دوشنبه شب ویدئوهایی از حضور علی رضا منصوریان در برنامه میثاقی را خیلی از کانالهای ورزشی منتشر کردند. ویدئوهایی که در آنها سرمربی سابق تراکتور سعی داشت از دلایل اخراجش بگوید. از اینکه قربانی شده و حقش را خوردهاند.
اما تلخترین بخش از حرفهای او، تلاشی بود که برای ساختن دوگانه تبریز -تهران به خرج داد. اینکه اگر مالک تراکتور رئیس فدراسیون فوتبال شود، استقلال و پرسپولیس را سلاخی میکند.
این دمیدن در همان آتشی است که سالهاست باعث شده تقابلهای تهران و تبریز در فوتبال پر از تنش باشد. پر از پرتاب سنگ، دشنام و خونریزی؛ و اینبار کسی که تا همین دو هفته قبل روی نیمکت تراکتور مینشسته، اینچنین بر آتش اختلافات میدمد.
آن هم روی آنتن زنده شبکه ۳. آنتنی که انگار مسئولیت اجتماعی در آن تعریف نشده و مجری برنامهاش بی کوچکترین ریاکشنی دست مهمانش را باز گذاشته بود تا هرچه دل تنگش میخواهد بگوید. فارغ از اینکه این گفتههای بیسند تنها باعث تشدید این دوقطبی مضر میشود. آنتنی که برای بودن روی مدارش فقط باید به عادل فردوسیپور طعنه بزنی و گرنه خیلی مواردی، چون مصالح عمومی کشور اهمیتی ندارد و کسی برای حرفهای ساختارشکن و بحرانساز، کلامی تذکر نمیدهد.
منصوریان برای تلافی اخراجش برچسب میزند. او با خود گمان میکند با تخریب زنوزی، مسیر ریاست فوتبال برای مهدی محمدنبی هموارتر میشود. دبیر کل فدراسیون فوتبال که رابطه رفاقت قدیمی با علی منصور از دهه ۷۰ دارند.
بسیاری حتی رفتن منصوریان به تبریز را بی ارتباط با همین رفاقت ندانسته بودند. ارتباطی که البته از سوی نبی تکذیب شده، اما آن زمان دربارهاش از اتحادی گفته شده بود که وجهالمصالحهاش منصوریان است. اتحادی که اگر بود هم ده روز قبل از لیگ با برکناری علیپور از مدیریت تراکتور با شکست مواجه شد و از همان روز حضور علی منصور را در تبریز بی منطق کرده بود. گفتهای که البته منصوریان خودش هم به شکلی دیگر در همان برنامه تائیدش کرد.
گفتههای از سر خشم منصوریان و رفتار همراه با جرزنی او البته واکنش تند تراکتور را به همراه داشته. باشگاهی که نمایندگانش اجازه دفاع از خود در طول برنامه را هم نداشتهاند.
فارغ از همه آنچه در آن برنامه گذشت، اما نگاهی به رفتار دوشنبه شب علی منصور و توالی رفتارهای متناقضش در سالهای اخیر، فضایی را میسازد که در آن به سختی میتوان او را نماد معرفت نامید و به عنوان یک الگو در این زمینه معرفیاش کرد. بیایید مرورشان کنیم. همین دو سه ماه قبل برای رفتن به تبریز تمام هویت استقلالی پیج شخصی اینستاگرامش را پاک کرد و شروع کرد تنها از تراکتور گفتن، درحالی که قطعا همه پرشورهای تبریزی میدانستند کسی را به تبریز بردهاند که ادعا دارد داش علی آبیهاست.
یا ماجراهای رفتنش به ذوبآهن و جداییاش از آن تیم را حتما یادتان مانده. کمی قبلتر هم آن شب معروف برنامه ۹۰ و ماجرای افتادن پردههای حقیقت رفتارش در استقلال در زمانی که همزمان با مهدی رحمتی و ملکی، عضو هیات مدیره وقت آبیها، روی آنتن زنده برنامه بودند.
رفتارهای دوگانه و پر از تناقضی که وقتی از یک داش علی ملقب به باتعصب سر میزند، از یک قهرمان ملی یک مربی ناکام و پاک باخته میسازد!