جایگاه علی دایی علاوه بر ورزش، در جامعه هم به عالیترین درجهاش رسید و یقینا همین بخش از زندگی او است که باعث میشود حضور توأم با آرامشش روی صحنهای در پاریس، موجی از خوشحالی را در دل مردم به وجود بیاورد. مردمی که هنوز هم امید دارند تا متخصصان امر، در رأس کار قرار بگیرند تا شاید مثل علی دایی، دنیا به دیده احترام به شخصیتهای برجستهاش نگاه کند.
سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: آن مرد که «خدا قد بلندی به او داده بود تا توپ به سرش بخورد و وارد دروازه رقبا شود»، همانی که طلب کرده بودند «راه خروج برایش باز شود تا کشور تطهیر شود»، به تنهایی نام ایران را در دنیا برای چندصدمین بار زنده نگه داشت.
علی دایی، کاپیتان سابق تیم ملی ایران که رکوردار گلزنی برای تیم ملی و دومین گلزن ملی برتر تاریخ در دنیاست، دوشنبهشب در پاریس بهعنوان اولین ایرانیِ تاریخ برای اهدای جایزهای رسمی روی سن رفت تا یکی از عناوین «فیفا سرمونی» را اهدا کند. دایی که ابهت و کاریزمایش گیرایی خاصی دارد، پس از اعلام اسمش مقابل دیدگان چهرههای برتر دنیا، با آرامشی خاص و استایلی خاصتر بهعنوان نماینده رسمی ایران، روی صحنه آمد تا جایزه جوانمردی فیفا را به بازیکنی از گرجستان بدهد که در دیداری رسمی جان یکی از بازیکنان تیم رقیب را نجات داده بود.
یقینا انتخاب علی دایی برای اهداکردن این جایزه از سر اتفاق است، ولی عجیب آنکه سرنوشت، او را مسئول اهدای جایزهای کرد که با کاراکتر روز، ماه و سالهای اخیرش در ایران همخوانی داشت. علی دایی که دو روز قبل از سفرش به پاریس همچنان ممنوعالخروج بود، با دعوتنامه رسمی فیفا راهی اروپا شد تا ایران نمایندهای ویژه در بزرگترین جشن فوتبالی دنیا داشته باشد.
انتشار تصاویرش در همان مراسم، به تنهایی کافی بود تا فضای مجازی به تسخیرش درآید. درست در روزهایی که تلویزیون مطابق با ماههای اخیر، سر ناسازگاری با چهره بینالمللی فوتبال ایران داشت، فضای مجازی جور رسانه ملی را کشید تا علی دایی بیش از تمامی چهرههایی که تلویزیون در قالب کارشناس به صداوسیما میکشاند، بازتاب رسانهای داشته باشد.
البته اینکه چرا علی دایی در این برهه تبدیل به چهرهای فوتبالی در ایران شده است، فقط مربوط به ۱۰۹ گلی که او در دوران حرفهایاش زده و نامی برای خودش دستوپا کرده، نمیشود. دایی در سالهای گذشته فارغ از درخششهای فوتبالی، ید طولایی در همدلی با مردم داشته که اوجش را میتوان در کمکهای بینظیرش به افراد زلزلهزده غرب کشور دانست؛ جایی که آستین بالا زد و در سریعترین حالت ممکن به کمک هموطنانش شتافت.
کمکهای مالی رسیده به دست علی دایی، در یکی، دو روز چنان زیاد شد که حسابش را مسدود و برای بازخواست صدایش کنند. خودش میگفت مشکل کمکهای مردمی نیست بلکه محبوبیتی است که کسب کرده و عده زیادی از این محبوبیت واهمه دارند. کاراکتر مردمیبودن به شخصیت فوتبالی علی دایی وجههای تازه بخشید تا او را بالاتر از بقیه سلبریتیها، تبدیل به مهرهای خاص کند. با وجود این، کاراکتر جدید علی دایی در پنج ماه اخیر هم متولد شد.
او شناختهشدهترین چهره ورزشی ایران در دنیاست، ولی هرگز این مقوله برایش انحصارطلبی یا منفعتطلبی به همراه نداشت. چهبسا اگر چنین بود باید کمی هم نگران بیزینشش میشد تا رستوان و مغازهاش پلمب نشود و روی دیوارههایش به او توهینهای رکیک نکنند.
شاید دایی بالاتر از سایر شخصیتهای تازهای که برای خودش ترسیم کرده بود، تبدیل به ایده مقاومت شد که توان «نه»گفتن به مسائل زیادی را دارد. همان مدتها قبل که دعوتهای صداوسیما را نادیده گرفت و گفت حاضر نمیشود با این رسانه صحبتی کند، نشان از متفاوتبودنش داشت. حتی زمانی که برایش خطونشان کشیده و میگفتند باید سیلی بخورد یا از کشور اخراج شود، باز هم حاضر به کوتاهآمدن از مواضعش نشد.
جایگاه علی دایی علاوه بر ورزش، در جامعه هم به عالیترین درجهاش رسید و یقینا همین بخش از زندگی او است که باعث میشود حضور توأم با آرامشش روی صحنهای در پاریس، موجی از خوشحالی را در دل مردم به وجود بیاورد. مردمی که هنوز هم امید دارند تا متخصصان امر، در رأس کار قرار بگیرند تا شاید مثل علی دایی، دنیا به دیده احترام به شخصیتهای برجستهاش نگاه کند.
مردی که در ایران از سوی مسئولان دولتی و رسمی خط خورده، هنوز هم اسم ایران را در دنیا زنده نگه داشته و آنها را وادار به ستایش میکند. به نظر میرسد برای مقابله با این یکی، نتوان مانع زیادی تراشید؛ نه ممنوعالکاری، نه ممنوعالخروجی، نه پلمب مغازه و رستوران و نه ممنوعالتصویری.
اگر کسی تمام ملاک رفتاری و ارزیابی خود را فقط هنر و مهارت و مقام و ... قرار دهد یعنی تمام شخصیت انسانی خود را در آن مهارت و هنر و .. محدود کرده است .
چنین فردی حیوان هنرمند است نه انسان هنرمند .
آقای دایی انسانیت خود را محدود به شغلش نکرده است و برای همین انسانیت قوی دارد
وقتی خدا به کسی عزت دهد....