در کتابخانه خاورشناسی دانشگاه توبینگن دستنوشتهای تازه از داستانهای "هزار و یک شب" یافت شده که بر سرگذشت این اثر پرتوی تازه میافکند و نشان میدهد که شکلگیری این متن مانند ساختار داستانی آن پیچیده و تودرتو بوده است.
نسخه خطی تازهای که کلاودیا اوت، استاد خاورشناسی دانشگاه توبینگن یافته است، احتمالا به حوالی سال ۱۶۰۰ میلادی برمیگردد. سبک و سیاق این دستنوشته تا حدی با متن آشنای "هزار و یکشب" متفاوت است. متن داستانی یگانه را روایت میکند، که چند خردهداستان یا قصه فرعی را در یک حماسه قهرمانی به هم پیوند میدهد.
اوت حدس میزند که کل متن "هزار و یک شب" نیز به همین نحو ساخته و پرداخته شده است؛ یعنی قالبی کلی وجود داشته و رشتهای از خردهداستانها از دل آن رشد کرده است. در سیر روزگاران هر داستانی با یافتن حواشی و اجزای بیشتر و اضافه شدن شاخ و برگهای توصیفی و بلاغی، کاملتر و رنگینتر شده است.
اوت به تازگی ترجمهای تازه از "هزار و یک شب" به زبان آلمانی ارائه کرده است، که روایتهای شهرزاد قصهگو را تا شب ۲۸۲ پی میگیرد. متن تازهای که در کتابخانه دانشگاه توبینگن یافت شده، درست از شب ۲۸۳ شروع میشود، و این نمیتواند تصادفی باشد. کل کتاب داستانهای شب ۲۸۳ تا شب ۵۴۲ را در بر میگیرد. بنابر این میتوان گفت که این متن جلد دوم از کل مجموعه چهار جلدی "هزار و یک شب" است.
کتابی به مثابه یک فرهنگ
"هزار و یک شب" محصول یک داد و ستد فرهنگی گسترده است، که از جهان باستان تا دوره معاصر جریان داشته است. یک مطالعه تطبیقی ریشههای متنوع و چندگانهی کتاب را روشن میکند. ریشه اصلی کتاب را میتوان تا متون سانسکریت هند باستان و نوشتههای پهلوی ایرانی ردیابی کرد. داستانهای اصلی با انتقال به دنیای اسلام دگردیسیهایی از سر گذراندند، که مهمترین آن همسازی با دنیای فرهنگ اسلامی بود، به گونهای که داستانها با آموزههای اسلامی و اقوال قرآنی همراه شده است.
متنی که امروز میشناسیم به ادبیات مردمی عرب تعلق دارد و به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده است. این اثر در واقع طی ۱۰ قرن، از قرن دوم تا دوازدهم هجری (هشتم تا ۱۸ میلادی) پدید آمده است؛ نکته جالب این است که حتی فرهنگ اروپایی نیز در پرورش و رشد این متن مؤثر بوده است.
اوت در گفتوگویی با صفحه فرهنگی روزنامه "دی تسایت" توضیح میدهد که آنتوان گالان در سال ۱۷۰۴ ترجمهای استادانه از متن "هزار و یک شب" به زبان فرانسوی ارائه داد. این ترجمه، که تصویری متفاوت و هیجانانگیز از "شرق" ارائه میداد، با استقبال گرمی روبرو گشت و به زودی پایهای برای تمام ترجمههای اروپایی شد.
طرفه آن که گالان برای بالا بردن هیجان و جذابیت این برگردان به برخی از داستانها طبق ذوق و سلیقه خود شاخ و برگ داده، و از جمله داستانهایی مانند "علاءالدین و چراغ جادو" و "علی بابا و چهل دزد بغداد" را بنا به سلیقه روزگار گسترش داده بود. سالها بعد برخی از اقتباسها و افزودههای او به زبان عربی برگشت و به متن آشنای "هزار و یک شب" وارد شد.
پیروزی ادبیات بر تعصب و خشونت
"هزار و یک شب" یک اثر جمعی است، مؤلف واحدی ندارد و افراد بیشماری در تکوین آن ذوقآزمایی کردهاند. تار و پود داستانها به شکلی هنرمندانه و زیبا در هم فرو میرود، با شاخ و برگهای تازه از نو باز میروید، به شکلی جذاب و هنرمندانه به هم پیوند میخورد و ساخت پیچیدهای به وجود میآورد که خواننده را از ماجرایی به ماجرایی دیگر میکشاند، بی آن که او را سر در گم کند و مسیر اصلی داستان را از دست بدهد.
"هزار و یک شب" احتمالا مشهورترین اثر ادبی خاور زمین است که در سراسر جهان دوستداران فراوان دارد و بارها در قالب فیلم و سریال و کارتن و نقاشی و موسیقی ارائه شده است؛ و این تا حد زیادی مرهون پیام انسانی این داستان است، که پیروزی مهر و دوستی را بر دشمنی و ددمنشی نشان میدهد. شهرزاد، زنی بافضل و کمال موفق میشود با افسون داستانگویی، شاه ستمگر و بیرحم را رام کند. او با زبان نرم و بیان گرم خود حاکم را از نفرت و کینهتوزی به سوی انسانیت و مدارا سوق میدهد. این کتاب رمز پیروزی ادبیات بر جهل و تعصب است.