bato-adv
کد خبر: ۱۴۹۷۱۱

پس لرزه‌های حضور هاشمی در انتخابات

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۷ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲
امیرمحبیان در گفت وگویی هاشمی رفسنجانی را مهم ترین محور صحنه آرایی انتخابات پیش رو می داند و معتقد است حضور سعید جلیلی نیز به شكل چشمگیری صف بندی اصولگرایان را تحت تاثیر خود قرار داده و خواهد داد. در این میان به نظر هم نمی رسد او چندان نگران تحركات هواداران دولت باشد. چیزی كه او را بیشتر از همه نگران می كند گفتمانی است كه می خواهد فضا را دوقطبی كند. در ادامه گفتگوی امیرمحبیان با روزنامه آرمان را می خوانیم:

بعد از پایان ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری، آرایش اولیه صحنه انتخابات تا حدودی مشخص شده است. ارزیابی شما از این آرایش اولیه شكل گرفته چیست و به خصوص فكر می كنید حضور آقای هاشمی در انتخابات چه تاثیری در این صحنه داشته است؟
برای پی بردن به آرایش انتخاباتی، باید به فاكتور جدیدی كه وارد انتخابات شده و صورت بندی ها را تغییر داده، یعنی كاندیداتوری آقای هاشمی پرداخته شود. به نظرم حضور آقای هاشمی غیرمترقبه نبود و تمامی سیگنال هایی كه فرستاده می شد به رغم كدهای معارضی كه سعی می شد در فضا پراكنده شود، مشخص می كرد كه آقای هاشمی قصد دارد به عنوان كاندیدا وارد صحنه شود ولی درعین حال مایل بود كه تنها وارد صحنه رقابت انتخاباتی بشود. آقای هاشمی تلاش می كرد در جایگاهی قرار بگیرد كه بتواند نقطه امیدی در جامعه برای تغییر و تحول در فضای سیاسی ایجاد كند. فكر می كنم آقای هاشمی با هوشمندی و ذكاوت سیاسی كه داشته و دارد چنین فضایی را ایجاد كند، مضافا اینكه برخی رقبای خود را با ارسال سیگنال های معارض گیج كرد و آنها تا آخرین لحظات نمی دانستند چه صف آرایی شكل خواهد گرفت و صحنه سیاسی را متصلب، یعنی در چارچوب نیروهای سیاسی موجود ارزیابی می كردند. حضور هاشمی با دگرگون كردن صحنه انتخابات تدارك این رقبا را به هم ریخت و آنها را مجبور به برنامه ریزی جدید كرد.

شما عنوان كردید كه حضور آقای هاشمی صحنه را متحول كرده است. سوال این است كه چگونه برنامه ریزی های رقبای سیاسی با حضور دیرهنگام آقای هاشمی دچار تحول شده و درحقیقت صحنه انتخابات اكنون چه شكلی به خود گرفته است؟
مهم این است كه تاثیرات حضور آقای هاشمی را ارزیابی كنیم و دریابیم كه ورود این فاكتور جدید صحنه را چگونه تغییر خواهد داد و جریانات موجود حول چه گروه هایی صف بندی می كنند. به گمانم آقای هاشمی مهم ترین محور این صف بندی انتخاباتی خواهد بود. ما در انتخابات سال 84 شاهد بودیم كه آقای احمدی نژاد توانست در یك فضای سیاسی خاص با ارائه شعارهای كاملا معارض با آقای هاشمی صحنه را در دست خود بگیرد و پیروز انتخابات باشد. درحقیقت آقای احمدی نژاد از ضریب رای منفی آقای هاشمی به نحو احسن به سود خود استفاده كرد، علتش هم این بود كه آقای هاشمی اساسا به نبرد سیاسی كلاسیك تسلط داشت و تجربه ای در قبال نبردهای سیاسی پارتیزانی نداشت. آقای احمدی نژاد با رفتارهایی كه برای فضای سیاسی ایران ناشناخته و نامأنوس بود عملاً مدل حركتی آقای هاشمی را به هم ریخت و توانست از نقاط ضعف به نفع خودش استفاده كند.

این فضا الان هم می تواند شكل بگیرد؟
به نظرم این شیوه در ادامه همان روش سابق انجام خواهد شد اما از تأثیر آن بسیار كاسته شده است. به دو دلیل؛ یكی اینكه تركیب افشاگران سیاسی و تاكتیك آنها عوض شده و دوم این كه دیگر افشاگری مورد اقبال عمومی واقع نخواهد شد.

