زمانی که هند جایگاه چین را بهعنوان پرجمعیتترین کشور جهان گرفت، ناظران از خود میپرسیدند: آیا دهلینو میتواند از پکن عبور کند و به ابرقدرت جهانی بعدی تبدیل شود؟ در نگاه اول، آمار و ارقام بهنظر اینگونه نشان میدهند. این سوال با سفر نارندرا مودی به واشنگتن معنادارتر شده است.
سفر نارندرا مودی، نخستوزیر هند به واشنگتن، یکی از سه دیدار رسمی دولت آمریکا به میزبانی رئیسجمهور جو بایدن بود که توجهها را به سمت همکاری استراتژیکی میبرد که دو دهه در جریان است. این همکاری استراتژیک حالا اهمیت جدیدی پیدا کرده است. طی سال گذشته، هند جایگاه انگلیس بهعنوان پنجمین اقتصاد بزرگ جهان را جابهجا کرده و در جایگاه چین بهعنوان پرجمعیتترین کشور جهان نشسته است.
به گزارش هم میهن، نرخ تولد در هند تقریباً دو برابر چین است. سرعت رشد اقتصادی هند نیز نسبت به چین طی دو سال گذشته دو برابر شده است. تولید ناخالص داخلی هند در فصل گذشته ۱/۶ درصد، اما تولید ناخالص داخلی چین در همان دوره ۵/۴ درصد بوده است. هند بهعنوان بزرگترین دموکراسی جهان، پیشرو در زمینه فناوری و علوم و کشوری با جمعیت جوان، شریکی جذاب و قانعکننده است.
روابط هند و آمریکا هماکنون قوی است: ۴ میلیون هندیتبار در آمریکا زندگی میکنند، جمعیتی بهسرعت در حال رشد و ثروتمند که درآمدشان دو برابر میانه درآمد یک خانوار آمریکایی است. آمریکا همچنین بزرگترین شریک تجاری هند است که میزان آن در سال ۲۰۲۲ از ۱۹۱ میلیارد دلار فراتر رفته است.
هر بار که قانونگذاران آمریکایی به هند سفر میکنند در ستایش زیبایی سیاستهای هند، برای تنوع فرهنگی این کشور و برای ارزشهای مشترک که بهگفته چندین رئیسجمهور آمریکا، «قدیمیترین دموکراسی جهان» و «بزرگترین دموکراسی جهان» را به یکدیگر متصل میکند، آواز میخوانند.
این سنت دهههاست که به یک آئین تبدیل شده است. این لفاظیها که قطعاً بزرگنمایی شدهاند ممکن است گنگ و مبهم به نظر برسند، اما برای واشنگتن بیمعنا نیست. از دیدگاه سیاستگذاران آمریکا، اصول دموکراتیک مشترک، پایه و اساس روابط پایدار آمریکا و هند است. رابطهای که اهمیت استراتژیک گستردهای دارد.
آمریکاییها میگویند، دو دموکراسی بزرگ جهان جز داشتن منافع و جهانبینی مشابه هیچ انتخاب دیگری ندارند. همانطور که فرانکلین روزولت، رئیسجمهور آمریکا درباره مهاتما گاندی، رهبر دوفاکتوی جنبش استقلال هند در دوران جنگ جهانی دوم مینویسد: «منافع مشترک ما در دموکراسی و عدالت، هموطنان من و شما را توانمند میکند تا در برابر یک دشمن مشترک، آرمان مشترک داشته باشند.»
دانیل مارکی، مشاور ارشد برنامه جنوب آسیا در مؤسسه صلح ایالات متحده در گزارش اخیر خود در مجله فارنافرز مینویسد، دولتهایی که در دوران جنگ سرد روی کار آمدند، تلاش کردند تا دهلینو، مواضعی مخالف با مسکو اتخاد کند، با این استدلال که هند به عنوان یک دموکراسی دشمن بالقوه اتحاد جماهیر شوروی بوده است.
سال ۲۰۰۵ زمانی که جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور اسبق آمریکا، یک توافقنامه هستهای غیرنظامی را با هند امضا کرد، اعلام کرد که سیستم دموکراتیک هند به آن معنی است که دو کشور «شرکای طبیعی» یکدیگرند که «بهوسیله ارزشهای عمیق خود» متحد شدهاند. اما هند بارها و بارها آمریکا را ناامید کرده است.
