فرارو- روز شنبه یک گروه از پزشکان فلسطینی قبر یاسر عرفات، رهبر پیشین فلسطینان، در کرانهی باختری را گشودند و قسمتهایی از بقایای جسد وی را جدا کرده به کارشناسان اروپایی سپردند تا مشخص شود آیا وی همانطور که حدس زده میشود پیش از مرگش در سال 2004 توسط اسراییل مسموم شده بود یا خیر. بیوهی عرفات در این باره گفت: "این کار تکلیف را مشخص میکند. بالاخره حقیقت را راجع به چرایی مرگ وی خواهیم فهمید."
به گزارش سرویس بینالملل فرارو به نقل از فارن پالیسی نتایج اما بنا به گفتهی پزشکان فلسطینی تا پیش از سه ماه آینده مشخص نخواهد شد و حتی آنزمان نیز نتایج قابل وثوق نخواهند بود. پلونیوم 210 که تابستان امسال توسط آرمایشگاهی سوییسی روی لباس عرفات پیدا شد به سرعت در حال تجزیه است. و تا آنجایی که از تاریخچهی نبش قبر رهبران میتوان فهمید اکثر این نبشقبرها نتیجهای جز تایید همان روایت اولیه در بر نداشتهاند. در زیر هفت عدد از موارد اینچنینی را میخوانید:
سیمون بولیوار
در سال 2008، رییس جمهور ونزوئلا، هوگو چاوز، پروژهای عجیب را کلید زد. وی کمیسیونی را مامور کرد تا بقایای جسد سیمون بولیوار، فرماندهی نظامی و رهبر سیاسی قرن نوزدهمی، را مورد آزمایش قرار دهند تا مشخص شود آیا مرگ وی در سال 1830 واقعا به علت سل بوده است یا خیر. البته شاید بپرسد فرضیهی چاوز دربارهی علت مرگ بولیوار چه بوده که دستور چنین کاری را صادر کرده است؟ خوب به عقیدهی او گروهی از ثروتمندان کلمبیایی و ونزوئلایی با هم دست به یکی کردند تا با ترور بولیوار مانع وی در رسیدن به هدفش در متحد کردن آمریکای لاتین بشوند. چاوز در این باره میگوید: "ببینید که چه طور سرمایهداران ما را گول زدند، ببینید که چطور مورخان با جعل تاریخ ما را فریب دادهاند."
چاوز در سال 2010 با سر و صدای بسیار بولیوار را نبش قبر کرد، تا جایی که اسکلت شمایل استقلال طلبی آمریکای لاتین در تلویزیون ملی به نمایش درآمد. اما نتیجهی آزمایشات که در سال 2011 منتشر شد نشان داد که رهبر ونزوئلا در اشتباه بوده است. کارشناسان مواد سمی در بقایای بولیوار یافتند که ممکن است به مرگ وی کمک کرده باشد ولی از نظر متخصصین منشا این سموم داروهایی بوده که بولیوار به خاطر بیماریش مصرف میکرده است. معاون رییس جمهور ونزوئلا در این باره اظهار داشت: "دلیلی مبنی بر اینکه مرگ بولیوار ناشی از عوامل غرطبیعی یا مسمومیت عمدی بوده باشد، یافت نشده است." چاوز اما همچنان بر عقیدهی خود پافشاری میکند. وی تاکید کرد که "آنها بولیوار را کشتند" هر چند که پذیرفت "مدرکی برای اثبات" حرفهایش ندارد. چاوز هم اینک مشغول ساخت مقبرهای برای قهرمان خود است.
زکری تایلور
باید قبول کرد که شرایط مرگ زکری تایلور، یکی از هشت رییسجمهور ایالات متحده که در زمان زمامداریشان از دنیا رفتهاند، در سال 1850 تا حدودی عجیب و مشکوک است. آنگونه که گفته میشود وی ابتدا در حین مراسمی در رابطه با بنای یادبود واشنگتن "مقدار زیادی به گیلاس و شیر سرد خورده" و پس از بازگشت به کاخ سفید هم "چندین لیوان آب" نوشیده است. وی تا چند روز بعد از این ماجرا شکم درد داشت و در نهایت بر اثر آنچه که پزشکان احتمال میدادند یک عفونت باکتریایی در رودهی کوچک باشد جان سپرد.
