بسیاری از ناظران و تحلیلگران نسبت به اوج گیری نارضایتیهای اقتصادی و انقلاب نان در مصر هشدار داده اند. جامعه مصر در سالهای گذشته به شدت فقیر شده و بسیاری بر این باورند که تداوم وضعیت موجود، عملا مصریها را به نقطه جوش خواهد رساند. در این میان، شمار قابل توجهی از تحلیلگران به این نکته اشاره میکنند که بلندپروازیهای السیسی و اقدام وی در پروژههای لوکس، تا حد زیادی مقصر ایجاد وضعیت بحرانی کنونی در اقتصاد مصر است.
فرارو- هیات ملی انتخابات مصر روز دوشنبه ۲۷ آذر، اعلام کرد که "عبدالفتاح السیسی" رئیس جمهوری کنونی مصر، در جریان انتخابات ریاست جمهوری، با کسب ۸۹.۶ درصد آرا یعنی حدودا ۳۹ میلیون رای، بار دیگر پیروز انتخابات شده و برای یک دوره شش ساله دیگر، بر کرسی ریاست جمهوری مصر تکیه خواهد زد. رقبای السیسی چالش جدی را در مسیر انتخاب مجدد او ایجاد نکردند و حدودا ۱۰ درصد از آرا را کسب کردند. السیسی پیشتر دو دوره رئیس جمهور مصر بوده است.
به گزارش فرارو؛ بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که پیروزی عبدالفتاح السیسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر، بخش آسان معادلات جاری سیاسی در این کشور بوده و در ادامه راه، مصر باید با چالشها و مشکلات به مراتب جدی تری دست و پنجه نرم کند.
از این رو، در تحلیل ادامه فعالیت عبدالفتاح السیسی به عنوان رئیس جمهور مصر، توجه به ۳ نکته مهم و محوری ضروری است.
اقتصاد مصر در سالهای گذشته، شرایط نامساعدی را پشت سر گذاشته و همچنان بحران اقتصادی وضعیت جدی و وخیمی دارد. پول ملی مصر تنها در یک سال، تا ۵۰ درصد از ارزش خود را از دست داده و بدهی خارجی نیز به بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار رسیده است.
در ماههای گذشته، عبدالفتاح السیسی در بحبوحه شرکت در مجامع و کنفرانسهای مختلف بین المللی، به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و کشورهای اروپایی هشدار داده که عدم حمایت اقتصادی آنها از مصر، میتواند حامل پیامدهایی باشد که به هیچ عنوان مطلوب نخواهد بود. اشاره السیسی به اوج گیری جریانهای اسلام گرای افراطی در مصر و یا تشدید بحران حرکت پناهجویان از خاک مصر به اروپا بوده است. السیسی با برجسته سازی مسائلی از این دست سعی داشته به نوعی از دولتهای غربی و عرب حاشیه خلیج فارس باج گیری کند تا شاید بتواند اقتصاد مصر را به ساحل آرامش رهنمون کند.
با این همه، هنوز کمکهای اقتصادی معنادار و قابل توجهی که اقتصاد مصر را به ثبات برسانند به این کشور ارائه نشده است و نهادهای مالی بین المللی نظیر صندوق بین المللی نیز با شروط گسترده حاضر به اعطای وام شده اند. دولت عربستان نیز به مصریها اعلام کرده که دیگر حاضر به ارائه کمک اقتصادی نیست، اما میتواند برخی از داراییهای باارزشی که تحت تملک دولت مصر هستند را خریداری کند.
گزارشهای مختلفی دال بر این مساله منتشر شده که سعودیها، قیمتهای به مراتب پایینتری از ارزش واقعی دارایهایی دولت مصر را پیشنهاد دادهاند. به این مساله نیز اشاره میشود که سعودیها با پیشنهادهای اغوا کننده مالی سعی دارند تا مالکیت جزایر راهبردی تیران و صنافیر را از مصر سلب کرده و آنها را به کنترل خود درآورند. در این فضا، مصر نه راهکار موثر داخلی پیش چشم دارد و نه راهکار عملیاتی خارجی.
