متهم به قتل در اعترافات خود گفته که در ابتدا زن را خفه کرده و سپس او را به سنگ بزرگی آویخته و جسدش را داخل آب انداخته است
اعتماد نوشت: معضلاتی مثل کودک همسری و تعصبات ناموسی اگرچه در بسیاری از استانهای ایران همچنان شایع است، اما در برخی استانهای مرزی مانند کردستان و سیستانوبلوچستان براساس آمار رسمی این مسائل شدیدتر است؛ شاید به همین دلیل هم هست که آمار زن کشی در این استانها بسیار بالاست.
بررسیها نشان میدهد قتل زنان و دختران در کردستان بیشتر به دلیل اختلافات خانوادگی، رد درخواست ازدواج، پافشاری بر حق کار، دیر آمدن به خانه، ازدواج با فردی دیگر، رابطه پیش از ازدواج داشتن، مسائل مالی و ورشکستگی و در برخی موارد به دلایل نامعلومی رخ میدهد. یکی از این قتلها که به دلایل نامعلومی رخ داده جسدی است که در روز دوشنبه ۷ فروردین ماه ۱۴۰۲ پیدا شده.
جسد متعلق به زنی ۳۶ ساله با هویت «سرشین. پ» در روستای بیساران است که پس از چند روز جسدش در «سد گاران» مریوان پیدا میشود. براساس اخبار رسمی منتشر شده متهم به قتل در اعترافات خود گفته که در ابتدا او را خفه کرده و سپس او را به سنگ بزرگی آویخته و جسدش را داخل آب انداخته است.
به دنبال انتشار این خبر در فضای مجازی برای صحت آن، موضوع را پیگیری کرد تا به واقعیت ماجرا دست پیدا کنیم. این زن ۳۶ ساله به دست مردی حدودا ۴۲ ساله به قتل رسیده که «دهیار بیساران، برادر مقتول، برادر متهم و اهالی» این موضوع را تایید کردند.
«جمیل صبار» دهیار روستای بیساران در مورد این حادثه به «اعتماد» میگوید: «متهم به قتل آدم درستی نبود. قبلا سابقه سرقت، آتشسوزی برخی از خانههای روستا را داشته، اما کسی جرات نمیکرد از او شکایت کند. همه یک جورایی از او میترسیدند.
این خانم و آقا حدود ۱۰ سال بود که با هم رابطه داشتند تا اینکه دو سال پیش همسر این خانم خانهشان را از بیساران به مریوان منتقل کرد. از همان زمان به بعد مقتول رابطهاش را با این آقا قطع کرد. فکر میکنم برای همین این آقا آن خانم را به قتل رساند ولی اینکه قتل صرفا به خاطر طلاهای این خانم بوده باشد بعید میدانم درست باشد.»
یکی از اهالی در مورد این خبر به «اعتماد» میگوید: «از خدا پنهان نیست از بندههای خدا چه پنهان باشد همه اهالی روستا میدانستند که این آقا و خانم با هم ارتباط داشتند ولی هنوز کسی نمیداند واقعیت ماجرا چیست و این آقا چرا این خانم را به قتل رسانده است. البته خود این آقا به قتل اعتراف کرده و گفته که جسد را داخل سد گاران مریوان انداخته.
روز حادثه این خانم به بازار طلافروشی در مریوان رفته بود که این آقا هم همراهش بوده و او را به قتل رسانده. این اتفاق در دست بررسی ماموران اطلاعات و آگاهی است برای همین اطلاعات چندانی هنوز درباره انگیزه قتل درز نکرده و هنوز کسی به طور دقیق نمیداند این آقا به چه دلیل این خانم را کشته است.»
یکی دیگر از اهالی نیز میگوید: «هر دو اینها اصالتا بیسارانی هستند.
این خانم در سن پایین ازدواج کرد. وقتی ازدواج دومش را انجام داد با این آقا آشنا شد. چند سال پیش وقتی خانه مقتول هنوز بیساران بود قاتل به خانه او میرود. کی؟ وقتی که شوهر این خانم خانه نبود و سر کار بود. شوهر این خانم یک جوری متوجه میشود که این آقا در غیاب او وارد خانه شده و پیش همسرش است. خودش را به خانه میرساند.
قاتل به خاطر اینکه با شوهر این خانم روبهرو نشود خودش را از طبقه دوم خانه آنها به پایین پرت میکند و دست و پایش میشکند. کل روستا ماجرا را میفهمند و قضیه دست و پای شکسته این آقا برای همه روشن میشود. شوهر این خانم بعد از این ماجرا خانهشان را به مریوان میبرد.