در اوایل دههی 1990، نویسندهای به نام کلارا رایزینگ متقاعد شده بود که تایلور به خاطر مخالفتش با بردهداری به وسیلهی رقبای خود مسموم شده بوده است و سپس توانست پزشکی قانونی ایالت کنتاکی، محل دفن تیلور، را مجاب به نبش قبر و بررسی بقایای این رییسجمهور سابق کند. با این وجود نتایج آزمایشها نشان داد که مرگ تیلور به دلیل عوارض ناشی از بیماری گاستروانتریت بوده است. خانم رایزینگ هم البته نتوانست کاملا با رد فرضیهاش کنار بیاید. وی در این باره گفت: "رقبای سیاسی وی از مرگ او سود برده اند، حال چه در مرگ وی نقش داشته بودند یا خیر."
سالوادور آلنده
پس از مرگ سالوادور آلنده، رییس جمهور شیلی، در جریان کودتای سال 1973 در این کشور، نظامیانی که قدرت را به دست گرفتند اعلام کردند که رهبر مارکسیست این کشور پس از آنکه کاخ ریاست جمهوری محاصره شد با استفاده از تفنگ نیمهاتوماتیکی که از فیدل کاسترو،رهبر کوبا، به یادگار گرفته بود به سر خود شلیک و خودکشی کرده است. اما از همان روزهای اول تردیدها دربارهی روایت رسمی از حادثه اوج گرفت. همسر آلنده اعلام کرد که همسرش به بوسیلهی ارتش به قتل رسیده و فیدل کاسترو هم از این نظر استقبال کرد. بعدها پزشکی که در روز مرگ آلنده در کنار وی حضور داشته خودکشی وی را تایید کرد، ولی با این پزشک دیگری خواستار تحقیق راجع فرضیهی ترور شد.
در اوایل سال 2011 یک قاضی شیلیایی دستور داد تا ذیل تحقیقات پیرامون نقض حقوق بشر در دوران ژنرال پینوشه، تحقیقاتی نیز پیرامون مرگ آلنده صورت بگیرد. پس از بررسی بقایای جسد آلنده از سوی کارشناسان خارجی مشخص شد که وی واقعا بر اثر شلیک بوسیلهی کلاشینکفی که از کاسترو هدیه گرفته بود به سر خود، به زندگی خویش پایان داده بود. پس از چهار دهه شایعات پیرامون مرگ آلنده نتایج کالبدشکافی ثانویه همان نتایج کالبدشکافی اولیه را تایید نمود.
ولادیسلاو سیکورسکی
ولادیسلاو سیکورسکی، رهبر دولت در تبعید لهستان در جریان جنگ دوم جهانی بود که در جریان سقوط هواپیمایش در نزدیکی جبرالطارق جان باخت. بر اساس تحقیقاتی که در آن زمان از سوی بریتانیا صورت گرفت دلیل این حادثه گیر کردن سیستم کنترل اعلام شد، ولی با این وجود این فرضیه که وی پیش از سقوط مورد سوءقصد قرار گرفته بوده است تا دههها وجود داشت و برخی حتی این موضوع را مطرح میکردند که وی به دستور مستقیم جوزف استالین یا وینستون چرچیل کشته شده است.
مقامات مسئول در لهستان در سال 2008 سیکورسکی را نبش قبر کردند، اما خیلی سریع مشخص شد که ژنرال سیکورسکی به دلیل ایست همزمان چند ارگان بدن، که معمولا در قربانیان سوانح هوایی، دیده میشود جان سپرده و هیچ نوع شواهدی مبنی بر اینکه به وی مسموم شده یا هدف گلوله قرار گرفته و یا خفه شده باشد یافت نشد. انستیتو یادوارهی ملی لهستان که این تحقیق را سازمان داده بود پس از رد این فرضیهاش، حاضر نشد بپذیرد که هواپیما به سادگی تنها سقوط کرده باشد و فرضیهی دیگری را مطرح کرد و اعلام کرده که پس حتما هواپیما دستکاری شده باشد.
