اگر قیمتگذاریها، آن هم در مورد کالاهای پراهمیتی مثل سوخت باید جهانی
باشد، بنابراین باید میزان دستمزد و درآمد مصرفکنندگان نیز باید جهانی
باشد. رانندهای که در ترکیه، هلند، سوییس، بنزین به قیمت بالا تهیه
میکند، روی دریایی از نفت نخوابیده، برای تهیه بنزین در آن کشورها شرکتها
مواد اولیه را خریداری میکنند، با حقوق بالای کارگر در آن کشورها فراوری
میکنند و بعد به دست مصرفکنندهای میرسد که شاید درآمد یک روز او با نرخ
امروز دلار برابر درآمد یک ماه یک کارگر ایرانی باشد.
روزنامه شرق در گزارشی نوشت: این روزها که مجددا بحث تعیین قیمت بنزین مطرح شده است، رسانهها مدام در حال گفتوگو با مسوولان هستند، مسوولانی که درباره افزایش قیمت بنزین در آینده نزدیک توضیحاتی را مطرح میکنند.
در همین راستا سایت بولتن نیوز دیروز با غلامرضا اسداللهی نماینده مردم تربتجام و عضو هیاترییسه کمیسیون بودجه در مجلس شورای اسلامی گفتوگویی انجام داده که وی مدعی شده بود: « احتمالا با توجه به مذاکرات صورتگرفته و قانون؛ باید قیمت بنزین ۹۰درصد قیمت سوخت فوب خلیجفارس باشد».
نگارنده در ادامه استدلال کرده که: «با این اظهارنظر اسداللهی با توجه به آنکه قیمت هر گالن سوخت سهدلار و هر لیتر آن ۷۵ سنت است اگر نزخ دلار را در بازار ایران حدود سههزارو۸۰۰ تومان در نظر بگیریم، قیمت هر لیتر فوب بنزین خلیجفارس سههزار تومان میشود که ۹۰درصد آن چیزی معادل دوهزارو۵۰۰ تا دوهزارو۷۰۰ تومان خواهد بود.»
«قیمت فوب خلیجفارس»، این اصطلاحی است که هشت سال میشود مردم ما با آن هرازچندی مواجه میشوند. تاریخ تولد همهگیری این «فوب خلیجفارس» با تولد دولت نهم گره خورده است. فوب خلیجفارس برای خود حکایتی دارد، حکایتی که هر بار موقع افزایش قیمت بنزین برای مردم تعریف میکنند. اما ماجرا از کجا شروع شد و به کجا رسید؟
یک) بازگردیم به سالهای قبل، یکی از مصوبات جنجالی مجلس هفتم طرح تثبیت قیمتها بود که براساس آن دولت خاتمی را از افزایش تدریجی قیمت برخی اقلام یارانهدار، همچون سوخت و کالاهای عمومی با وجود مخالفت دولت وقت «منع» میکرد. حدادعادل این طرح را «هدیه» مجلس هفتم به مردم نامید. اما، بعد از رویکارآمدن محمود احمدینژاد ورق برگشت. مجلس هفتم طرح سهمیهبندی بنزین را در اسفند ماه سال 1384، اندکی پس از رویکارآمدن دولت نهم تصویب کرد.
دو) شاید یادتان رفته باشد، درباره وقتی حرف میزنیم که بنزین لیتری صد تومان بود!سال 1385 به گمانهزنی درباره سرنوشت بنزین گذشت و نهایتا در سال 1387 اتفاق افتاد. کارتهای سوخت توزیع شدند، دولت قصد داشت بنزین را سهمیهبندی کند. تغییر نوع مصرف بنزین مردم حواشی زیادی داشت، خرید وانتبار برای بهرهمندی از کارت سوخت، انبوه اسام اسهای طنز و صفهای طویل بنزین مقابل پمپبنزینها بخشی از آنها بود. این حوالی بود که دکتر احمدینژاد مقابل «حیدری» مینشست و از «قیمت فوب خلیجفارس»میگفت.
چنین مضامینی در سخنان دکتر به چشم میخورد که دولت برای واردات بنزین هزینه میکند و آن وقت عدهای آن را ارزانتر مصرف میکنند. دولت بنزین را فلانقدر وارد میکند و ارزانتر بهفروش میرساند. قیمت فوب خلیجفارس بنزین الان فلان قدر است، اما ما هر لیتر آن را فلان قدر پایینتر از قیمت اصلی عرضه میکنیم و... بنزین سهمیهبندی شد، بنزین آزاد همگران شد.
