فرارو- جهانگیر الماسی مدعی شد طرح فیلمنامه فیلم سینمایی «محمد (ص)» متعلق به اوست و حاضر است این فیلم را با 200 میلیون تومان بسازد!
خبرگزاری فارس، گفت وگویی با جهانگیر الماسی بازیگر سینما و تلوزیون انجام داده است، گزیده سخنان الماسی را در زیر می خوانید.
- فیلمنامهای با ورژنی جدید به صدا و سیما ارائه دادهام. در این ورژن جدید هیچ نظری به نسخه سینمایی «یاسهای پنهان» ندارم و الان منتظر جواب صدا و سیما برای ساخت آن هستم. البته این سرنوشت محتوم ماست. ما باید فقط طرح اعلام کنیم و بقیه دوستان، عدهای دیگری که ارتباطات قوی دارند. فیلم بسازند. وقتی با خودم مرور میکنم میبینم طی 3 تا 4 سال گذشته، 6 طرح برای من بوده که افراد دیگر آنها را ساختند.
- از فیلمنامه «من یک انسانم» که به پروژه حضرت رسول (ص) تبدیل شد و آقای مجید مجیدی در حال ساخت آن است بگیرید تا داستان انقلاب با عنوان «از یاد رفتهها». این فیلمنامه درباره انقلاب از زاویه دید نسل من است. در سال 42 که همنسلان من زیاد با حرکت امام خمینی (ره) چندان آشنا نبود، شنیدم که آقای فرهاد توحیدی در حال نوشتن فیلمنامه آن هستند. یا فیلم «سیب و سلما» که بر اساس فیلمنامه «گلابی» بنده ساخته شد. همین طور 3 فیلمنامه دیگر هم بوده که همین وضعیت را داشت.
- چرا به نظر بعضیها ساخت دوران نوجوانی پیامبر (ص) جذاب است؟ به نظر شما عجیب نیست که دو نفر در یک مملکت در یک زاویه فکر کنند به دوران نوجوانی، عشق حضرت رسول و حضرت خدیجه و 25 سالگی حضرت محمد (ص)؟! چرا راه دور برویم؟ ایشان (مجیدی مجیدی) با 200 میلیارد این فیلم را میسازند و من با 200 میلیون حاضرم این فیلم را بسازم. نه فیلمبردار و بازیگر خارجی میخواهم، نه سفرهای عجیب و غریب به مکه.
- به هر حال ما هم راجع به این دوران یک حرفی داریم دیگر، منتها همان امکاناتی که برای ایشان قائلند برای ما هم قائل باشند.
- اینکه می پرسی که آیا ما طرح و نوشتهای داشتیم یا نه، باید بگویم یک سال قبل از اینکه آقای مجیدی شروع به کار کند - یعنی سال 87 قبل از قضیه فتنه و مشرف شدن ایشان نزد مقام معظم رهبری و طرح مسئله- من در همین خبرگزاری فارس و در چند روزنامه و سایت خبری راجع به این طرح حرف زدم. اگر رجوع کنید اسناد آن موجود است. اصلا ما داشتیم کار میکردیم. من طرح قصه گفته بودم، اما حالا میگویم اگر فرد دیگری هم کار کند مهم نیست ولی با آن اهداف نه هدف اقتصادی.
- کسی که چنتهاش پر است برایش مهم نیست. اصلا موقعی که رفتم به حوزه هنری گفتم بنده 30 موضوع پیدا کردم در اخلاق و مکاتب اقتصادی، مگر الان مشکل ما مشکل اقتصادی نیست؟ جامعه ما پولپرست شده و همه در پی منافع مالی و پولاند. من گفتم اسلام 1400 سال پیش به این موقعیت فکر کرده، تشیع و فقهای عالیقدر ما اصولی به این قضایا نگاه کردند و تنها نگاهشان به فروع دین نبوده است.
- بر اساس این فکر کردیم اگر جامعه متوجه شود که ما در علم مکاتب و اخلاق غیر اسلامی برای کسی که به عنوان کاسب و تاجر فعالیت میکند چه رفتاری عنوان کرده است بسیار خوب است. ببینید بر همین اساس اگر برای پدران ما اگر 12 ظهر درآمدی بود که کفایتشان را میکرد، وقتی مشتری به آنها رجوع میکند باید آن مشتری را به همکاران دیگر که درآمدی نداشتند ارجاع میدادند، این یعنی اخلاق، منش و فرهنگ. حالا هر کسی که میخواهد آن را تبلیغ کند من چاکرش هم هستم، اما حالا متاسفانه برخی از دوستانم همین نکته را تبدیل میکنند به پول.
