در جبهه اصلاحات شاهد چندین نگاه متضاد هستیم؛ از طرفداران خاتمی تا مخالفان کارگزارانی او و البته طیف سعید حجاریان که پشت خاتمی پنهان میشوند تا عملکرد رادیکال خود را پیش ببرند.
جبهه اصلاحات شاید تا کنون هیچ وقت به این میزان از همگسیخته دیده نشده باشد. از یک سو نمیدانند در قبال انتخابات پیش رو چه سیاستی را اتخاذ کنند و از سوی دیگر اختلافات درونی اصلاحطلبان به شکل کمسابقهای افزایش یافته است.
به گزارش فردا، اخیرا محمد عطریانفر، از اعضای حزب کارگزاران سازندگی، در گفتوگویی به تندی به سران اصلاحات تاخته و گفته است که «رهبران اصلاحات هیچگاه فکر نکردند در شرایطی که جامعه در حال ادبار است و به سیاسیون پشت کرده با چه برنامهای باید علاقهمندان و طرفداران خود را نگه داشته باشند. رهبران اصلاحات متاسفانه متوجه نشدند دستاوردهای گذشته چقدر ارزشمند و مهم بوده و برایش چه بسیار زحمت کشیده شده است».
به نظر میرسد مخاطب عطریانفر، سید محمد خاتمی باشد، زیرا به جز او رهبر دیگری برای جبهه اصلاحات وجود ندارد. پیش از اینها نیز غلامحسین کرباسچی به عملکرد خاتمی انتقاد کرده بود و گفته بود که خاتمی وظایف رهبری یک جریان سیاسی را ایفا نمیکند؛ هر چند در آن سال که کرباسچی این سخن را مطرح کرد، حتی همحزبیهایش هم در مقام دفاع از خاتمی برآمدند، اما امروز میبینیم، چهرهای بیحاشیه مانند عطریانفر هم به عملکرد خاتمی انتقاد میکند که همین موضوع نشان میدهند که اختلافات اصلاحطلبان با یکدیگر عمیقتر از گذشته شده است.
در مقابل طرفداران خاتمی که اغلب رویکردی تند در عالم سیاست دارند و بعضا سخن از تحریم انتخابات به میان میآورند، کارگزارانیها را محافظهکار میخوانند. مثلا ناصر قوامی پس از مصاحبه اخیر عطریانفر در واکنشی به او در سخنانی تند در گفتگو با «نامهنیوز» گفت: «از کِی تا حالا کارگزاران اصلاحطلب شده که حالا آقای عطریانفر نقد آقای خاتمی میکند؟ این حزب هیچ وقت اصلاحطلب نبوده و نیست و از یاد نمیبریم که در مجلس ششم چهطور در مقابل اصلاحطلبان قرار داشت. حالا هم اصلاحطلب نیست و خود را متصل به اصلاحطلبان کرده است؛ بنابراین اعضای این حزب حقی ندارند با ژست اصلاحطلبانه به آقای خاتمی یا دیگر شخصیتهای مطرح جبهه اصلاحات نقد کنند».
همانطور که ملاحظه میشود نزدیکان خاتمی سطح اختلافات را تا جایی پیش میبرند که با تکیه بر اختلافات تاریخی کارگزاران را اصلا اصلاحطلب نمیدانند و اصلا حق اظهارنظر درباره خاتمی برای آنها قائل نیستند.
حزب اتحاد ملت هم در این بین بازیگر مهمی است؛ نیروهای این حزب خود را نزدیکترین حلقه به خاتمی معرفی میکنند، اما به نظر میرسد آنها بیشتر پشت خاتمی پنهان میشوند تا نظریات سعید حجاریان را پیاده کنند. به نوعی آنها بسیاری از مواقع از خاتمی هم عبور میکنند و بسیار رادیکالتر از او عمل میکنند، اما با تکیه بر نزدیکی به خاتمی سعی میکنند حاشیه امنی در برابر نقدهای درونجناحی برای خود به وجود آورند. خاتمی هم با علم به داشتن منتقدان نسبتا زیاد در میان اصلاحطلبان آنها را رها نمیکند.
با این اوصاف پر واضح است که اختلافات درونی اصلاحطلبان هیچ وقت به این میزان گسترده نبوده است؛ تا حدی که هیچ بعید نیست در آیندهای نهچندان دور شاهد انشعابی درونی در این جبهه سیاسی باشیم.