تركیب نیروهای سیاسی كه شما عنوان می كنید تغییر كرده، چگونه است كه تركیب افشاگران سیاسی هم به تبع آن تغییر می كند؟
این یكی از نكات بسیار مهم است به دلیل اینكه شاهد هستیم در قبال آقای هاشمی سه سیاست روی خواهد داد و سه صف بندی شكل خواهد گرفت. گروهی به سمت تعامل مطلق با آقای هاشمی می روند كه اینها اصلاح طلبانی هستند كه فضای مناسب را برای ورود مستقیم خود نمی بینند و الان تلاش می كنند كه این فضا را تقویت كنند تا با ورود آقای هاشمی صحنه موجود به هم بخورد و امكان مانور برای آنها ایجاد شود. اصلاح طلبان به حمایت مطلق از آقای هاشمی خواهند پرداخت. ضمن اینكه برخی كاندیداهایی كه می خواستند از جانب كارگزاران یا جریانات آلترناتیو اصلاح طلبان وارد صحنه شوند، با آمدن آقای هاشمی عملاً زمینه را برای ادامه فعالیت از دست داده اند و به نفع آقای هاشمی كنار خواهند كشید. لذا دو صف پیروان سنتی آقای هاشمی و اصلاح طلبان اینجا شدیداً به هم خواهند پیوست كه براساس یك نوع تعامل مطلق ادغام خواهند شد. اصلاح طلبان و آقای هاشمی تا پیش از این هم به هم پیوستگی های جدی داشته اند اما به جرأت می توان گفت كه تا به امروز این دو تا این اندازه با یكدیگر یكدست نشده بودند.

وضعیت اصولگرایان در این بین چگونه خواهد بود؟
صفی از اصولگرایان كه ضریب مخالفتشان با آقای احمدی نژاد بیش از انتقاداتشان به آقای هاشمی است، جذب آقای هاشمی خواهند شد و ممكن هم است همین امر باعث شود كه بخش مهمی از سبد رأی كسانی چون آقای ولایتی تخلیه شود. حتی به نظرم حضور آقای هاشمی رأی تهران را هم تا حدود زیادی ایدئولوژیك خواهد كرد و این بیشتر از همه به ضرر آقای قالیباف است. آقای قالیباف تلاشی كه برای جمع آوری رأی از حوزه های دیگر و از طریق كارهای عمرانی در تهران انجام می داد، با حضور آقای هاشمی دست نیافتنی خواهد دید و رأی تهران با حضور آقای هاشمی به شكل كاملاً متفاوتی تقسیم خواهد شد. نكته دیگری كه اهمیت دارد این است كه گروه دیگری در مقابل حضور آقای هاشمی به سمت تقابل خواهند رفت، یعنی تلاش می كنند كه به هر شكل در مقابل آقای هاشمی بایستند. به گمان من تلاش اینها این است كه از خرده گفتمان های باقیمانده دوران رقابت های قبلی آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی بهره بگیرند و با همان شعارها تلاش كنند كه روی ریل احمدی نژاد حركت كنند تا بتوانند رأی منفی هاشمی را در سبد خود بریزند تا بلكه از این مسیر آنها هم بر سریر قدرت بنشینند. اینها دو گروه می شوند؛ یك گروه از این افراد كسانی هستند ازقبیل جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران و رهپویان كه كاندیداهای آنها مثل آقای لنكرانی و زاكانی و افراد دیگری مانند آنها تلاش خواهند كرد كه با تقلید روش احمدی نژاد، آرای سال 84 او را به نفع خود زنده كنند.

چرا در حالی كه همچنان بخشی از نیروهای فعال درصدد افشاگری هستند، این سیاست را نتیجه بخش نمی دانید؟
چون فضا آن فضای قبلی نیست. بعد اینكه احمدی نژاد یكسری ظرفیت هایی داشت كه در این كاندیداها موجود نیست. نكته دیگر این است كه در سال 84 تمام نقاط منفی آقای هاشمی مورد تهاجم قرار گرفت و دیگر ضریب افزایشی ندارد و كسی از طریق هجمه نمی تواند برای خود ایجاد رأی و محبوبیت كند. ضمن اینكه در طول این مدت مردم از گفتمان برخورد و مشاجره تا حدودی گریزان شدند. لذا این روش به نتیجه نخواهد رسید، اما می تواند گروهی را به دور كسانی كه این گفتمان را دنبال می كنند، جذب كند.

