سینمای ایران طی ۲۰ سالی که از حادثه تلخ زلزله بم میگذرد، هر چند اندک، اما نسبت به این اتفاق بیتفاوت نبوده و این روزها سومین روایت سینمایی از این حادثه با نام «احمد» برای رونمایی در جشنواره فجر، در دست تولید است.
فرارو- بیست سال عدد کمی نیست. یک نفر در ۲۰ سالگی تازه اول راه است و مسیری طولانی در پیش دارد. اما امروز سالگرد ۲۰ سالگی زلزله بم است. زلزلهای ۶.۶ ریشتری که در عرض ۱۲ ثانیه شهر بم را زیر و رو کرد و بیش از ۲۶ هزار کشته بر جای گذاشت و خسارات غیرقابل جبرانی را رقم زد.
به گزارش فرارو، پنجم دی ماه هر سال در تقویم یادآور اتفاقات تلخ و هولناک زلزله بم برای بازماندگان این حادثه محسوب میشود. زلزله بم در سال ۸۲ شهر بم و مناطق اطرافش را لرزاند که همچنان هم آثار آن زمین لرزه در جای جای شهر بم پیداست. یکی از فیلمسازانی که درست چند روز بعد از این زلزله راهی بم شد تا فیلمی با این محوریت مقابل دوربین ببرد، کیانوش عیاری بود.
عیاری فیلم «بیدارشو آرزو» را در سال ۸۳ کارگردانی کرد، اما در سال ۹۶ اکران شد. امیرشهاب رضویان هم فیلمساز دیگری است که در پس زمینه فیلم «مینای شهر خاموش» به این حادثهی فراموش نشدنی پرداخته است و «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی جدیدترین اثر در این زمینه به حساب میآید که قرار است در چهلودومین جشنوارهی فیلم فجر از آن رونمایی شود.
در این گزارش به بازخوانی سه روایت سینمای ایران از حادثه تلخ بم، پرداختهایم.
داستانِ زندگیِ دوبارهی یک معلم در حاشیهی شهر بم؛ این روایتی کلی از فیلم «بیدارشو آرزو» ساختهی کیانوش عیاری است. عیاری از جمله کارگردانان دغدغهمندی است که وقتی مشغول ساخت سریال «روزگار غریب» بود و در آن روزها مردم بم که بیپناه شده بودند و با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم میکردند، همراه با گروه مجموعه «روزگار غریب» بعد از پنج روز راهیِ بم شد تا فیلمی دربارهی زلزله بم مقابل دوربین ببرد.
فیلم «بیدارشو آرزو» با محوریت زلزله دلخراش بم و با بازیِ بهناز جعفری ساخته شد، اما ۱۳ سال بعد و همزمان با زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ پرده سینما را به خود دید. همچنین عیاری سالها بعد هدفاش از ساخت این فیلم را پایین نرفتن آب خوش از گلوی مسئولان بعد از تماشای فیلم «بیدارشو آرزو» دانست. این فیلم داستان معلمی است که که در حاشیهی شهر بم از زیر آوار بیرون میآید و متوجه میشود که همکارش فوت کرده است.
به همین دلیل به سوی شهر راه میفتد تا برای اهالی کمک بیاورد، اما به این نتیجه میرسد که فاجعه اصلی در شهر اتفاق افتاده است. در فیلم «بیدارشو آرزو» از هیچ فیلم و گزارشی استفاده نشده و و همه صحنهها بازسازی شده است. این فیلم در بیستوسومین دوره جشنواره فیلم فجر مورد تحسین قرار گرفت و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
«فیلمی غمگین، اما امیدبخش.» این جمله بخشی از صحبتهای امیرشهاب رضویان درباره فیلم «مینای شهر خاموش» است. فیلمی که رضویان در سال ۸۵ آن را مقابل دوربین برد و سومین ساختهاش به حساب میآید.
فیلم «مینای شهر خاموش» داستان زندگیِ دکتر بهمن پارسا است که بعد از سیوسه سال، از آلمان به ایران برمیگردد و با یکی از دوستان قدیمی پدرش به نام قناتی، به زادگاهاش بم میرود.
او در جستوجوی عشق گمشدهاش، مینا در بم است و به مرور دوستیاش با قناتی عمیقتر میشود. درواقع محوریت اصلیِ فیلم «مینای شهر خاموش» دکتر پارسا است، اما زمانی که به بم سفر میکند، به تغییرات بم هم در طی این سالها پرداخته میشود و رضویان به این شکل به حادثه زلزله بم هم اشاره میکند.
از نکات قابل اهمیت حضور کیانوش عیاری به عنوان فیلمبردار است که به گفته رضویان، تصاویر مربوط به شهر بم کار عیاری است و زحمت زیادی برای فیلم «مینای شهر خاموش» کشیده است. همچنین این فیلم موفق شد در بیستوپنجمین جشنوارهی فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را دریافت کند.
روایتی از فداکاریِ شهید احمد کاظمی، فرمانده نیروی هوایی سپاه در چهلدومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآید. فیلم «احمد» سومین ساخته امیرعباس ربیعی به حساب میآید که تصمیم گرفته است فضایی متفاوت در عرصه فیلمسازی تجربه کند. او بعد از فیلمهای «لباس شخصی» و «ضد»، داستانی ناگفته از ۱۸ ساعت ابتداییِ حادثه تراژیک زلزله بم را به تصویر میکشد.
نکته مهم درباره فیلم سینمایی «احمد» عبور آن از تراژدی حادثه بم و تلاش برای ارائه روایتی پرالتهاب و حادثهای از ساعتهای ابتدایی امدادرسانی به آسیبدیدگان این حادثه تلخ است.
از این منظر فیلم تازه امیرعباس ربیعی را میتوان جدیترین واکنش سینمای ایران به زلزله بم هم دانست که با فاصله دو دهه نسبت به این اتفاق، تلاش دارد بخشی از ناگفتههای آن را با محوریت شهید احمد کاظمی، بر پرده نقرهای منعکس کند.
این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است و پیش از این «نقطه صفر زمین» نام داشت که به «احمد» تغییر پیدا کرد. به گفته ربیعی این فیلم متفاوت با دو ساخته قبلی اوست و در دهه ۸۰ اتفاق میفتد.