انصارالله اثبات کردند که غرب برای حمل و نقل سریع با هزینه مناسب بسیار بیش از جان کودکان فلسطینی ارزش قائل است. حملات انصارالله به کشتیهای دریایی در دریای سرخ نتوانسته به نسل زدایی اسرائیل در غزه پایان دهد یا راه نجاتی برای فلسطینیان در غزه باشد که در حال خفه شدن هستند با این وجود، آنان موفق شدند اولویتهای غرب و ناتوانی ظاهرا ذاتی آن در تشخیص و احترام به ارزش زندگی و به ویژه ارزش جان فلسطینیان را فاش سازند.
فرارو- حملات هوایی بریتانیا و آمریکا به یمن از تاریخ ۱۲ ژانویه که با حمایت استرالیا، کانادا و هلند آغاز شد بار دیگر نشان داد که چگونه اکثر کشورهای غربی برای پول و سود خود بسیار بیشتر از جان انسانها ارزش قائل هستند. جنگ ویرانگر اسرائیل علیه غزه اولین نسل زدایی زنده در تاریخ جان بیش از ۲۷۰۰۰ فلسطینی را گرفته که بسیاری از آنان کودک هستند. بخش عمده نوار غزه به ویرانه تبدیل شده و بیش از یک میلیون نفر به دلیل بمباران بی امان و بی رویه اسرائیل آواره شده اند.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، در همین حال، محاصره تقریبا کامل باریکه غزه توسط اسرائیل، بازماندگان را به آستانه گرسنگی کشانده و پزشکان را مجبور ساخته تا با استفاده از ابزارهای غیر استریل و بدون استفاده از داروهای بیهوشی جراحی قطع عضو را انجام دهند. در مواجهه با این فاجعه انسانیِ غیرقابل انکار ، دولتهای غربی هیچ اقدام معناداری انجام ندادند. در واقع، جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده و ریشی سوناک نخست وزیر بریتانیا مکررا تصریح کردند که به حمایت بی قید و شرط از حمله اسرائیل به غزه و تلاشها برای "ریشه کن ساختن حماس" بدون توجه به بهای انسانی آن برای فلسطینیان ادامه خواهند داد.
در نهایت، نه کشتار و معلول ساختن دهها هزار غیر نظامی در غزه بلکه تعدادی از حملات غیرمرگبار جنگجویان انصارالله یمن به کشتیهای تجاری که از تنگه باب المندب میگذشتند، باعث شد تا کشورهای غربی وارد عمل شوند. بدیهی است که دلار و پوند از دست رفته به دلیل افزایش سریع هزینههای حمل و نقل ناشی از حملات، برای رهبران به اصطلاح "جهان ازاد" از دریای خون جاری شده در خاورمیانه ارزشمندتر بود.
تنگه باب المندب که به دریای سرخ و کانال سوئز منتهی میشود یکی از حیاتیترین آبراهها برای تجارت بین المللی است. تخمین زده میشود که ۱۲ درصد کل تجارت جهانی بخش عمده صادرات نفت و گاز طبیعی از خلیج فارس از طریق این تنگه انجام میشود که بالغ بر یک تریلیون دلار تجارت در سال است. اسرائیل که در شرق دریای مدیترانه قرار دارد برای نقل و انتقال بخش عمده کالاهای خود به آن مسیر تجاری متکی میباشد. انصارالله اعلام کرده اند همین وابستگی اسرائیل بود که آن گروه را بر آن داشت تا کشتیهای اسرائیلی و متعلق به اسرائیل که از باب المندب عبور میکردند را رهگیری کنند. آنان اعلام کرده اند در صورتی که اسرائیل با آتش بس در غزه موافقت کند یا حداقل به کمکهای بشردوستانه کافی اجازه ورود دهد حملات را متوقف خواهند کرد.
حملات انصارالله به کشتیها در دریای سرخ که به شیوهای شبیه فیلمهای اکشن هالیوود انجام شد تاکنون منجر به تلفات جانی در میان خدمه غیرنظامی کشتیهای مورد هدف نشده، اما خسارت اقتصادی قابل توجهی به اسرائیل و حامیان آن وارد کرده است. تخمین زده میشود که از زمان شروع حملات انصارالله بندر اصلی اسرائیل در ایلات ۸۵ درصد کاهش فعالیت داشته است. این حملات هم چنین باعث شد که برخی از شرکتهای بزرگ کشتیرانی از جمله بریتیش پترولیوم و شل به طور کامل فعالیت خود را در دریای سرخ متوقف کنند. این تعلیق منجر به تاخیر شدید در تحویل کالا و هم چنین باعث افزایش بی سابقه هزینههای حمل و نقل شد. طبق آخرین ارقام موجود هزینه معمول حمل و نقل امروز ۳۲۹ درصد گرانتر از قبل از آغاز اختلال در این مسیر اصلی حمل و نقل در ماه نوامبر است.