- شاید فرق بنده این باشد که دنبال این نیستیم اگر به گنج برسم در کوه را مثل 40 دزد بغداد کنار بزنم و داخل آن را ببینم. اصلا یک سکه، دو سکه و یک طرح و دو طرح هزار مطرح نیست. قصه یک فرهنگ، منش و علو درجات انسانی است.
- من هیچ ادعایی ندارم و مخلص این آدمها هم هستم، فقط گاهی از یک نکتهای دلم میگیرد؛ اینکه این همه امکان برای بقیه است یک امکان کوچک - نمیگویم برای خودم - برای برخی دیگر برخی دیگر باشد. یک امکان کوچک هم به برخی دیگر بدهند، فقط همین.
(فیلمهایی که نام بردید بر اساس فیلمنامههای شما ساخته شدند و شما هیچ واکنشی نشان ندادید؟)
- چه کاری میتوانستم کنم؟ مگر بیکارم؟ کار ما حضور در عرصه فرهنگی برای زمینهسازی رفتار حقوقی نیست. بلکه کار ما این است جامعهای را بسازیم که به لحاظ فرهنگی و برداشتهای معنوی این اتفاقات در آن نیافتد. اگر من هم دنبال این مسائل بیافتم از این دادگاه به آن دادگاه، برخورد و... به نظرم توهین به جامعه فرهنگی است.
- بعد هم با خود میگویم مگر منظور تو از ساخته شدن این فیلمها القای مفهوم نبوده است؟ پاسخم به این سوال مثبت است. نه اینکه آدم ضعیفی باشم بلکه بر اساس اعتقادات دینی معتقدم کسی که در این دنیا بر اساس مفاهیمی حرکت کند که ضد آن همان مفاهیم کار میکند، خیر نمیبیند.
- کما اینکه «سیب و سلما» راجع به لقمه حلال است و خوب دیدید که فروشی هم نکرد! لقمه حرام به حلال تبدیل نمیشود. داستان من از حضرت رسول (ص) داستان نوجوانی ایشان و قصه عشق پیامبر (ص) به خانم حضرت خدیجه کبری بود. این عشق را کسی درک میکند که قبل از نوشتن به آن فکر کرده باشد. یک جوری با آن ارتباط داشته باشد و ارادت دیگری به جز موضوع پیامبری با خداوند و بندههایش باشد.
- البته واقعا، آرزوی قلبیام این است که این فیلم، فیلم موفقی باشد، چرا که بودجه این فیلم از بیتالمال است و نام حضرت رسول (ص) به روی آن است.
(با همه این تفاسیر، فکر نمیکنید باید از حقوق نوشتههای خود دفاع میکردید؟)
- میدانید، آدم فهمیده و با شعور و فهم در این مملکت خیلی زیاد است، اما علت عدم توفیق ما در دنیای غرب، دنیای تکنولوژی و پیشرفته دوران معاصر این است که واقعا بر در میکدههای فکری، دبستانهای فکری شرق قلندری ایستاده است که به ظاهر نه کارهای است و نه توانایی دارد، ضعیف هم هست اما همینها هم افسر شاهنشاهی میستاند هم افسر شاهنشاهی تقدیم میکنند.
- یک نمونه دیگر به شما بگویم بر سر سریال «حضرت یوسف (ع)» فرج الله سلحشور اگر به خاطر داشته باشید یکی دو نفر ادعایی کردند، به کجا انجامید؟ به جز اینکه به اصطلاح توهین دو طرفه باشد به اعضای فعال در سینما، چه نتیجهای داشت؟!
( اینها طرح بودند یا فیلمنامه؟ آیا در جایی ثبت شده یا خیر؟)
- اینها فیلمنامه بودند. من اصلا با طرح دادن به این طرف و آن طرف مخالفم. اما جایی ثبت نشده تنها در پیشگاه خداوند و آنهایی که این فیلمنامهها را گرفتند.
- فیلمنامه «گلابی» من 30 صفحه بود. شما میتوانید از ناصر هاشمزاده بپرسید که کجای داستان «سیب و سلما» عوض شده؟ در داستان «سیب و سلما» یا «گلابی» آن چه که مهم است انتخاب این تم است وگرنه این تم برای من نبوده. من که آن را خلق نکردم، این برای «مقدس اردبیلی» بوده و قصهای است که شما باید مومن و مخلص باشید، با مقدس اردبیلی خلوت داشته باشید تا این به یادت برسد.
- تنها کاری که من در این باره انجام دادم این بود که آن را به روز کردم. زمانی که من این فیلمنامه را به حوزه هنری تقدیم کردم هم آقای نیرومند بودند هم آقای حاجیمشهدی. الان هم هر دو هستند و قابل رجوع!