مرد موادفروش برای حل مشکل مالی همسر صیغهای خودش به خانه مادر و پسری معتاد دستبرد زد و پسر جوان را به قتل رساند.
وقوع سرقت به عنف در خیابان گلبرگ تهران ساعت 18 روز 22 آذر سال گذشته از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 به ماموران اعلام و در بررسیهای اولیه مشخص شد دو ناشناس وارد خانهای شدند و با کشیدن گونی روی سر زن 75سالهای به نام «مریم» پنجالنگو و انگشتر وی را سرقت کردند و در حین دزدی فرزند 37ساله این زن به نام «محمد» را نیز مورد ضربوجرح قرار دادند و این جوان به علت شدت مصدومیت به بیمارستان امامحسین(ع) منتقل شده است. وقتی ماموران به بیمارستان رفتند، از کادر پزشکی شنیدند «محمد» فوت کرده است. به همین دلیل جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکیقانونی منتقل شد و متخصصان اعلام کردند محمد در پی کاهش اکسیژن متعاقب غوطهوری سر و صورت در آب جان باخته است.
مادر مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:«حدود ساعت17:30روز حادثه برای گرمکردن غذا به آشپزخانه رفتهبودم که متوجه دو نفر در پشت سرم شدم. آنها گونی بر سرم کشیدند و شروع به ضربوشتم من کردند. با داد و فریاد، از پسرم کمک خواستم. مهاجمان لباس پسرم را بر سرش کشیدند و او را نیز کتک زدند و با طناب دستانش را از پشتسر بستند. سارقان سپس چادری را دور سرم بستند و با طناب سبز رنگی دستهایم را بستند و به زور پنجعدد النگو و انگشتر طلای داخل دستم را سرقت کردند.»
مادر مقتول در ادامه گفت:«پس از تلاش زیادی توانستم طنابهای دستم را باز کنم و از همسایگان کمک بخواهم. در حین سرقت، شیر آب ظرفشویی باز بود و همین موضوع باعث جمعشدن آب در آشپزخانه شد و محمد نیز درحالیکه آب زیادی در آشپزخانه جمع شده، با دستان بسته و از طرف صورت روی زمین افتاده بود.»
کارآگاهان در ادامه رسیدگی به این پرونده، در همان تحقیقات اولیه اطلاع پیدا کردند مقتول و مادرش هر دو به مصرف هرویین اعتیاد داشتند و محل سکونتشان نیز به مکانی برای تردد افراد معتاد و مصرف موادمخدر تبدیل شده است. با توجه به اینکه سارقان تلاش زیادی داشتند تا خود را از چشم مادر و پسر دور نگه دارند، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند سارقان از افراد آشنا و به احتمال بسیار زیاد از معتادان ترددکننده در محل سکونت مریم هستند.
یکی از همسایگان این مادر و پسر در جریان تحقیقات گفت: «روز حادثه، درحالیکه در پشتبام خانه مشغول دادن دانه به کبوترها بودم، متوجه مردی حدود 60ساله شدم که با حالتی هراسان از خانه همسایه کناریمان بیرون آمد و بهسرعت از کوچه خارج شد.» این همسایه از مرد 60ساله چهرهنگاری کرد و مریم با دیدن تصویر بهدستآمده آن فرد را شناخت و گفت این مرد حسن نام دارد و تا چندی پیش موادمخدر مصرفی او و پسرش را تهیه میکرد. کارآگاهان سپس با بهرهگیری از بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار، پی بردند حسن یکی از مجرمان سابقهدار در زمینه سرقت و موادمخدر است که 15بار به اتهام ارتکاب جرایم مختلف دستگیر و روانه زندان شده است.
همزمان با انجام تحقیقات میدانی، کارآگاهان در بازرسی از محل جنایت کلاه مردانهای را پیدا کردند و مریم گفت: «حسن همیشه این کلاه را بر سر خود داشت.» کارآگاهان بعد از بهدستآوردن این اطلاعات به شهرک مارلیک کرج رفتند تا حسن را بازداشت کنند اما اطلاع پیدا کردند متهم از مخفیگاهش متواری شده است. مرد فراری سرانجام چند روز قبل در خیابان جمهوری تهران دستگیر شد و در اظهارات اولیه خود اعتراف کرد موادمخدر مورد نیاز مقتول و مادرش را تهیه میکرد و در اختیار آنها قرار میداد اما مدعی شد در ماجرای سرقت و مرگ محمد هیچ نقشی نداشته است. حسن وقتی فهمید کلاهش در صحنه جرم پیدا شده است به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن معرفی همسر صیغهای خود به نام ژاله بهعنوان همدستش به درگیری با مقتول اعتراف کرد.
متهم درخصوص انگیزه خود برای سرقت گفت: «صاحبخانه ژاله دو بار حکم تخلیه خانه را گرفته و پول ودیعه خانه نیز بابت کرایه عقب افتاده، صاحبخانه قصد داشت اثاثیه منزل را بیرون بریزد. زمانیکه موادمخدر محمد و مادرش را تهیه میکردم و به خانهشان رفتوآمد داشتم، النگوهای طلا را در دست مریم دیده بودم و همین موضوع را با ژاله مطرح کردم. ژاله نیز مانند من به مصرف هرویین اعتیاد دارد و به همین علت، هر دو نفر برای تهیه پول پیش خانه تصمیم به سرقت طلا و جواهرات مریم گرفتیم.»
متهم در ادامه گفت:«در خانه مریم همیشه باز است و به همین علت بهراحتی داخل رفتیم و در پاگرد خانه پنهان شدیم. زمانیکه مریم به داخل آشپزخانه رفته بود، ژاله از پشت سر گونی روی سر او کشید اما این زن شروع به فریادکشیدن و صدا زدن محمد کرد. محمد که صدای مادرش را شنیده بود، به کمک او آمد و من برای آنکه شناسایی نشوم، پارچهای را روی صورتش انداختم و چون محمد سالها به مصرف موادمخدر اعتیاد داشت و قدرت بدنی زیادی نداشت، ناگهان از حال رفت. در نهایت همراه ژاله و پس از سرقت طلا و جواهرات و بستن دستان مریم و محمد، از خانه خارج شدیم.»
کارآگاهان در ادامه برای دستگیری«ژاله» دست به کار شدند و باخبر شدند این زن 55 ساله از محل سکونتش متواری شده و به خانه یکی از دوستانش در حاشیه تهران رفته است. کارآگاهان وارد مخفیگاه ژاله شدند اما دوست متهم مدعی شد ژاله در آنجا نیست. در شرایطی که تمامی شواهد نشان از حضور ژاله در محل داشت، کارآگاهان سیگار روشنی را دیدند که روی میز قرار داشت و دوست ژاله مدعی شد اصلا سیگاری نیست، به این ترتیب معلوم شد ژاله حتما در خانه حضور دارد. کارآگاهان با بازرسی دقیق از محل، سرانجام ژاله را در زیر مقدار زیادی البسه و در کمد دیواری کوچکی، پیدا و او را دستگیر کردند که این زن نیز به جرمش اعتراف کرد.
سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تایید این خبر گفت:«با توجه به اعترافات صریح متهمان به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر شده و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتهاند.»