فرارو- مین شین پئی؛ دانشمند علوم سیاسی چینی - آمریکایی و کارشناس در حوزه حاکمیت در چین، روابط ایالات متحده و آسیای شرقی و هم چنین دموکراسی سازی در کشورهای در حال توسعه است. او عضو ارشد غیر مقیم برنامه آسیا در بنیاد مارشال آلمان در ایالات متحده است. او پیشتر یکی از همکاران ارشد برنامه آسیا در بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی بود. از پئی مقالات و تحلیلهای زیادی در نشریات و روزنامه هایی، چون نیویورک تایمز، فارین پالسی و فارین افرز منتشر شده است. مجله "پروسپکت" در سال ۲۰۰۸ میلادی از او به عنوان یکی از صد روشنفکر برتر عمومی عصر حاضر نام برده بود. از کتابهای او میتوان به " از اصلاحات تا انقلاب: نابودی کمونیسم در چین و اتحاد جماهیر شوروی" (انتشارات دانشگاه هاروارد، ۱۹۹۴)، "گذار به دام چین: محدودیتهای توسعه به شیوه خودکامه" (انتشارات دانشگاه هاروارد، ۲۰۰۶) و "سرمایه داری دوستی چین: پویایی زوال رژیم" (انتشارات دانشگاه هاروارد، ۲۰۱۶) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ؛ عوامل مختلفی میتوانند نزدیکی شکننده در رابطه میان امریکا و چین را از مسیر خود منحرف کند؛ از انتخابات آتی تایوان گرفته تا یک درگیری غیرعمدی در دریای چین جنوبی. با این وجود، این واقعیت که به نظر میرسد دو رهبر روابط شخصی خود را در تازهترین دیدارشان احیا کرده اند اتفاقی خوشایند است.
با این وجود، اگر شی امیدوار است آتش بس هفته جاری را حفظ کند باید به این فکر کند که اگر نشست بعدی او نه با بایدن بلکه با دونالد ترامپ برگزار شود چه اتفاقی رخ خواهد داد.
برای رهبر چین که شیفته ثبات است دولت دوم ترامپ که نظرسنجیها نشان میدهند احتمال تشکیل آن وجود دارد یک تغییر طوفانی را نشان میدهد. علیرغم آن که بایدن از بسیاری جهات سیاست سخت گیرانهتر و مطمئنا به شیوهای منظمتر را در قبال چین دنبال کرده رویکردش دست کم قابل پیش بینی بوده است. از یک سو، بایدن متحدان خود را در اروپا و آسیا پشت یک هدف مشترک ضد چین گردآورده، صادرات فناوری پیشرفته را محدود کرده و از تایوان حمایت دیپلماتیک و نظامی قوی داشته است. از سوی دیگر، دولت او به طور مداوم از لفاظیهای تحریک آمیز اجتناب ورزیده و مبادلات در سطح بالا را دنبال میکند تا از خارج شدن رقابت با چین جلوگیری کند.
اگر ترامپ دوباره قدرت بگیرد شی نمیتواند روی هیچ گونه ثباتی حساب باز کند. در آن زمان روابط ایالات متحده و چین به ناچار بسیار ناپایدارتر خواهد بود. از آنجایی که انتظار میرود ترامپ بخش عمده وقت و انرژی خود را صرف تسویه حساب با دشمنان سیاسیاش کند احتمالا اختیار عمل زیادی را به شاهینها (تندروهای ضد چین) که مسئول سیاستگذاری امنیت ملی امریکا هستند تفویض خواهد کرد و آنان را از محدودیتهای اعمال شده فعلی رها خواهد ساخت؛ محدودیتهایی که به عنوان "نرده محافظ" عمل میکنند.
رقابت امنیتی با چین هر چند محدود است، اما میتواند تشدید شود. اگرچه به نظر میرسد ترامپ علیرغم لفاظیهای خصمانه اش از جنگ بیزار است تیم امنیت ملی او تقریبا به طور قطع تمایل خواهد داشت امکان دسترسی چین به فنارویهای پیشرفته را مسدود کرده و جدایی اقتصادی را سرعت بخشند. آنان ممکن است آزادی عملیات ناوبری را در دریای چین جنوبی و تنگه تایوان افزایش دهند به این امید که هرگونه تصوری از ضعف ایالات متحده را از بین ببرند.