حالا با شایعههایی که هست بعضی از اهالی میگویند؛ این دو باز هم با هم رابطه داشتند و برخی دیگر از اهالی میگویند که پس از رفتن این خانم و همسرش به مریوان این دو با هم ارتباطشان قطع میشود. بعد از یک مدت هم که خبر در روستا پیچید؛ این آقا زده این خانم را کشته. آن طور که من از اهالی شنیدم متهم این خانم را با سیم خفه کرده و با ماشین به اطراف مریوان برده و دور جسد را یک تور فلزی پیچانده و یک سنگ بزرگ به تور بسته و آن را داخل آب سد انداخته که به وسیله تور و آن سنگ بزرگ جسد زیر آب بماند. این خانم تا چند روز زیر آب بود... ماموران هم وقتی متهم اعتراف میکند، میتوانند جسد را پیدا کنند و از زیر آب بیرون بکشند.»
یکی از برادران مقتول درخصوص قتل خواهرش به «اعتماد» میگوید: «سرشین، فرزند سوم خانواده بود و وقتی من بچه بودم ازدواج کرد. خودش هم وقتی برای بار اول ازدواج کرد سنی نداشت و کوچک بود. دو بار شوهر کرد. شوهر اولش از اقوام ما بود ولی دومین شوهرش آشنا نبود. ما احساس میکنیم این آقا به خاطر اینکه طلاهای خواهرم را بردارد او را به قتل رسانده.»
برادر متهم به قتل نیز در مورد این حادثه به «اعتماد» میگوید: «برادرم ۴۲ سال دارد و متاهل است. دو فرزند دارد و سومین فرزندش هم در راه است. شغلش آزاد بود و در همین روستا هم کار میکرد و هم زندگی. برادرم با این خانم چند سالی رابطه داشت و تا همین چند وقت پیش هم رابطهشان ادامه داشت. همه اهالی حتی شوهر این خانم هم از رابطه آنها خبر داشتند. این خانم چند بار از خانه شوهرش قهر کرده بود و خانه پدرش برگشته بود تا از شوهرش طلاق بگیرد و با برادر من ازدواج کند.
از نحوه به قتل رساندن این خانم توسط برادرم هیچی نمیدانم. فقط میدانم بعد از به قتل رساندن او جسدش را در سد میاندازد. بعد از چند روز از آگاهی با برادرم تماس گرفتند و او را احضار کردند و گوشیاش را چک کردند.»
او در ادامه در مورد وضعیت تاهل مقتول میگوید: «او در هفده، هجده سالگی با عموزادهاش (پسرعمویش) ازدواج میکند. در آن ازدواج به یک مرد دل میبندد که آن مرد هم بعد از مدتی فوت میکند. بعد از این ماجراها از عموزادهاش جدا میشود و با مردی دیگر ازدواج میکند. در همین ازدواج دومش با برادر من آشنا میشود و وارد رابطه میشوند.»
صحبتهای برادر متهم در حالی است که شوهر مقتول آنها را رد و ادعا میکند که همسرش با این آقا هیچ رابطهای نداشته است. شوهر سرشین نیز در مورد به قتل رسیدن همسرش به «اعتماد» میگوید: «چند سالی میشود که ما مریوان زندگی میکنیم. من و همسرم حدود هفده سال پیش با هم ازدواج کردیم. هم او و هم من ازدواج دوممان بود. از من دو فرزند داشت و از ازدواج اولش هم یک فرزند. اصلا چنین چیزی نیست که همسرم با این آقا رابطه داشته. قبل از عید یک روز همسرم طلاهایش را برداشت تا به بازار ببرد و بفروشد. به پول طلاها نیاز داشتیم. حدود ۱۳۵ گرم طلا بود. بعد از آن روز همسرم دیگر به خانه برنگشت. مثل اینکه آن نامرد او را دیده بود و سوارش کرده بود. بعد از اینکه دیدم همسرم گم شده از آن مرد شکایت کردم.»
او به مابقی سوالات جواب میدهد.
شما گفتید همسرتان با این مرد رابطه نداشته پس چطور از ایشان شکایت کردید؟
خب، ما از اهالی یک روستا هستیم. من به این مرد مشکوک شده بودم. بعد از چند روز هم از او شکایت کردم. وقتی ماموران او را احضار کردند او خودش اعتراف کرد.
تکلیف طلاها چه شد؟
طلاها در اداره آگاهی است. ماموران طلاها را از آن آقا گرفتند.
جسد همسر شما چند روز بعد از مفقود شدنش پیدا شد؟
پس از ۱۹ روز ماموران به واسطه اعترافات متهم، جسد همسرم را از زیر آب پیدا میکنند.
به شما اعلام نشد که همسرتان با چه وسیلهای به قتل رسیده است؟
متهم گفته که داروی بیهوشی به او داده و سپس خفهاش کرده و جسد را به سنگ بزرگی بسته و داخل سد انداخته است.