باقی نیروهای اصولگرا و رقبای آقای هاشمی كه قائل به شیوه های تند نیستند چگونه در مقابل وی صف آرایی خواهند كرد؟
یك جریان دیگری كه مقابل آقای هاشمی خواهد بود، جریانی است كه كاندیدای آن آقای جلیلی است ولی آقای جلیلی با دیگر رقبای آقای هاشمی یك تفاوت عمده دارد. آقای جلیلی درواقع با آقای هاشمی تقابل شعاری ندارد. یعنی كسی نیست كه از طریق دادن شعار جلو برود و ادبیاتش هم یك ادبیات افشاگرانه نیست. تقابل آقای جلیلی تقابل گفتمانی است، یعنی رویكرد و رفتارهای آقای جلیلی نشانگر بخشی از خصوصیات آقای احمدی نژاد در جنبه ساده زیستی و این جور مسائل است، ضمن اینكه طرفداران آقای جلیلی یك گفتمان آرامان گرایانه را دنبال می كنند و شعارهای تند و خشن و رویارویی سخت را در اینها نمی بینیم. اینها یك تقابل گفتمانی دارند، اگر اینها درست راه خود را بروند و درنهایت تندرو به معنای انتزاعی و شعاری نشوند، می توانند منشااثر باشند چراكه اینها حرف برای گفتن دارند و تقابلشان با دیگران افشاگرانه نیست و می توانند مخالفان هاشمی را به سمت خود بكشانند.

اما همه اصولگرایان حداقل تا اینجا پشت سر آقای جلیلی جمع نشده اند. به این معنا كه هنوز هستند نیروهایی از اردوگاه اصولگرایی كه نه از آقای جلیلی حمایت می كنند و نه قائل به شیوه های افشاگرانه درباره آقای هاشمی هستند.

در این میان رویكرد سومی هست كه رویكرد صبر و انتظار است. به نظرم بخش بزرگی از اصولگرایان، ضمن اینكه انتقاداتی نسبت به احمدی نژاد دارند، انتقاداتی هم نسبت به هاشمی دارند و در عین حال نمی دانند آقای هاشمی چه رویكردی را اتخاذ خواهد كرد. اینها منتظر می مانند تا ببینند كه آقای هاشمی چه رویكردی را اتخاذ خواهد كرد. اگر آقای هاشمی با ژست اصلاح طلبی و با تیم كارگزارانی وارد صحنه شود، اینها كمتر به سمت آقای هاشمی خواهند رفت و سعی می كنند به سمت جریان آرمان گرا بروند و ممكن است آرا بین هاشمی و جلیلی تقسیم شود. اما اگر آقای هاشمی از این موضع نیاید كه به نظر می رسد چنین است، قدرت جذب بخش مهمی از اصولگرایان را هم خواهد داشت. اینكه آقای هاشمی شعار «اعتدال علوی» را انتخاب كرده نشان می دهد فعلا رویكرد دوم و میانه را برگزیده و این باعث می شود تا موقعیت آقای هاشمی بسیار خوب باشد.

تكلیف تیم دولت در این میان چیست؟ به هر حال دولت قسمت عمده ای از تشخص خود را از طریق رقابت با آقای هاشمی كسب كرده است. به نظر شما دولتی ها در این شرایط چه تاكتیكی اخذ می كنند؟
دولتی ها وضعیت جالبی در این صحنه آرایی دارند. برخلاف كسانی كه سعی می كنند شعارهای سال 84 آقای احمدی نژاد را دنبال كنند اصلاً شاهد این نیستیم كه آقای مشایی هم این كار را انجام دهد و شعارهای دوره های قبل آقای احمدی نژاد را تكرار كند، شعارهایی كه از طریق نفی بتواند به سمت جذب آرا برود. آقای مشایی در پی این است كه با یك نوع برخورد مبتنی بر سلوك عرفانی و نشان دادن نوعی از روحیه تسامح و تساهل در سیاست داخلی و خارجی سعی در ایجاد نوعی گفتمان جدید پیرامون حلقه حامیان دولت و احمدی نژاد داشته باشد. این نشان دهنده آن است كه مشایی فضا را درك كرده است، حالا اینكه تایید صلاحیت بشود یا خیر موضوع دیگری است. لذا معتقدیم فاكتوری كه تا قبل از این نامشخص بود و فضا را می توانست تحت تأثیر خود قرار دهد، یعنی حضور آقای هاشمی مشخص شده و با تایید یا عدم تایید صلاحیت آقای مشایی بخش دیگری از صحنه هم مشخص خواهد شد ولی فعلاً به نظرم می توان چارچوب را این گونه تعریف كرد.

