شهرام شکیبا نوشت:
اوضاع و احوال لحظه به لحظه با نمکتر میشود. اساساً وضعیت در ایران اینطوری است که در دورههای چهار ساله کمکم با نمک میشود و هرچه به روزهای انتخابات نزدیکتر میشویم، شورتر میشود تا برسیم به اصل انتخابات که جماعت شور قضیه را دربیاورند و به همین منوال تا 4 سال بعدتر ...
معمولاً نزدیک انتخابات که میشویم، یک کارهایی صورت میدهند که در طبله هیچ عطاری پیدا نمیشود و حتی خسرو معتضد هم نظیرش را در تاریخ سراغ ندارد.
سلام حاج خانوم
محسن رضایی در سفر به اردکان با مادر سیدمحمد خاتمی دیدار کرد و ضمن احوالپرسی در جریان روند درمان ایشان قرار گرفت. محسن رضایی در این دیدار درباره آیتالله خاتمی به همسر ایشان گفت: «آیتالله خاتمی با نماز مأنوس بود و با نماز به دنیای عقبی پیوست.»
اینکه کسی بخواهد رأی بیاورد فینفسه هیچ اشکالی ندارد. اساساً مردم برای رأیآوردن کاندیدا میشوند و در طول تاریخ به جز احمد توکلی، هیچ کاندیدایی وجود نداشته که برای رأی نیاوردن تلاش کند. اینکه کسی به دیدار بانویی محترم برود و ضمن عیادت از ایشان برای وی در باب نماز خواندن همسر مرحومش حرف بزند، کمی عجیب است و قصه لو میرود. آقای رضایی با چه فرضی در باب نماز خواندن آیتالله خاتمی برای همسر ایشان صحبت کرده؟ مثلاً آقای رضایی از زندگی حاجآقا بیشتر از خود حاج خانوم اطلاع دارند؟ نکند خدای نکرده ماجرا فقط وجهه تبلیغاتی داشته باشد؟ اصلاً همه اینها به کنار. برای رأیآوردن، چه کار به کار ادبیات فارسی دارید؟ «دنیای عقبی» دیگر چه صیغهای است؟ بزرگوار، در طول تاریخ ادبیات «دنیا» همیشه مقابل «عقبی» بوده. شاهدش هزاران بیت در ادبیات فارسی که فعلاً فقط یک بیتش را عرض میکنم. «دولت» هم در آن است که دوست دارید. به قول سعدی:
کسی گوی دولت ز دنیا برد
که با خود نصیبی به عقبی برد
دنیای عقبی چیزی است در ردیف «آتش سرد» یا «چپ راست» یا «بالای پایین»!
مردی در سنگال
در کجای دنیا تا به حال کاندیدایی دیدهاید که مهمترین مسئله در طول خدمتش به عنوان رجل سیاسی، عزل شدن وی باشد؟ منوچهر متکی هم مثل محسن رضایی شال و کلاه کرده و دور ایران سفر میکند. وی در جمع دانشجویان لرستان حاضر شد و آنجا هم مثل همه جاهای دیگر اولین پرسش از وی درباره عزلش از وزارت امورخارجه بود. لذا در پاسخ گفت: «درباره عزلم از وزارت امور خارجه معذوریت اخلاقی غیرشخصی دارم و نمیتوانم سخنی بگویم اما هنگامی که من و احمدینژاد به عنوان یک شهروند عادی شدیم، در مورد بحث شیرین سنگال صحبت خواهم کرد.»
قضیه جالبتر شد که پیرامون یک کاندیدا مهمترین مسئله عزلش باشد، تازه درباره همان هم به دلیل معذوریت اخلاقی غیرشخصی نتواند چیزی بگوید. عرض نکردم یک چیزهایی دارد به منصه ظهور میرسد که خسرو معتضد هم نظیرش را سراغ ندارد؟
آقایان بفرمایید دوئل
تعدادی از دانشجویان هم به دو نفر با هم پیشنهاد دادهاند. البته تعداد این جماعت از اتفاق (!) 313 نفر است و خدای ناکرده قصد ریاکاری یا استفاده ابزاری از احادیث مربوط به تعداد یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نداشتهاند.
به هر حال این جماعت به سعید جلیلی و کامران باقریلنکرانی نامه نوشتهاند از بابت تشویق و تشهیز آقایان به کاندیداتوری، اما این که جماعت مذکور خواستار کاندیداتوری دو نفر شدهاند، ناظر است بر یکی از موارد ذیل:
1- آقایان گمان میکنند قانون اساسی عوض شده و ریاست جمهوری به صورت شورایی درآمده.
2- شاید دوستان در 8 سال گذشته گمان میکردهاند که مشایی و احمدینژاد با هم رئیسجمهورند.
3- برای جماعت، دوم شدن هم به قدر اول شدن اهمیت دارد.
4- این جماعت حق رأیشان دوبله است یعنی هرکدام از آنها دو حق رأی دارند.
5- دوستان رأی اولی هستند و اساساً از روند انتخابات و اینکه دو کاندیدای همسو باعث شکستن رأی میشوند، ندارند.
6- آقایان کلاً معتقدند که کار از محکمکاری عیب نمیکند.
زندهباد بهار با درخت اضافه
- پارک غیرمتعهدها افتتاح شد.
- مراسمی با عنوان کاشت نهال صلح و دوستی در پارک غیرمتعهدها افتتاح شد.
- اسفندیار رحیممشایی، عقل منفصل و رئیس دفتر سابق رئیس جمهور است و اکنون با حکم رئیسجمهور، رئیس دبیرخانه جنبش غیرمتعهدهاست.
- رئیسجمهور به دعوت اسفندیار رحیم مشایی در مراسم افتتاح پارک غیرمتعهدها و کاشت نهال صلح و دوستی شرکت کرد.
- اسفندیار رحیممشایی: (پس از نیم ساعت سخنرانی درباره درخت، انسان، خدا و جهان) زندهباد بهار.
- رئیسجمهور: به نظرم پس از صحبتهای بسیار عمیق و پرمعنای برادر عزیزم آقای مشایی، جایی برای صحبتهای دیگران باقی نمیماند ... زندهباد بهار.
(الباقی داستان را خودتان حدس بزنید و بخندید یا گریه کنید. هرطور که راحتید. ایران آزادترین کشور دنیاست.)