استاد ايراني دانشگاهي در سوئد به علت سوءظن به همسرش لبهاي او را با چاقو بريد و خورد.
ماموران پليس استكهلم چندي قبل با اعلام گزارشي توسط ساكنان يكي از خيابانهاي جنوبي شهر استكهلم راهي آنجا شدند تا درباره نزاعي خانوادگي تحقيق كنند. آنها وقتي وارد آپارتمان موردنظر شدند زن جواني را ديدند كه از ناحيه صورت به شدت خونريزي داشت. اين زن به سرعت به بيمارستان منتقل و در همان معاينههاي اوليه معلوم شد لبهاي او با چاقو بريده شده است.
پليس در ادامه به دستور دادستان، شوهر اين زن را بازداشت كرد و معلوم شد هر دو ايراني هستند و مرد ميانسال همسر خود را به قصد انتقامجويي شكنجه كرده است.
كارآگاهان در جريان تحقيقاتشان فهميدند مرد ايراني در سال 1370 به همراه همسر و سه فرزندش از ايران به سوئد مهاجرت كرده و بعد از مدتي در دانشگاه و موسسه تحقيقاتي «كارولينسكا» به عنوان دانشيار و محقق مشغول به كار شده و در حرفه خود به شهرت زيادي دست يافته و درآمد سالانه بالايي را براي خودش به دست آورده است.
اين مرد ظاهرا زندگي آرام و معمولي داشت تا اينكه چندي قبل به علت بروز پارهاي اختلافات خانوادگي از همسرش جدا شد و فرزندان وي نيز نزد مادرشان رفتند. مرد ايراني دو هفته بعد از طلاق، ازدواج دوم خود را به ثبت رساند. او اين بار نيز با زني ايراني كه 20 سال از خودش كوچكتر بود ازدواج كرد. ز
ندگي مشترك اين دو خيلي زود به آشوب و دعوا كشيده شد تا اينكه در روز حادثه آن اتفاق رخ داد. متهم 52 ساله وقتي تحت بازجويي قرار گرفت به جرمش اقرار كرد و گفت: «همسرم به من خيانت ميكرد و به همين دليل اين كار را انجام دادم. بعد از ازدواج با او فهميدم وي با مردي ديگر نيز رابطه دارد. بارها بر سر اين موضوع با هم دعوا كرديم اما مشكل ما غيرقابل حل بود براي همين تصميم گرفتم او را مجازات كنم و انتقام خودم را بگيرم. روز حادثه بعد از جر و بحث بر سر موضوع خيانت با چاقو به وي حمله كردم و لبهايش را بريدم و خوردم. اين كار را طوري انجام دادم كه او ديگر نتواند با بخيه و كارهايی مثل آن خودش را درمان كند.»
متهم در اعترافاتش گفت: «من از اين كار پشيمان نيستم چون فكر ميكنم زنم بايد به دليل خيانتي كه كرده بود مجازات ميشد.»
اعترافات مرد ايراني كه در كمال خونسردي انجام شد اين شائبه را به وجود آورد كه شايد وي به بيماري رواني مبتلا باشد به همين سبب او به بيمارستان رواني «هودينگه» واقع در جنوب استكهلم منتقل شد تا تحت آزمايش قرار بگيرد. متهم اكنون در حالي در اين مركز درماني بستري است كه همسرش نيز در بيمارستاني ديگر تحت درمان قرار دارد اما پليس و مسوولان قضايي نام بيمارستان را مخفي نگه داشتهاند تا آسيبي به زن ايراني وارد نشود. در همين حال بازجوييها از متهم محرمانه و پشت درهاي بسته انجام خواهد شد.
آدم شدن چه مشکل!
چه روح لطیفی