سعید راد در اولین نقش جدیش مقابل دوربینی قرار گرفت که فیلمسازش امیر نادری جوان با نگرشی متفاوت بود، بعدها هم برای تقوایی و کیمیایی و کاوش و... فیلم بازی کرد که نگاهشان به سینما ربطی به سینمای بدنه نداشت.
حسن لطفی در اعتماد نوشت: از بعضی جهات سعید راد بیشتر از هر بازیگری شبیه ایرج قادری است. نه آنکه متد و شیوه بازیگریشان یکی باشد که نیست. نه اینکه در کارنامه هر دو، فیلمهای سینمای بدنه کنار فیلمهای متفاوت سینمای ایران قابل دیدن باشد که نیست.
سعید راد در اولین نقش جدیش مقابل دوربینی قرار گرفت که فیلمسازش امیر نادری جوان با نگرشی متفاوت بود. بعدها هم برای تقوایی و کیمیایی و کاوش و... فیلم بازی کرد که نگاهشان به سینما ربطی به سینمای بدنه نداشت. برخلاف او ایرج قادری در کارنامه بازیگریاش حتی وقتی در فیلمهای دو فیلمساز نسبتا متفاوت آن سالها (ساموئل خاچیکیان و علیرضا داودنژاد) بازی کرد نتوانست جایی در بین علاقهمندان به سینمای خارج از عرف پیدا کند.
نه اینکه نگاهشان به سینما یکی بود که نبود. نزدیکیهایی به هم داشت، اما در لحظات زیادی عین هم نمیاندیشیدند و نمیدیدند. نه اینکه هر دو در کنار بازیگری رویای ساخت فیلم داشتند که قادری داشت و ساخت و سعید راد نداشت یا اگر داشت به زبان نیاورد (یا اگر آورد من نخواندم و نشنیدم) و فیلمی هم نساخت.
نه اینکه ... بگذریم تفاوتهایشان زیاد است، اما در یک چیز مشتر کند. هر دو از اسب افتادند، اما برای نشستن دوباره بر آن زینش را رها نکردند و با سماجت توانستند بمانند و دنیا و حرفهای که دوست داشتند را رها نکنند. برای این دو مثل بعضیها (فردین، وحدت، بهروز وثوقی، بهمن مفید و...) سال پایان دوران حضور در سینما نبود.
سال توقف بود. سال هول و هراس بود. سال خانهنشینی و مهاجرت بود، اما سال پذیرش نبود. هر دو نفرشان پس از وقفهای برگشتند. هر دو نفرشان با انقلاب پس نکشیدند و بعد از آنکه در چند فیلم علاقهشان را دنبال کردند، از کارشان روزی گرفتند دوباره پس زده شدند (هر دو در سال ۱۳۶۱ با فیلم برزخیها دوباره به سینما برگشتند و هر دو پس از چند فیلم در سال ۱۳۶۳ به خروج از سینما و خانهنشینی تن دادند)، اما مثل خیلیها این پس زدن را پایان حضور در سینما ندانستند تلاش کردند و دوباره برگشتند (قادری پس از ۱۰ سال مجوز کارگردانی گرفت و سعید راد پس از حدود ۱۹ سال جلوی دوربینی رفت که فیلمسازش مقبول حاکمیت بود و تنها او میتوانست سعید راد را با نام احمد حقپرستراد به سینما برگرداند آن هم نه در نقشی مثبت که در هیبت مردی زیادهخواه و منفی و...) برگشتی که شک ندارم همراه با هول و هراس بود.
همراه با نگرانی دوباره خانهنشین شدن. هر دو حکم عاشقانی را داشتند که نگرانی از دست دادن معشوق یک دم رهایشان نمیکرد. هر دو خوب میدانستند کسی که از عشقش دور باشد هزاران بار میمیرد. سعید راد بازیگر خوش سیمایی که در کارنامه بازیگریاش فیلمهای خاص کنار فیلمهای عامهپسند قرار دارند صبح اولین روز مردادماه برای آخرین بار مرگ را تجربه کرد. یادش و بازیاش در فیلمهای نابش مانا!