اين يك گزارش متفاوت است؛ گزارش از يك شغل خدماتي كه شايد بتوان از آن با عنوان لبخند زرد اجتماعي يا اقتصادي ياد كرد. زرد البته به رنگ دودي كه در هوا ميرقصد، تاب ميخورد.
ميخواهيم شما را به دنياي قهوهخانهداران و درآمدهاي آنچناني قهوهخانهها ببريم. شايد شما هم حضور اين مكانها را تجربه كرده باشيد، اگر نه كه اين گزارش را بخوانيد تا با دنياي سياه و سفيد قهوهخانهها و چگونگي كسب سود 30ميليونتوماني آنها در ماه آشنا شويد.
قهوهخانهها كه تا همين ديروزهاي نهچندان دور پاتوق افراد پا به سن گذاشته بود، امروز به مكاني براي گعدههاي نوجوانان و جوانان تبديل شده است. بيراه نيست اگر بگوييم ميانگين سني قهوهخانهايها به 18 سال و حتي كمتر رسيده است.
اگر حتي يكبار گذرتان به قهوهخانه افتاده باشد، شما هم اين ادعا را تاييد ميكنيد. بيشك رونق اين روزهاي قهوهخانهها مديون كاهش ميانگين سني افراد مراجعهكننده است؛ رونقي كه بيشترين سود را براي قهوهخانهداران دارد تا به واسطه يك شغل خدماتي، متوسط درآمد 30ميليونتوماني در ماه را تجربه كنند.
شكل و شمايل و درآمد قهوهخانهها در مناطق مختلف شهر بسيار متفاوت است و درآمد 30ميليونتوماني را ميتوان براي مناطق مركزي و جنوبي شهر متصور بود. تمركز بيشتر قهوهخانهها در اين مناطق اما نهتنها موجب كاهش درآمد آنها نميشود بلكه به واسطه كمبود اماكن تفريحي و ورزشي با شلوغي دور از انتظار نيز همراه است.
سري به يكي از قهوهخانههاي اطراف ميدان هفتمتير ميزنيم؛ جايي كه بهجز چاي و قليان، ديزي، املت، نيمرو، كوفته و كبابتابهاي نيز سرو ميشود. تصوير نقش بسته در ذهن اكثر مردم از قهوهخانه فضايي است كه پيرمردها و مردان پا به سن گذاشته ساعتي را به دور از هياهو و همهمه شهر با صرف چاي و قليان سپري ميكنند. اين تصوير اما در قهوهخانههاي امروزي رنگ باخته و همهمه نوجوانان آرامش را از اندك مشتريان قديمي و مسن گرفته است؛ همهمهاي كه از پشت ميزهاي به هم چسبيده در فضاي دوداندود قهوهخانه ميپيچد.
كاغذ روي ديوار خبر از رسيدن تورم به اين صنف ميدهد. قليان خوانسار كه سال گذشته هزارو500تومان سرو ميشده، امسال به دوهزارتومان رسيده و قليان با تنباكوي ميوهاي از دوهزارو 500تومان به چهارهزارتومان. ديزي سههزارو500توماني به چهارهزارو500هزارتومان فروخته ميشود و تابه سههزارتوماني به چهارهزارتومان.
اين قيمتها اما در مركز شهر است و قهوهخانههاي اين مناطق سرويس خاصي ندارند. كمي بالاتر از نقطهاي كه ايستادهايم، قليان ميوهاي به 10هزارتومان و خوانسار به پنجهزارتومان عرضه ميشود و ديزي هم در سال جديد 10هزارتومان را پشتسر گذاشته است.
كافي است طول خيابان وليعصر را به سمت شمال شهر طي كنيد تا در كوچههاي اطراف اين خيابان طعم قليان 70هزارتوماني را نيز بچشيد؛ قليانهايي كه با انواع ميوه سرو ميشود و مشتريان آن نيز دختران و پسران جواني هستند كه به دنبال ساعتي آرامش به اين مكانها پناه آوردهاند.
قيمتها در مناطق مختلف شهر مختلف است و البته قيمتهاي بالا گذشته از منطقه به نوع تنباكويي كه سرو ميشود نيز بستگي دارد. تنباكو با طعم نوشيدنيهاي غیرمجاز با شيرينيهاي خاص قيمت يك قليان را به بيش از يكصدهزارتومان نيز ميرساند.