نیکولای و النا چائوچسکو
پس از آن دیکتاتور سابق رومانی، نیکولای چائوچسکو در انقلاب سال 1989 از قدرت پایین کشیده شد، به اتفاق همسرش النا به جوخهی تیر ارتش سپرده شدند، و بلافاصله این زوج دیکتاتور در قبرستان گینشیا در بخارست به خاک سپرده شدند، و برای اینکه قبرشان از سوی مخالفان خشمگین مورد تخریب واقع نشود سنگ قبرهایی با اسامی جعلی روی قبر ایشان گذاشته شد.
این فرآیند عجولانه باعث شد تا این سوال برای فرزندان چائوچسکو مطرح شود که آیا والدینشان واقعا در قبرستان گینشیا دفن شدهاند یا خیر و پس یک جدال قانونی پنج موفق شدند درخواست نبش قبر را به نتیجه برسانند. آزمایش DNA در سال 2010 هویت والدین ایشان را مشخص کرد. والنتین چائوچسکو که به خاطر تردیدش راجع به حقیقی بودن قبرها سالها سر زدن به آنها خودداری میکرد، پس از تایید هویت اجساد والدینش ایشان را دوباره در همان قبرستان به خاک سپرد.
آصف نواز
آصف نواز، رییس ارتش پاکستان و یکی مهمترین مخالفان دموکراسی در این کشور، در سال 1993، هنگامی که قدم میزد، بر اثر آنچه که ارتش پاکستان سکتهی قلبی اعلام کرد درگذشت. اما بیوهی وی به این موضوع که احتمالا او را مسموم کردهاند مشکوک بود و پس از آن که دانشمندان آمریکایی در شانهی موی ژنرال اثرات آرسنیک یافتند، پلیس پاکستان دستور نبش قبر وی را صادر کرد. با این وجود نتایج نمونهبرداری مرگ نواز بر اثر سکتهی قلبی را تایید نمود.
این نتایج اما برادر نواز، شجاع نواز را راضی نکرد. در سال 2008 وی در این رابطه نوشت: "این راز همچنان تا زمانی که فردی از درون دولت آنزمان ایالات متحده یا پاکستان به حرف آید و واقعیت را برملا کند سر به مهر باقی خواهد ماند.
تورگوت اوزال
تحقیقات پیرامون توگوت اوزال، نخست وزیر و رییسجمهور اسبق ترکیه، نشان داد که در میان این نقش قبرها استثنا نیز میتواند وجود داشته باشد و همیشه روایت اولیه تایید نمیشود. زمانی که اوزال در سال 1993 درگذشت، مقامات رسمی ترکیه علت مرگ وی را ایست قلبی اعلام کردند. اما همسر وی اعلام کرد اوزال به دلیل آن که در پی متحد کردن ترکیه و پایان دادن به شورش کردها بوده است برای خود دشمنانی به وجود آورده بود و دشمنان وی با ریختن سم در لیمونادی که وی در سفارت بلغارستان در آنکارا نوشیده بود وی را کشتهاند.
بازپرسهای ترکیهای پس از آن پیکر اوزال مورد بررسی قرار دادند و بر اساس گزارش روزنامهی تودی زمان، این آزمایشات چهار نوع سم متفاوت از جمله DDT و DDE و به مقادیر زیاد در نمونهها را تایید کرده است. با این وجود همچنان باید منتظر انتشار گزارش رسمی از مرگ وی بمانیم.
حتی اگر مسئولین ترک مسموم شدن اوزال را تایید کنند، شمار تئوریهای توطئه تایید شده نسبت به گزارشات رسمی همچنان بسیار اندک است. در همین ماه اخیر دانشمندان پس از دو بار نبش قبر مشخص کردند که تیکو براهه کیهانشناس قرن شانزدهمی دانمارکی، آنگونه که برخی معتقدند بر اثر مسمومیت ناشی از مس جان نباخته است. با وجود اینکه بارها اینگونه فرضیات تئوری توطئه با انجام نبش قبر رد شدهاند شاید بهتر باشد اجازه دهیم مرگانمان در آرامش بمانند و بیهوده آنان را از خاک بیرون نکشیم.