این حملات هم چنین محبوبیت انصارالله را هم در یمن و هم در سراسر منطقه افزایش داد و منجر به تغییر نام آن گروه مسلح به عنوان یک نیروی مقاومت محترم و قابل توجه در برابر تجاوزات امپریالیستی غرب شد. البته کشورهای غربی میتوانستند از تمام این رخدادها جلوگیری کنند و جان بسیاری از فلسطینیان را نجات دهند. با این وجود، رهبران کشورهای غربی به جای ناراحت کردن اسرائیل با گفتن این که از کشتار فلسطینیان دست بردارد تصمیم گرفتند که بمباران دیگری را علیه یکی از فقیرترین کشورهای جهان آغاز کنند. آنان با این حرکت نشان دادند که نه تنها به کشتار دسته جمعی که توسط یکی از متحدان شان انجام میشود اهمیتی نمیدهند بلکه برای حاشیه سود غولهای تجاری غربی بسیار بیشتر از زندگی خاورمیانه ارزش قائل هستند.
البته هیچ یک از این موارد به هیچ وجه تعجب آور یا خارج از عرف نبود. به هر حال، در سرمایه داری زندگی انسان خواه فلسطینی، یمنی، آمریکایی یا بریتانیایی صرفا یک کالای دیگر محسوب میشود.
دولتهای غربی در یک سیستم اقتصادی بیرحم عمل میکنند که در آن مفاهیم دیستوپیایی مانند "ارزش زندگی آماری" (VSL) عادی شده است. هدف ارزش زندگی آماری محاسبه مقدار پولی است که یک جامعه به طور واقعی حاضر است برای نجات جان یک انسان بپردازد و برای انسانها ارزش پولی قائل میشود. اگر یک اقدام نجات جان گرانتر از ارزش زندگی آماری افراد قلمداد شود آن گاه این سیاست اجرا نمیشود. برای مثال، وزارت حمل و نقل ایالات متحده در سال ۱۹۷۵ میلادی مقرراتی را برای نصب میلههای ایمنی در عقب همه کامیونها رد کرد که میتوانست تعداد تلفات تصادفات و سوانح را کاهش دهد، زیرا آن وزارتخانه تصور میکرد هزینه اجرای این سیاست از ارزش زندگی آماری افرادی که در نتیجه اجرای آن سیاست نجات خواهند یافت بیشتر خواهد بود.
اگر دولت ایالات متحده مایل است به غیر نظامیان آمریکایی که در ایالات متحده زندگی خود را ادامه میدهند اجازه دهد تا در قربانگاه سرمایه داری جان شان را از دست بدهند جای تعجبی ندارد که یک گروه عملیاتی کامل را برای محافظت از کشتیهای تجاری در برابر مقاومت ضد غربی در دریای سرخ گردهم میآورد.
علاوه بر این، در حالی که بسیار نادر است که دولتهای غربی برای نجات جان انسانها و به ویژه جان افراد غیر غربی دست به اقدامات معنادار نظامی یا غیر نظامی بزنند، جنگ برای منافع اقتصادی تا حد زیادی بخشی از رویه آنان بوده است. برای مثال، تا حد زیادی پذیرفته شده که جنگ ۲۰۰۳ علیه عراق جنگی برای "نفت بزرگ" بود. آن جنگ جان بیش از یک میلیون عراقی را گرفت و باعث ایجاد بی ثباتی بی سابقهای شد که منجر به بروز درگیری و بدبختی بیشتر شد، اما برای شرکتهایی مانند بریتیش پترولیوم سودهای میلیاردی به همراه داشت. سوناک نخست وزیر بریتانیا اواخر ماه گذشته در توضیح تصمیم خود برای حمله به یمن در کنار آمریکا مدعی شد: "ما نمیتوانیم کنار بایستیم و اجازه دهیم این حملات بدون چالش باقی بمانند. انفعال نیز یک انتخاب است".
ریاکاری مشهود در این جمله خیره کننده است. نخست وزیر بریتانیا تنها زمانی اذعان کرد که انفعال در واقع "هم چنین یک انتخاب" است که جنگجویان انصارالله تصمیم گرفتند که دست به اقدام بزنند و به غرب سرمایه داری در جایی که آسیب میبیند یعنی به کیف پول اش ضربه بزنند تا تلاش کنند به حملات بی امان اسرائیل علیه فلسطینیان پایان دهند. او به مدت چهار ماه از انفعال بسیار راضی بوده، زیرا اسرائیل بیش از دو میلیون انسان را در غزه کشته، مجروح و آواره ساخته و به فلسطینیان زنده مانده گرسنگی داده است. در واقع، او هم چنان از انجام هیچ اقدامی جز صدور چندین بیانیه توخالی و ارسال اندکی کمک برای نجات جان فلسطینیان بسیار راضی است.
حملات انصارالله به کشتیهای دریایی در دریای سرخ نتوانسته به نسل زدایی اسرائیل در غزه پایان دهد یا راه نجاتی برای فلسطینیان در غزه باشد که در حال خفه شدن هستند با این وجود، آنان موفق شدند اولویتهای غرب و ناتوانی ظاهرا ذاتی آن در تشخیص و احترام به ارزش زندگی و به ویژه ارزش جان فلسطینیان را فاش سازند.