مثلاً گاندی با اولویت قرار دادن چالش هند برای آزادی علیه امپراطوری بریتانیا بهجای جنگ علیه ژاپن امپریالیست و نازیهای آلمان، فرانکلین روزولت را ناامید کرد. دهلینو نهتنها از همراهی با واشنگتن در دوران جنگ سرد سرباز زد، بلکه روابط گرمی را با مسکو ایجاد کرد. حتی پس از پایان جنگ سرد که هند تقویت روابط خود را با آمریکا آغاز کرد، دهلینو روابط قوی خود با کرملین را نیز حفظ کرد. گاندی حتی پیشنهاد همکاری با آمریکا علیه ایران را رد کرد و با رژیم نظامی میانمار نیز روابط خوبی داشت.
اخیراً نیز این کشور از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین خودداری کرده است. اگر ارزشهای دموکراتیک اساس روابط آمریکا و هند باشد که همیشه استراتژی نامعلومی است، امروز کاملا، از بین رفته است، چون باور ارزشهای مشترک نیز بسیار خیالی بهنظر میرسید. از ۹ سال پیش که نارندرا مودی، به نخستوزیری رسید، دموکراسی در هند بهطور فزایندهای مشکوک بهنظر میرسد. «بزرگترین مهد دموکراسی جهان» جهش ناگهانی در خشونت علیه اقلیتهای مسلمان را به خود دیده است که اغلب از سوی سیاستمداران برجسته آغاز شده است. آنها تلاش میکنند تا حق شهروندی را از میلیونها مسلمان پس بگیرند. روزنامهنگاران را سرکوب میکنند و مخالفان را ساکت.
دولت بایدن، که خود را قهرمان صریح ایدههای دموکراتیک میداند هر بار که همکاری آمریکا با هند را بهعنوان یکی از ارزشهای مشترک دستهبندی میکند، زیر پایش لغزشی را احساس میکند. مثلاً در ماه ژانویه، کاخ سفید اعلام کرد که ابتکارات فناوری مشترک دو کشور «بهوسیله ارزشهای دموکراتیک مشترک و احترام برای حقوق بشر جهانی» شکل گرفته است.
با اینکه ارزشهای مشترک دو کشور تضعیف شده، اما منافع مشترک مادی آنها قویتر شده است. هند و آمریکا حالا یک دشمن ژئوپلیتیک مشترک واضحی به نام چین دارند و هر کدام درک میکنند که میتوانند در رقابت علیه چین به دیگری کمک کنند. برای آمریکا، هند یک قدرت عظیم مؤثر در آسیاست که سر راههای دریایی مهمی نشسته و یک مرز طولانی و مورد مناقشه با چین دارد. برای هند، آمریکا یک منبع جذاب از فناوریهای پیشرفته، آموزش و سرمایهگذاری است.
دهلینو همچنان روابط نزدیکی با مسکو دارد، اما کیفیت نامطمئن و نبود اطمینان به تسلیحات روس، نشاندهنده تمایل بیشتر هند برای خرید تسلیحات از غرب است. با این حال برای سرمایهگذاری بر این منافع مادی مکمل، تحلیلگران معتقدند آمریکا باید این ایده را اعمال کند که ارزشهای مشترک میتوانند بستر یک رابطه قوی را فراهم کند و تحمل بالای خود را برای رفتار دهلینو براساس قمار روی همگرایی طولانیمدت توجیه کند.
هند بهجای اینکه متحدی در مبارزه برای دموکراسی جهانی در نظر گرفته شود، باید یک متحد تسهیلاتی و راحت باشد. این تغییر آسان نخواهد بود، با این فرض که واشنگتن سالهاست که با عینک رزگلد به دهلینو نگاه کند.
این چرخش به هر دو طرف کمک میکند تا درک کنند که روابطشان در نهایت به صورت تبادلی است و به آنها اجازه دهد که به تجارت بپردازند.
رهبران آمریکا بهویژه لیبرالها مدتهاست که اعتقاد دارند نهادهای دموکراتیک ویژگی تعیینکننده هویت هند هستند و ثابت میکند که چرا دهلینو لیاقت حمایت واشنگتن را دارد. مثلاً سال ۱۹۵۸، جان کندی، سناتور وقت یک قطعنامه دوحزبی را برای افزایش کمک به هند ارائه کرد. بر این اساس برای آمریکا مهم است که از یک دموکراسی نوپا علیه تجاوز کمونیستها حمایت کند.