شما در قسمتی از صحبت های خود به آقای جلیلی اشاره كردید. به نظر می رسد آقای جلیلی خیلی دیر اما با اقتدار وارد عرصه شده و تا كنون هم كسانی چون آقایان ولایتی و حدادعادل گفته اند كه احتمالا به نفع وی كنار می روند. فكر می كنید نقش آقای جلیلی در صحنه آرایی انتخاباتی چگونه باشد و كاندیداتوری وی از چه درجه اهمیتی برخوردار باشد و اصولا آقای جلیلی با چه گارد و تاكتیكی وارد انتخابات خواهد شد؟
كاری به ظرفیت های شخصی آقای جلیلی كه خودش قابلیت تحلیل جدی دارد، نداریم. اما رویكرد شخصی آقای جلیلی منطبق با یك رویكرد آرمان گرایانه است كه در گفتمان انقلاب مطرح می شود. در انقلاب ما دو رویكرد داریم كه مهم كنار نگذاشتن هیچ كدام به نفع دیگری است و بتوانیم بین آنها توازن ایجاد كنیم. یك رویكرد واقع گرایانه است و دیگری آرمان گرایانه. آقایان احمدی نژاد و هاشمی در سال 84 نوعی تقابل بین این دو رویكرد ایجاد كردند. یعنی آقای احمدی نژاد تلاش می كرد تفسیركننده رویكردهای آرمان گرایانه انقلاب باشد كه نتیجه آن را در سال های بعد دیدیم. اما چیزی كه الان هست این است كه آقایان جلیلی و هاشمی می توانند مظهر این دو رویكرد باشند و احتمال اینكه فضا تحت تاثیر تقابل این دو قرار بگیرد، وجود دارد. این ظرفیت به لحاظ رویكردهای شخصی در آقای جلیلی وجود دارد. هرچند معتقدم كه ما باید واقع نگر آرمان گرا باشیم. اما مسأله برمی گردد به اینكه در چه شرایطی این فضای دوقطبی شكل بگیرد. یكی این است كه ظرفیتی كه به نفع آقای هاشمی است در سال 84 و تا حدودی 88 از قطب اصلاح گرایی به سمت آرمان گرایی رفتیم. الان به نظر می رسد كه این تناوب به سمت نوعی از واقع گرایی برمی گردد كه آقای هاشمی می تواند نماد آن باشد. مساله دیگر این است كه به هر صورت آقای جلیلی به لحاظ ظرفیت هایی كه دارد نیروی بالادست گفتمان آرمان گرایی خواهد بود. در این صورت آقای حدادعادل خودبه خود كنار خواهد رفت، آقای قالیباف اگر بخواهد در صحنه باقی بماند درحقیقت خود را تعلیق گفتمانی می كند، یعنی بین دو گفتمان معلق خواهد بود و تكلیف مشخصی نخواهد داشت. یعنی نه رأی این طرف را خواهد داشت و نه رأی آن طرف را بنابراین آقای قالیباف وضعیت سختی خواهد داشت.

مهم ترین نكته در تقابل ها و رقابت های انتخاباتی پیش رو چه موضوعی می تواند باشد؟
نكته مهم این است كه گاهی ممكن است برخی تحلیلی ارائه دهند كه مضر باشد. آن تحلیل رقابت تقابل محض و تعامل محض و سیاست صبر و انتظاری كه وجود دارد، ممكن است به نحوی با عملكرد برخی ها به نهادهایی كشانده شود و این تصور را ایجاد كند كه گویا آنها به دنبال یكی از این جریانات هستند، مثلا دنبال تقابل محض با آقای هاشمی. این تصور مضر است. من تفكراتی كه تلاش می كنند هاشمی را طور دیگر نشان دهند یا این گونه القا كنند كه برخی دنبال این هستند كه هاشمی نیاید یا اگر می آید حتما شكست بخورد، حركت های عالمانه ای نمی دانم و این به ما ضربه خواهد زد، بدون آنكه خودشان دقیقا بدانند در چه مسیری قدم برمی دارند.
bato-adv
مجله خواندنی ها