این سطور به معنای تطهیر شخصی خاص ازجمله شهابالدین عزیزیخادم نیست، بلکه اصراری بر شفافسازی است که اعضای هیئترئیسه یا مدارکی برای تخلف دارند یا ندارند؛ اگر دارند که چرا آنها را منتشر نمیکنند و اگر ندارند به کدام تخلفات مالی اشاره کردهاند؟
فدراسیون فوتبال ایران در آستانه جام جهانی شباهتی به نهاد بزرگی که باید امور فوتبال آنهم در آستانه جام جهانی را اداره کند، ندارد. رئیس این فدراسیون با یک معمای بزرگ عزل موقت شده، سرپرست از انظار پنهان شده و هیئترئیسه به اختلاف خورده است که دو نفر از آنها صلاحیت نداشتهاند؛ یکی بازداشت شده و دیگری هم قرار است بهزودی از کار برکنار شود. این سرنوشت فدراسیونی است که تیمش باید چند ماه دیگر در جام جهانی قطر به مصاف رقبای گردنکلفتی همچون انگلیس و آمریکا برود. چه بر سر نهادی آمده که همواره یکی از دو فدراسیون بزرگ تاریخ ورزش ایران بوده است؟
برای ترسیم شگفتیهای رخداده در فدراسیون فوتبال ایران، همین بس که هیئترئیسهاش در اقدامی عجیب و شتابزده، با دستوری از بیرون، تصمیم به عزل موقت رئیس فدراسیونش گرفت. در شرایطی که تیم ملی ایران با پشت سر گذاشتن تمامی رقبا، در رفاه کامل و البته آرامش نسبی، به عنوان تیم صدرنشین به جام جهانی رسید، اعضای هیئترئیسه در اقدامی شبهکودتا، رأی به برکناری موقت شهاب عزیزیخادم، به عنوان رئیس دادند. جنون رخداده در این تصمیم، این روزها خودش را بیش از هر زمان دیگری نشان داده است. گرچه آن روزها تعدادی از اعضای هیئترئیسه، شنل «بتمن» تن کرده و با شعار مبارزه با فساد و حمایت از شفافیت، پا به میدان گذاشتند، ولی رفتهرفته خرابهای را به علاقهمندان فوتبال تحویل داده و به آشفتگیهای موجود دامن زدند.
شهاب عزیزیخادم با تصمیم اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال روز ۲۸ بهمن از کارش بهطور موقت برکنار شد. او که با استناد به نتایج تیم ملی اعتقاد داشت بهترین نتایج تاریخ در راه رسیدن به جام جهانی را گرفته است، بهناگاه از «خودی»ها ضربه خورد و صندلیاش را ترک کرد. اعضای هیئترئیسه در آن برهه عنوان کردند عزل موقت عزیزیخادم به دلیل بروز ۴۳ مورد تخلف بوده، ولی طولی نکشید که پردهها افتاد و مشخص شد عزیزیخادم با تحریک بیرونی از سوی هیئترئیسه عزل شده است.
کدهایی که مصطفوی و محمد دادکان دادند
اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال گذاشتند تا مسیر صعود تیم ملی به جام جهانی هموار و قطعی شود. وقتی موفقیت حاصل شد، علیه شهابالدین عزیزیخادم شده و او را برکنار کردند. کسی هم مطالبهای نکرد که اگر تخلف و فسادی رخ داده، پای اعضای هیئترئیسه هم گیر است و نمیشود فقط یکی اشتباه کرده و بقیه راه درست را رفته باشند.
با وجود این، صحبتهای داریوش مصطفوی اولین کدها را داد که عزل موقت رئیس به دستور عاملی بیرونی بوده است. او با حضور در شبکه پنج تلویزیون از شخصی فعال در اطلاعات سپاه نام برد و گفت: «من به این آقایی که از اطلاعات سپاه آمده دنبال این کار، میگویم ما دیگر آب از سرمان گذشته است. فدراسیون فیلمی را در اختیار دارد که در آن خواهید دید همه دارند میگویند با زور از ما برای برکناری عزیزیخادم امضا گرفتند».
