انتشار تصاویر حمله به یک کارگردان توسط اراذل و اوباش در فضای مجازی که ادعا شده است یک کارگردان دیگر در پی یک اختلاف کاری اجیر کرده است.
اخیرا یکی از کارگردانان سینما با ۲۰ ضربه چاقو مجروح شده است. او مدعیست که چندسال قبل فیلمنامهاش را برای پیداکردنِ تهیهکننده به چندنفر فرستاده و درنهایت نتوانسته تهیهکننده پیداکند اما در جریان برگزاری جشنواره فجر متوجه شده که یکی از افرادی که فیلمنامه را خوانده فیلمی با همان مضمون ساخته است.
این فرد از کارگردانی که فیلمنامهاش را دزدیده شکایت میکند اما کارگردانی که از او شکایت شده با پرداخت ۷۰ میلیون چند نفر از اراذل را به سراغ کارگردان شاکی میفرستد و آنها هم فرد شاکی را با ۲۰ ضربه چاقو زخمی میکنند. حالا پلیس اراذل و کارگردانی که آنها را اجیرکرده بازداشت کرده است.
به گزارش همشهری، گفتوگو با آنها را در ادامه میخوانید.
یکی از ۲ شرور پاسخ میدهد:یکی از آشنایانم او را به من معرفی کرد. گفت یک کارگردان معروف است که میخواهد از شخصی انتقام بگیرد. خب ما هم که سرمان درد میکند برای دعوا و درگیری، چشمبسته قبول کردیم.میدانید چرا؟ چون پولش خوب بود نمیشد شب عیدی از این مبلغ گذشت.
۷۰میلیون تومان که ۴۰میلیونش را قبل از اجرای نقشه داد.
قصد ما گرفتن جان کسی نبود فقط میخواستیم طرف را گوشمالی بدهیم. خوشبختانه او زنده است.
من و دوستم سابقه درگیری داریم. بارها در دعوا و درگیری دستگیر شدهایم. دیگر خوب میدانیم ضربهها را چطور بزنیم. ضربهها را طوری میزدیم که باعث مرگ کسی نشود. جاهای حساس نمیزنیم که خطر مرگ برایش داشته باشد. با وجود این ممکن است زخمها عفونت کند راست میگویید ممکن بود جانش را از دست بدهد. خوشبختانه زنده مانده است.
شاکی و فردی که ما را اجیر کرد هر دو نویسنده و کارگردان بودند. ما دلیل اختلافشان را نپرسیدیم اما حدسم این است که بر سر مسائل کاری و خصوصی با هم اختلاف داشتند. آن طرفی که ما را اجیر کرد عکس شاکی را نشانمان داد و گفت این فرد است و فلان جا زندگی میکند. چند روزی با دوستم به اطراف خانهاش رفتیم و او را زیرنظر گرفتیم تا اینکه شب حادثه وقتی سوار برماشین مدل بالایش بود و میخواست وارد پارکینگ شود سر راهش سبز شدیم. بعد با چاقو ضرباتی به او زدیم و فرار کردیم.
بله. وقتی دیدیم فرد مجروح پولدار است تصمیم گرفتیم از او هم پول بگیریم. به همین دلیل دوستم به او زنگ زد و گفت اگر ۵۰۰میلیون تومان به حسابش واریز نکند جانش را میگیریم. به او گفته بود که اینبار اجازه دادیم زنده بماند و اگر پای پلیس را به ماجرا باز کند و پول به حسابمان واریز نکند اینبار قطعا او را به قتل میرسانیم. همین تماس باعث دستگیریمان شد.