سیاست چین واحد آمریکا میتواند یکی دیگر از اهداف اولیه باشد، زیرا واشنگتن به تایپه برسمیت شناختن دیپلماتیک آشکارتر و حمایت نظامی کیفی بیش تری نسبت به گذشته میدهد. چین تقریبا به طور قطع چنین اقداماتی را به عنوان رفتارهای تحریک آمیز جدی خواهد دید که مستلزم پاسخ تهاجمی است. از نظر ژئوپولیتیکی شراکت شی با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه ممکن است با آزمون جدیدی مواجه شود. اگر ترامپ کمک به اوکراین را قطع کند روسیه در موقعیت استراتژیک بسیار بهتری خواهد بود و کمتر به چین نیاز خواهد داشت. درخواستها برای دور کردن مسکو از پکن میتواند باعث بی اعتمادی بین پوتین و شی شود. تنها مزیت احتمالی دولت دوم ترامپ برای چین آن است که احتمالا زمامداری ترامپ باعث ایجاد هرج و مرج در داخل امریکا خواهد شد و متحدان امریکا در خارج از کشور را از واشنگتن دور خواهد کرد.
برای مثال، اگر ترامپ برنامههای خود را برای توقف حمایت از اوکراین اجرا کند متحدان اروپایی آمریکا را وادار خواهد کرد تا رویکرد جنگ طلبانه خود را در قبال چین ارزیابی کنند و فرصتی برای شی به منظور دور کردن آنان از آغوش واشنگتن ایجاد کند.
علاوه بر این، ترامپ هم چنان یک رئیس جمهور معامله گر خواهد بود که دوست دارد برنده شود. این بدان معناست که چین ممکن است بتواند نفس معامله گر ترامپ را از طریق امتیازات تجاری ارضا کند. هم چنین، بعید به نظر میرسد که ترامپ از نظر ایدئولوژیک بخواهد چین را در زمینه نقض حقوق بشر تحت فشار قرار دهد.
با این وجود، چالش اصلی کماکان باقی خواهد ماند: جلوگیری از فروپاشی کامل روابط چین با ایالات متحده. در نتیجه، لازم است که چین اکنون گامهای پیشگیرانهای برای جلوگیری از فروپاشی رابطه کامل با امریکا بردارد و از شتاب نشست هفته جاری برای تحکیم روابط با امریکا استفاده کند. گام عاقلانه آن خواهد بود که شی توافقهای خاصی که با بایدن در نشست اخیر حاصل نموده را دنبال کند تا از شدت تنش میان دو کشور بکاهد و باعث ایجاد تجربه همکاری میان نهادهای مرتبط با حوزه امنیت ملی بین امریکا و چین شود. او باید به طور خاص به ارتش چین دستور دهد که مجاری ارتباطی را برای پنتاگون باز نگه دارد و گفتگوهای اساسی در مورد استراتژی هستهای هر طرف را دنبال کند. چین هم چنین باید با مهار فعالیتهای نظامی تهاجمی خود در دریای چین جنوبی و تنگه تایوان از یک مارپیچ نزولی دیگر جلوگیری کند.
شی نباید شهروندان عادی امریکایی را نادیده بگیرد، زیرا دیدگاههای شان نسبت به چین در چندین سال گذشته به شدت رو به وخامت گذاشته است.
بازگرداندن یک جفت پاندای غول پیکر به باغ وحش ملی اسمیتسونین در واشنگتن یک ابراز حسن نیت دوست داشتنی خواهد بود. در نظر گرفتن بورسیه تحصیلی برای جوانان امریکایی به منظور تحصیل در چین که در حال حاضر میزبان تنها ۳۵۰ دانشجوی امریکایی است به گسترش درک چین در میان رهبران آینده آمریکا کمک خواهد کرد. این واقعیت که به نظر میرسد نگرشها نسبت به آمریکا در خود چین دوستانهتر میشود نشان میدهد که چنین رویکردی میتواند در داخل کشور نیز مورد حمایت قرار گیرد. اگر بایدن بار دیگر انتخاب شود تمام این اقدامات به چین کمک خواهند کرد. این که آیا شی جین پینگ درباره آن چه به همتای امریکایی در مورد لزوم اجتناب از درگیری گفته پایبند خواهد بود یا خیر باید منتظر ماند و دید و زمان اثبات خواهد کرد.