اندکی بعد، محمد دادکان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال هم این موضوع را تأیید کرد و گفت: «من به یکی از افراد هیئترئیسه گفتم شما به این نتیجه رسیدید که ایشان را بردارید، اما مهم این است که در آمدن نفر بعدی آیا شما نقشی دارید؟ آن شخص (میرشاد ماجدی) مکث کرد و من خودم جواب دادم به خدا اگر کوچکترین نقشی داشته باشید. به ایشان گفتم با دست شما عزیزیخادم را برمیدارند، اما بدون اندیشه و تفکر شما، آدم بعدی را میگذارند سر کار».
اتفاق عجیب در این پرونده اینکه با گذشت چندین ماه از کودتای اعضای هیئترئیسه که همچنان باید تأکید کرد بنا بر درخواست عواملی بیرون از فدراسیون فوتبال رخ داده، هنوز مدرکی دال بر اشتباهات و فسادهای عزیزیخادم رو نشده است. مسئله اینجاست که اگر مدرکی مبنی بر تخلف رئیس وجود دارد، چرا اعضای هیئترئیسه که مدعی شفافیت هستند، آن را منتشر نمیکنند؟ نکته جالب، پاسخ به این سؤال است که چه شده که بعد از ماهها، شهاب عزیزیخادم تصمیم گرفته از اعضای هیئترئیسه به کمیته اخلاق شکایت کند؟ او یک هفته قبل، به این دلیل که اعضای هیئت رئیسه ادلهای برای عزل موقت او ارائه نداده و بدون مدرک، رأی به عزل موقتش دادهاند، شکایت کرده است. عزیزیخادم اعتقاد دارد کاری که اعضای هیئترئیسه کردهاند، تخلف است و باید به تخلف آنها رسیدگی شود.
نکته درخور در این مورد، عدم شفافسازی درباره ابهامات مالی فدراسیون در زمان عزیزیخادم است. اعضای هیئترئیسه مکرر روی این بند تأکید داشته و گفتهاند با فساد مالی مبارزه میکنند، ولی همین چند روز پیش، یکی دیگر از این اعضا، یعنی شهره موسوی، به دلیل تخلفات مالی و با اتهام کلاهبرداری راهی بازداشتگاه شده است. این اتفاق در حالی رخ داده که همچنان مدارکی دال بر تخلف مالی عزیزیخادم منتشر نشده است. به این موضوع باید این نکته نیز اضافه شود که طبق شنیدهها، بازرسی کل کشور، گزارش عملکرد مالی یک سال مدیریت فدراسیون را مورد تأیید قرار داده و اشارهای به تخلف نکرده است. حالا در شرایطی که بازرسی کل کشور ایرادی بر عملکرد مالی فدراسیون نگرفته، اعضای هیئترئیسه با استناد به کدام تخلفها رأی به عزل موقت دادهاند؟
پُر واضح است که این سطور به معنای تطهیر شخصی خاص ازجمله شهابالدین عزیزیخادم نیست، بلکه اصراری بر شفافسازی است که اعضای هیئترئیسه یا مدارکی برای تخلف دارند یا ندارند؛ اگر دارند که چرا آنها را منتشر نمیکنند و اگر ندارند به کدام تخلفات مالی اشاره کردهاند؟
از فاجعه مشهد چه خبر؟
تاریکخانهبودن فدراسیون فوتبال به همینجا ختم نمیشود. بعد از عزل موقت رئیس فدراسیون، کار به دستان میرشاد ماجدی به عنوان سرپرست سپرده شده و شخصی مثل احسان اصولی نیز قدرت بیشتری گرفته و علاوه بر سمت سخنگو بودن، آنقدر توان پیدا کرده که با همکاری سرپرست موقت فدراسیون، میزبانی تیم ملی را از تهران گرفته و به شهر مورد علاقهاش که روزگاری در شورای شهر آن خدمت کرده است، یعنی مشهد میبرد. نکته، اما اینجاست که بدون هماهنگیهای لازم این اتفاق میافتد و در نهایت منجر به فاجعه مشهد میشود.