کندی در این سخنرانی تاریخی میگوید: «آینده دموکراتیک با ظرافت و بهطور خطرناک حفظ شده است. این فاجعهبار است که رهبران آن در راه درخواست کمکهای کشورهای غربی زمانی که دلایل خوبی دارند، شرمنده شوند.» همانطور که دنیس کاکس، دیپلمات پیشین مینویسد: «تلاشها موفقیتآمیز بودهاند.» کاکس در دور دوم ریاستجمهوری دوایت آیزنهاور اشاره میکند: «کمکهای آمریکا بهطور قابل ملاحظهای افزایش یافتهاند و از ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۵۷ به ۸۲۲ میلیون دلار در سال ۱۹۶۰ رسیده است.»
آیزنهاور بهنظر میرسید که خود را به آینده دموکراتیک هند متعهد میدانست. همانطور که رئیسجمهور آمریکا در اظهارات خود در بازگشایی نمایشگاه جهانی کشاورزی در دهلینو در دسامبر ۱۹۵۹ گفت: «هموطنان من متقاعد شدهاند هر آنچه که هند را تقویت میکند، ما را تقویت میکند، یک جمهوری خواهر متعهد به صلح.»
شش ماه بعد، آیزنهاور یک توافقنامه چندساله قابلملاحظهای را با هند بست تا ۲۸/۱ میلیارد دلار کمک مواد غذایی را تحت برنامه مواد غذایی آمریکا برای صلح پرداخت کند، چون کشاورزان هندی بهطور رومزه توانایی برآورده کردن نیازهای مواد غذایی داخل کشور را ندارند.
اما اگر کندی و آیزنهاور امیدوار بودند که حمایت از هند، دهلینو را به یک متحد تبدیل میکند، بهشدت در اشتباه بودند. سال ۱۹۵۴، جواهر لعلنهرو، نخستوزیر هند بهصراحت اعلام کرد که کشورش تعهدی در جنگ سرد ندارد. موضوعی که باعث رنجش آیزنهاور شد. در سال ۱۹۶۱ کندی در زمان ریاستجمهوریاش امیدوار بود که با دعوت نهرو برای سفر به واشنگتن میتواند هند را به خود نزدیکتر کند، اما این سفر هیچ تغییری ایجاد نکرد.
نخستوزیر تمام تلاشهای رئیسجمهور آمریکا برای نزدیککردن هند به دایره نزدیکان ایالات متحده را دفع کرده بود. همانطور که کاکس بهیاد دارد، جانشینان کندی پس از جنگ سرد نیز بهطور مشابهی از دست دهلینو کلافه شده بودند. رئیسجمهور لیندون جانسون، انتقادات ایندیرا گاندی در سال ۱۹۶۶ از دخالت آمریکا در ویتنام را بهویژه سوزآور خوانده بود؛ جانسون در هند بعدها بهیاد دارد که واکنش رئیسجمهوری «از تند به فحاشی رسید.»
پس از آن در سال ۱۹۷۱ زمانی که گاندی تصمیم گرفت با مسکو «پیمان دوستی» ببندد، هنری کیسینجر، وزیر خارجه آمریکا آن را بمبی توصیف کرد که «کبریت روشنی را به بشکه باروت» انداخته و تنش میان هند و پاکستان را تشدید میکند. در ژانویه ۱۹۸۰، زمانی که سفیر دائمی هند در سازمان ملل عملا از حمله شوروی به افغانستان حمایت کرد، جیمی کارتر خشمگین شده بود.
با این حال، سیاستگذاران آمریکایی در دهههای آینده اغلب هند را ستایش کردند و سیاستگذاران همچنان بحث میکردند که اصول دموکراتیک هند این کشور را به شریک خوبی تبدیل میکند. سال ۲۰۰۰ بیلکلینتون در سخنرانی خود در پارلمان هند اظهار کرد که قدرت دموکراسی هند اولین درس از میان چند درس مهمی بود که این کشور به جهان داد. دولت جورج دبلیو بوش و باراک اوباما بهطور روتین از فرمولاسیون «قدیمیترین و بزرگترین دموکراسیها» برای توصیف واشنگتن و دهلی و روابط طولانیمدتشان استفاده میکردند.
هند بهطور مرتب از کنار بزرگترین طرحهای بینالمللی آمریکا عبور کرده است. مثلاً هیچوقت عضو یک توافقنامه تجاری با هدایت واشنگتن نشده است. هیچوقت هم به اهداف واشنگتن برای توسعه دموکراسی فراتر از حرف نرفته است؛ حتی بلافاصله پس از جنگ سرد، در دوران تلاشهای دولت بوش برای ترویج آنچه برنامه آزادی خوانده میشد یا در دوران بهار عربی زمانی که باراک اوباما روی کار بود. با وجود این دلسردیها، دولت بایدن به تلاشهای خود برای ادامه روابط نزدیک با هند ادامه داده است.