اول 100 تومان سهمیه و 400 تومان آزاد، امروز 400 تومان بنزین سهمیهای و 700 تومان بنزین آزاد.
سه) اما یک اتفاق مهم هم این وسط رخ داد. آمریکاییها طرحی را در سنا تصویب کردند که براساس آن دیگر شرکتها حق صادرات بنزین به ایران را نداشتند. سوم مرداد 1389 احمدینژاد در پنجمین جشنواره ملی کارآفرینان برتر گفت: میگویند که بنزین را تحریم میکنیم. این از آرزوهای من است که بنزین تحریم شود. ظرف دو روز ۱۷میلیون لیتر جایگزین میکنیم. همه کارها را انجام دادهایم و کلیدش آماده و در دست ماست. همه قدرتشان همین است. افرادی بدوی و ابتدایی که تنها دندان نشان میدهند. نمیدانند که با چه کسی حرف میزنند و دقیقا همان کاری را میکنند که ما میخواهیم. از اینجا بود که ماجرای تولید بنزین در داخل کلید خورد. صادق که باشیم، دیگر امروز در آمار گمرک خبری از واردات بنزین نیست. بنزین مصرفی مردم هماکنون تماما تولید داخل است. این شبها پیچ تلویزیون را باز کنید، حتما یکی از آن آگهیهای «مهر ماندگار» را خواهید دید.
چهار) برگردیم به اوایل ماجرا یعنی «قیمت فوب خلیجفارس». وقتی دولت برای تغییر عادت مصرف بنزین مردم که دههها تثبیت شده بود باید دلیلی را مطرح میکرد قصه قیمت فوب خلیجفارس کارکرد داشت. منطقی هم به نظر میرسید دولت بنزین راگران وارد و ارزان عرضه میکرد. قیمت فوب (FOB) به زبان ساده، یک اصطلاح در بازرگانی و به معنی قیمت کالا تا لحظه تحویل روی کشتی است.
بنابر قوانین بینالمللی در شرایط فوب فروشنده وظیفه دارد تمام هزینههای کالا را تا محل حمل اصلی (با کشتی یا هواپیما یا راهآهن) متقبل شود و تمامی هزینههای بعد از این مرحله اعم از کرایه حمل، بیمه، تعرفههای وارداتی و … را خریدار متقبل میشود. قیمت فوب پایینترین قیمت یک کالا به شمار میرود و تنها در خلیجفارس هم نیست، قیمت فوب خلیج مکزیک و… هم وجود دارد که بنا بر مقصد کالا، محل تعیین میشود.
پنج) قیمتگذاری برای بنزین براساس قیمت فوب خلیجفارس، برای وقتی بود که دولت ناگزیر از واردات بنزین بود، نه وقتی که رییسجمهور «به آرزوی خود رسید» و صادرات بنزین به ایران تحریم شد. اصولا در سال 1391 که دیگر حتی یک قطره بنزین از خارج به کشور وارد نمیشود و الحمدلله در تولید این محصول مهم خودکفا شدهایم دیگر سخن گفتن از قیمت فوب خلیجفارس چه مفهومی دارد؟ ایران که دارای ذخایر عظیم نفت است، متخصصان داخلی نیز با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و منابع داخلی بنزین را تولید میکنند، چرا باید معیار و ملاک قیمتگذاری آن «فوب خلیجفارس» باشد؟
اگر قیمتگذاریها، آن هم در مورد کالاهای پراهمیتی مثل سوخت باید جهانی باشد، بنابراین باید میزان دستمزد و درآمد مصرفکنندگان نیز باید جهانی باشد. رانندهای که در ترکیه، هلند، سوییس، بنزین به قیمت بالا تهیه میکند، روی دریایی از نفت نخوابیده، برای تهیه بنزین در آن کشورها شرکتها مواد اولیه را خریداری میکنند، با حقوق بالای کارگر در آن کشورها فراوری میکنند و بعد به دست مصرفکنندهای میرسد که شاید درآمد یک روز او با نرخ امروز دلار برابر درآمد یک ماه یک کارگر ایرانی باشد.
چرا وقتی به قیمتگذاری بنزینی که ماده اولیه و کارخانه و کارگر آن در داخل است میرسیم، از «فوب خلیجفارس» صحبت میکنید؟چرا وقتی که به قیمت بنزین میرسیم، ملاک و معیار قیمت دلار در بازار آزاد است، در حالی که در روزهای عادی سایتها قیمت نرخ دلار را بعضا اعلام هم نمیکنند. به محاسبه نرخ قیمت بنزین داخلی با قیمت جهانی که رسید، نرخ دلار هم به 3800 تومان رسید؟