شواهد نشان میدهد احسان اصولی و میرشاد ماجدی، بیشترین تقصیرها را در این آبروریزی بینالمللی داشتهاند، ولی جالب اینجاست که برخلاف وعده اولیه مبنی بر برخورد با مسببان اتفاق مشهد، هنوز هیچ رأیی صادر نشده است. تنها موضوعی که در این بین شایعه شده، این است که بهزودی قرار است احسان اصولی از کار برکنار شود. اینها منهای غیبت عجیبوغریب میرشاد ماجدی در رسانههاست. سرپرستی که نقش کمی در اتفاقات مشهد ندارد، غیب شده و حاضر به پاسخگویی درباره اتفاقات عجیبوغریب فدراسیون، از داستان مشهد گرفته تا مسدودشدن حساب فدراسیون و البته رخدادهای عجیب در هیئترئیسه نیست.
بیچاره تیم ملی
در کنار تمامی این موارد، اگر پذیرفته شود که منفعتی شخصی در این بین نبوده، بیچاره تیم ملی ایران که قرار است بهزودی راهی جام جهانی شود، ولی نه فدراسیون پولی در بساط دارد که بتواند اردوهای مورد نیاز را برگزار کند و نه اصولا مدیریتی درخور که بتواند زمینه را دستکم برای برگزاری چندین بازی تدارکاتی مناسب فراهم کند. اعضای هیئترئیسه در این مقطع وارد جنگی درونی شدهاند و حالا هم که با بازداشت شهره موسوی شایعه شده رسما اعتبارشان را از دست داده و وظیفه اداره امور به دست مجمع فدراسیون فوتبال افتاده است. حالا پرسشی که ذهن را آزار میدهد، این است که کدام عقل سلیمی تیمی را که با روحیه مناسبی مسافر جام جهانی شده است، تا آستانه رهاشدگی پیش میبرد؟
مجلس به خواب رفته است؟
پیش از عزل موقت شهابالدین عزیزیخادم، چند نماینده مجلس اگر نگوییم به صورت روزانه، بلکه به صورت هفتگی در تلویزیون حاضر بوده و کارهای فدراسیون را مورد نقد قرار میدادند. چه شده که پس از اتفاقات عجیبوغریب در فدراسیون که بیشباهت به فاجعه نیست، نمایندگان مذکور روزه سکوت گرفته و چشمهایشان را بر واقعیت موجود بستهاند؟ آیا این سکوت در راستای شایعهای است که خبر میداد آنها در حال هموارکردن مسیر برای گزینه مدنظر خود هستند؟ وضعیت برای دیگر نمایندگان هم مشابه است؛ هیچکدام از آنها دغدغهای برای شفافیت در این زمینه ندارند؛ نه پیگیر انتشار تخلفات احتمالی شهاب عزیزیخادم هستند و نه کاری به رخدادهای پیچیده این روزهای فدراسیون فوتبال دارند. حتی بازداشت نایبرئیس فدراسیون فوتبال هم آنها را به تکاپو نینداخته تا مطالبهای داشته باشند که حداقل به خاطر تیم ملی هم که شده، وضعیت روشن شود. چطور آنها مطالبهای برای بازخواست افرادی که فوتبال ملی را به این حال و روز انداختهاند، ندارند؟ آیا مصلحتی در میان است که باعث شده آنها فقط حکم ناظر را داشته باشند؟
ویران
چی از دست این افکار صاحب مسند و میز در امان ماند.
خدایش با این مدیریت حق ما رفتن به قطر بود؟؟؟