دهلینو نقش فعالی را در گروههای چندجانبه و منتقد آمریکا و غرب، مانند بریکس که شامل برزیل، روسیه، چین و آفریقای جنوبی است، بازی میکند. این کشور همچنان در کنار مسکو ایستاده است. کمی قبل از حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، با وجود تهدید تحریمهای آمریکا، هند سیستمهای دفاع هوایی اس-۴۰۰ روسیه را خریداری کرد. از زمان حمله، هند از مشارکت در هرگونه رایگیری مهم سازمان ملل سرباز زده است.
هند از مشارکت در اعمال هرگونه محدودیت اقتصادی علیه روسیه نیز خودداری کرده است. حتی پس از آغاز حمله، انرژی بیشتری از روسیه خریداری کرد. رفتار هند در رابطه با جنگ در اوکراین بهویژه بسیاری از حامیان بزرگ دهلینو در کنگره آمریکا را خشمگین کرده است.
دشمنِ دشمنِ من
دهلینو همچنان شریک گرانبهایی برای واشنگتن است. علاوه بر پرجمعیتترین کشور جهان، هند پنجمین اقتصاد بزرگ جهان، دومین ارتش بزرگ جهان و کادر قابلتوجهی از دانشمندان و مهندسان تحصیلکرده دارد؛ بهعلاوه زرادخانه بزرگی از تسلیحات هستهای. هند همانند آمریکا نسبت به چین نگرانی عمیقی دارد و این کشور را یک قدرت خطرناک در بهچالش کشیدن نظم جهانی و منطقهای میبیند.
بهنوعی شاید الان بهترین زمان برای آمریکا برای همکاری با هند باشد. سوال این است که واشنگتن تا کجا میتواند پیش برود. در بسیاری از موارد، تصمیم برای کمک به هند آسان است. زمانی که پیشرویهای چین در منطقه هند در امتداد مرز چین و هند آغاز شد و درگیری مرگباری را میان نظامیان دو کشور در سال ۲۰۲۰ ترویج داد، واشنگتن به نیاز فوری لباسهای هوای سرد و اطلاعات درباره موقعیت چینیها به نفع هند پاسخ داد.
این کشور همچنین در تحویل پهپادهای نظارتی برنامهریزیشده سریع عمل کرده است. از آن زمان، مقامات آمریکا بهدرستی به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند نسبت به گذشته گفتگوهای منصفانهای با رهبران هند درباره همکاریهای دفاعی، چه روی زمین و چه در دریا داشته باشند.
آنها امیدوارند که تهدید چین در ترکیب با حمله مهلک روسیه به اوکراین برای واشنگتن یک فرصت بهوجود آورد، که این فرصت فقط یکبار اتفاق میافتد تا قطعاً (اگر فوراً نباشد) دهلینو از وابستگی شدید به ادوات نظامی ساخت روسیه به سیستمهای آمریکایی روی آورد. همراستا بودن بیشتر آمریکا و هند همچنین به آن معنی است که دو کشور میتوانند برای نوع مشخصی از فناوری با یکدیگر همکاری کنند.
آمریکا فعلاً باید با دولت ناخوشایند در دهلینو دستوپنجه نرم کند. اما این امر برای واشنگتن امر جدیدی نیست. آمریکا سالهاست که با رژیمهایی که میانه خوبی ندارد، همکاری میکند تا امنیت خود را بالا ببرد.
در یک مقطع حتی با کشوری همکاری کرد که دهلینو و واشنگتن اکنون در تلاش برای پیشی گرفتن از رقابت هستند. هدف از گشایش دولت نیکسون در سال ۱۹۷۲ در روابط با چین، سوءاستفاده از اختلافات بین پکن و مسکو برای ارائه یک مزیت قاطع به ایالات متحده در جنگ سرد بود که البته موفق هم شد: اقدامات رئیسجمهور ریچارد نیکسون، شکافها را در جنبش جهانی کمونیستی عمیقتر کرد، به بستن لشکرهای ارتش شوروی در امتداد مرز با چین کمک کرد و به واشنگتن اهرمهای بیشتری علیه مسکو داد. کمکهای ایالات متحده به چین کمک کرد تا به سرعت به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود.