قهوهخانههاي شمال شهر اما با بهره گرفتن از كارگران مجرب و دورهديده رضايت مشتري را كسب كرده و در نهايت هزينه بالاي پرداختهشده تحتالشعاع رفتار خوب پرسنل قرار ميگيرد. در مركز و پايين شهر اما داستان به گونه ديگري است و خبري از ادب و نزاكت در رفتار پرسنل قهوهخانهها نيست.
در اين مكانها كسب سود در اولويت است و خبري از بهداشت و رعايت دستورالعمل صادرشده از سوي اتحاديهها و اماكن نيست. ساعتي حضور در قهوهخانه آن هم قبل از ساعت 11 و پربودن تمامي صندليها نشان از رونق بالا در اين صنف دارد. رونق ياد شده موجب تعيين زمان براي حضور در اين مكانها شده است و هر قليان به طور متوسط يك ساعت زمان دارد.
با يك محاسبه سرانگشتي درآمد حاصل از فروش قليان و غذا در اين قهوهخانه به بيش از سهميليونتومان در روز ميرسد. اما اين درآمد در مناطق پايينتر به واسطه قيمتهاي پايين كمتر از دوميليونتومان است و بر همين اساس ميتوان با كسر هزينههاي جاري به درآمد خالص يكميليونتومان در روز رسيد.
ولي درآمدها در بالاي شهر بسيار بيشتر از متوسط ياد شده براي مناطق مركزي و پايين شهر است و به گفته يكي از پرسنل قهوهخانه مدرن اطراف ونك، ميزان مراجعه به اين محل به گونهاي است كه از روز قبل بايد نسبت به رزرو اقدام كرد؛ قهوهخانهاي كه نام آن تلفيقي از واژههاي شناخته شده و معروف ايراني و فرنگي است.
طراحي اروپايي با صندلي و مبلمان بسيار شيك با نورپردازي جذاب فضايي بسيار رمانتيك را ايجاد كرده است. بهرهگيري از پرسنل دوره ديده و اقدامات ابتكاري از جمله اهداي يك شاخه گل سرخ با تزيين خاص به خانمها به مناسبت روز زن موجب محبوبيت آن شده است؛ محبوبيتي كه قيمت 30هزارتومان براي قليان و 20هزارتومان براي ديزي را توجيه ميكند.
درآمد اين قهوهخانه با توجه به اظهارات پرسنل و ميزان مراجعه با آن به بيش از هشتميليونتومان در روز ميرسد. قهوهخانههاي امروزي حكايتي شنيدني دارد. با پرسه در شهر ميتوان رشد قارچگونه اين قهوهخانهها تحت عناوين مختلف را مشاهده كرد؛ قهوهخانههايي كه بعضا يك قليان ميوهاي با سرويس چاي و شيريني را صدهزارتومان فاكتور ميكنند.
استقبال از قهوهخانههاي مدرن در شهر پاي انواع و اقسام تركيبهاي تنباكويي را نيز به منو باز كرده است و برخي از تنباكوها به واسطه ممنوع بودن به چند برابر قيمت عرضه ميشوند؛ تنباكوهايي كه تركيب بوي آنها با بوي عطر آدمها، ساير افراد حاضر را بخوري ميكند.
به هر حال امروز قهوهخانهها با كمترين هزينه ممكن بيشترين درآمد را كسب ميكنند و اشتياق وصفناپذير نسل جديد براي حضور در اين اماكن درآمدهاي آنها را نجوميتر ميكند. قهوهخانهها تا ديروزهاي نه چندان دور پاتوق افراد پا به سن گذاشته و ميانسال بود كه ساعتي آرامش و دوري از همهمه شهر را جستوجو ميكردند و امروز به مكاني براي قرارهاي كاري و غيركاري بدل شدهاند.
گعدههاي دوستانه، جشنهاي تولد و فارغالتحصيلي در شمال شهر و در مناطق جنوبي و در برخي از نقاط خاص، دادوستد موادمخدر و مشروبات الكلي و گاهي هم قرارهاي كاري در قهوهخانههاي اطراف بازار، همه و همه از اتفاقاتي است كه زير پوست اين شهر در قهوهخانهها رخ ميدهد و حاصل آن درآمدهاي 30ميليونتوماني براي قهوهخانهداران است.
بیشتر قهوه خانه ها محلی برای تبادل مواد مخدر می باشد و حتی اگر این هم نباشد محلی برای اعتیاد به سیگار است
بیخود نیست در مصرف تریاک در دنیا اول هستیم علت اصلی گرایش انسانها به مواد مخدر فشارهای عصبی و عدم وجود محلی برای تخلیه آن و نبود مکانی برای ایجاد شادی مردم در کشور است