طیف محدودِ نظامیان عالی رتبه مصری که السیسی را احاطه کرده اند و بخش قابل توجهی از اقتصاد مصر را به دست گرفته اند، فضای لازم برای حل مشکلات اقتصادی مصر را محدود و محدودتر میکنند. از این رو، مصر به احتمال زیاد، در ادامه راه با تشدید بحران اقتصادی رو به رو خواهد شد و اغلب مردم نیز السیسی و طیف متحدان وی را عامل اصلی این موضوع میدانند.
تاکنون بسیاری از ناظران و تحلیلگران نسبت به اوج گیری نارضایتیهای اقتصادی و انقلاب نان در مصر هشدار داده اند. جامعه مصر در سالهای گذشته به شدت فقیر شده و بسیاری بر این باورند که تداوم وضعیت موجود، عملا مصریها را به نقطه جوش خواهد رساند.
اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش برجسته میشود که بدانیم حجم قابل توجه بدهی خارجی مصر تا حد زیادی ناشی از پروژههای بلندپروازانه عمرانی بوده که عبدالفتاح السیسی و طیف متحدان وی، در عینِ عدم تدبیر منابع مالی کافی، برای مصر تدارک دیده اند و جهت انجام آنها مجبور به مقروض کردن کشورشان شده اند. از این رو، السیسی در ادامه راه به دلیل اوج گیری احتمالی اعتراضات گسترده مردمی نگرانیهای جدی دارد. در عین حال، همزمان با تداوم جنگ غزه، با توجه به پیوندهای جنبش حماس با اخوان المسلمین مصر و البته محور مقاومت در منطقه، پیروزی این جنبش، تبعات مخرب زیادی را برای السیسی و جایگاه وی در عرصه قدرت سیاسی خواهد داشت و به نوعی وزن جریان رقیب با او و متحدانش را افزایش خواهد داد.
مسدودسازی گذرگاه رفح به دست دولت السیسی نیز با انتقادات گستردهای به ویژه در جهان اسلام و کشورهای عربی همراه شده و حتی شماری از مردم مصر، این تصمیم را نکوهش کرده و آن را حمایت علنی از صهیونیستها و جنایاتشان توصیف کرده اند. معادلهای که نشان میدهد السیسی چندان قادر نیست به این وضعیت ادامه دهد و بارِ فشار افکار عمومی منطقهای و بین المللی بر مصر افزایش قابل ملاحظهای پیدا خواهد کرد. همین مساله تبعات منفی زیادی را برای مصر به همراه خواهد داشت.
شاید عینیترین نمود این مساله را بتوان بر اثرگذاری منفی درآمدزایی مصر از کانال سوئز در بحبوحه جنگ غزه و ایجاد ناامنی از سوی حوثیهای یمنی، برای تقابل با صهیونیستها مشاهده کرد. این موارد نشان میدهند مصر به هر طریقی در جریان جنگ غزه با چالشهای جدی رو به رو است و راهی جز تمسک به معادله هزینه-فایده ندارد. راه حلی که عملا نوعی انتخاب میان بد و بدتر است.
شرایط نامساعد مصر به ویژه از منظر اقتصادی، موجب میشود تا السیسی نگرانیهای جدی را از حیث تحرکات جریانهای مخالف و منتقد داشته باشد. عبدالفتاح السیسی با کودتا قدرت را در مصر به دست گرفته و طیف محدود نظامیان متحد وی نیز عملا تمامی پستها و مناصب عالی و همچنین مزایای اقتصادی را به خود اختصاص داده اند و نوعی وضعیت انحصاری را در این حوزهها ایجاد کرده اند.
در این وضعیت با توجه به شرایط بی ثبات اقتصادی و سیاسی در مصر، هیچ بعید نیست که شاهد ظهور تحولاتی باشیم که عملا طیفهای گستردهای از نخبگان سیاسی و متعاقبا افکار عمومی در مصر را علیه دولت و سازوکارهای جاری حکمرانی تشویق و ترغیب کنند.
این موضوع در نوع خود میتواند السیسی را به باشگاه آن دسته از حکام مصر وارد کند که همچون انور سادات، حسنی مبارک و محمد مرسی، در بیش از چهار دهه اخیر، سرنوشت خوبی را در دوره حضور در قدرت تجربه نکرده اند و با بدترین سناریوی ممکن، مجبور به خروج از قدرت و حتی مرگ شده اند.