همانطور که روابط ایالات متحده و هند در شراکت استراتژیک خود پیش میرود، هر دو یک چشم خود را به ظهور منطقهای چین و جاهطلبیهای جهانی این کشور دوختهاند.
زمانی که هند جایگاه چین را بهعنوان پرجمعیتترین کشور جهان گرفت، ناظران از خود میپرسیدند: آیا دهلینو میتواند از پکن عبور کند و به ابرقدرت جهانی بعدی تبدیل شود؟ در نگاه اول، آمار و ارقام بهنظر اینگونه نشان میدهند. این سوال با سفر نارندرا مودی به واشنگتن معنادارتر شده است.
به گزارش فارنپالیسی، از نظر آمریکا، کنار زدن چین بهوسیله هند، بزرگترین دموکراسی جهان، امری بسیار هیجانانگیز خواهد بود. هند، دشمن بالقوه چین است؛ دو کشور بیش از ۳۲۱۸ کیلومتر مرز مشترک دارند که مورد مناقشه و بدون علامت است. گاه و بیگاه نیز درگیریهایی در امتداد آن رخ میدهد. هرچه رقبای چین در آسیا قویتر باشند، احتمال ایجاد توازن قدرت به نفع آمریکا بیشتر خواهد شد.
قبل از آنکه به قدرت گرفتن پرسرعت آمریکا بپردازیم، باید در نظر داشته باشیم که با وجود رشد فوقالعاده هند در دو سال گذشته (زمانی که هند به گروه ۵ اقتصاد بزرگ جهان پیوست)، اما اقتصاد هند همچنان از چین کوچکتر است. در اوایل سال ۲۰۰۰، تولیدات کارخانجات، صادرات و تولیدات ناخالص داخلی چین حدوداً دو تا سه برابر از هند بیشتر بود.
امروز، اقتصاد چین ۵ برابر بزرگتر است، با تولید ناخالص داخلی ۷/۱۷ هزار میلیارد دلار دربرابر تولید ناخالص داخلی ۲/۳ هزار میلیارد دلار هند. علاوه بر آن، هند در رقابت برای توسعه علم و فناوری برای رشد اقتصادی از چین عقبتر است. تعداد فارغالتحصیلان رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی چین دو برابر هند است.
چین دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف تحقیق و توسعه میکند، درحالی که هند ۷/۰ درصد را صرف میکند. ۴ شرکت از ۲۰ شرکت بزرگ فناوری براساس درآمد چینی هستند که مرکز هیچکدام از آنها در هند نیست. چین بیش از نیمی از زیرساختهای ۵G جهان را تولید میکند، هند فقط یک درصد آن را.
تیکتاک و اپلیکیشنهای مشابهی که در چین بهوجود آمدهاند حالا جهانی شدهاند، اما هند همچنان یک محصول فنی که جهانی شده باشد تولید نکرده است. در مورد هوش مصنوعی، چین تنها رقیب جهانی آمریکاست. چین ۶۵ درصد از ثبت اختراعهای مربوط به هوش مصنوعی را در اختیار دارد، هند، اما فقط ۳ درصد. درآمد شرکتهای خصوصی هوش مصنوعی از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲ برای چین ۹۵ میلیارد دلار بوده، اما این میزان برای هند ۷ میلیارد دلار است.
در آخر، زمانی که قدرت یک کشور را میسنجیم، مهمتر از تعداد جمعیت، کیفیت نیروی کار است. نیروی کار چین کارآمدتر از هند است. جامعه جهانی بهدرستی «معجزه ضدفقر» چین را جشن گرفت. در مقابل فقط در سوءتغذیه است که هند در سطح بالایی قرار دارد.
سال ۱۹۸۰، درآمد ۹۰ درصد از جمعیت یک میلیاردی چین زیر سقف تعیین شده بانک جهانی برای فقر مطلق قرار داشت. امروز این میزان تقریباً به صفر رسیده است. اما همچنان بیش از ۱۰ درصد از جمعیت یک میلیارد و ۴۰۰ میلیونی هند زیر خط فقر شدید تعیین شده از سوی بانک جهانی (۲ دلار و ۱۵ سنت در روز) زندگی میکنند.
خوشبختانه آینده همیشه آینهای از گذشته نیست. اما همانطور که در هشدارهای پنتاگون دیده میشود: امید یک برنامه نیست. واشنگتن درحالیکه هر آنچه میتواند به مودی کمک میکند تا درک بیشتری از آینده بهتر داشته باشد، اما همچنان باید در مورد ارزیابی بابصیرتترین استراتژیست آسیا فکر کند.