bato-adv
کد خبر: ۱۵۳۸۱۰

نقدی بر نظرسنجی‌ های انتخابات رياست‌جمهوری

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۲
عباس عبدی، محسن گودرزی و محمد فاضلی در روزنامه اعتماد نوشتند:

در هر دوره از انتخابات، همزمان با رشد رقابت‌هاي انتخاباتي، استفاده از روش نظرسنجي نيز مورد توجه جامعه و سياستمداران قرار مي‌گيرد و هر چه به روزهاي نهايي انتخابات نزديك‌تر مي‌شويم، تعداد نظرسنجي‌ها و پيش‌بيني‌هاي مبتني بر آن افزايش مي‌يابد.

در اين دوره از انتخابات علاوه بر پيش‌بيني، براي نخستين‌بار، نظرسنجي به عنوان عاملي براي تشخيص تقدم و تاخر نامزدها براي ماندن يا كناره‌گيري‌ برخي مطرح شد. متاسفانه بعد از اعلام نتايج انتخابات، موضوع نظرسنجي هم به فراموشي سپرده مي‌شود. در حالي كه اين بهترين زمان براي ارزيابي نظرسنجي‌هاي انجام شده و ارزيابي روش‌ها و شيوه‌هاي تحليل نتايج است.

متاسفانه نظرسنجي‌هاي مغلوط و غيرعلمي در اين دوره به حدي بود كه تصوراتي نادرست را درباره اين نوع فعاليت علمي شكل داده است. اين امر ما را بر آن داشت تا به عنوان كساني كه بخش عمده‌يي از فعاليت‌هاي علمي و پژوهشي خود را در اين حوزه انجام داده‌ايم، تاملات خود را با عموم، به ويژه سياستگذاران و جامعه علمي در ميان بگذاريم و از نظرسنجي علمي در برابر نظرسنجي‌هاي تبليغي و غيرعلمي و غيرمسوولانه دفاع كنيم. اميدواريم اين نكات باعث گشوده شدن باب بحث درباره خصوصيات جامعه ايران و روش‌هاي علمي شناخت آن شود.

رفتار راي‌دهي يكي از وجوه مهم رفتار سياسي در جامعه ايران است. متاسفانه با وجود برگزاري دوره‌هاي مختلف انتخابات، هنوز شناخت كافي درباره الگوهاي رفتار راي‌دهي وجود ندارد. به دليل ضعف تحزب و شناور بودن مفاهيم و سياست‌ها و در نتيجه وجود تعداد بالاي افرادي «بي‌تصميم و مردد»، افكار عمومي در ايران ساختاري كم‌عمق و سيال و مبهم و به‌ظاهر پيش‌بيني‌ناپذير دارد.

در چنين ساختاري، راه جلب افكار عمومي برانگيختن احساسات و عواطف است. براي كسب شناخت‌هاي معتبر در وضعيت‌هايي از اين دست، بايد نهادهاي تخصصي و مستقل نظرسنجي وجود داشته باشند كه دايما روش‌هاي كار خود را بهبود بخشند و علاوه بر بهبود تكنيكي روش‌هاي نظرسنجي، به تدريج اعتماد شهروندان، نخبگان و گروه‌ها را جلب كنند و با سرمايه اجتماعي كه فراهم مي‌آورند، بخشي از سياليت ناشي از عدم اعتماد مردم به نظرسنجي‌ها را كاهش دهند.

در نبود شناخت دقيق و كافي از جامعه، همگان اعم از حكومت، منتقدان و مخالفان و حتي مردم زيان مي‌بينند، زيرا تصورات غيرواقعي از جامعه و رفتارهاي ناشي از عدم‌شناخت، به جاي واقعيت مي‌نشيند. وقتي چنين شناخت‌هايي وجود نداشته باشد، انعطاف نظام در برابر تغييرات كاهش مي‌يابد و نظام‌هاي سياسي در موارد گوناگون شگفت‌زده مي‌شوند. اينچنين شگفتي‌هايي ممكن است در مواقعي برخي گروه‌ها و افراد مخالف را خوشحال كند، اما اين خوشحالي مقطعي و زودگذر است. توجه به اين نكته اهميت دارد كه نفس وجود وضعيتي كه شگفت‌زدگي را خلق مي‌كند، به نفع كليت نظام اجتماعي نيست. از سوي ديگر هر چند نظرسنجي از ابزارهاي مهم شناخت افكار عمومي است ولي به دليل فقدان نهادهاي مستقل، نظرسنجي‌ها در چنين محيطي آغشته به خواست‌هاي سياسي زودگذر و تبليغاتي مي‌شوند.

به دليل چنين كاربردهايي هم حكومت و سياستمداران زيان مي‌بينند و هم شأن يك فعاليت علمي تا حد پيام‌هاي بازرگاني تنزل مي‌يابد. گزارش‌ها و برخي از اخبار منتشر شده از يافته‌هاي نظرسنجي‌هاي انتخابات اخير حاكي از وجود خطاهاي شديد است. اغلب اين نظرسنجي‌ها در پيش‌بيني نفرات اول و نسبت آراي آنان دچار خطاي فاحش شده‌اند. جامعه ايرانِ امروز حق دارد از موسسات نظرسنجي سوال كند كه دليل خطاي پيش‌بيني آنان در چيست؟ و از آنان بخواهد دلايل علمي اين خطا را توضيح دهند و مسووليت آن را بپذيرند. ما بر اين باوريم كه جدا از مباحث روش‌شناختي كه جاي بحث آن در اينجا نيست، خطاي اتفاق افتاده حاصل سه عامل به هم مرتبط است. دو عامل به سياست‌هاي مرتبط با موسسات نظرسنجي و يك عامل نيز به ساختار افكار عمومي بازمي‌‌گردد.

1- بخشي از اين خطا ناشي از ضعف علمي مديران و كارشناسان است. مسووليت اين امر در وهله نخست، متوجه كساني است كه مديران غيركارشناس را بر موسسات تخصصي منصوب كرده‌اند. همچنين بايد به فقدان استقلال موسسات نظرسنجي و ضعف بنيان‌هاي لازم براي انجام اين كار و نيز پاسخگو نبودن آنها در برابر جامعه اشاره كرد.

2- عامل ديگر را بايد در برتري نگاه تبليغاتي در مقايسه با نگاه علمي و آگاهي‌بخش نسبت به نظرسنجي جست. نگاه ويژه، از يك سو بر فرآيند و موسسات انجام‌دهنده و از سوي ديگر بر شيوه انتشار يافته‌هاي آن اثر مي‌گذارد. به همين دليل، موسسات حرفه‌يي براي اين كار شكل نمي‌گيرند و نيز به دليل عدم انتشار نتايج گزارش‌هاي نظرسنجي و لذا عدم نقد و ارزيابي علمي آنها، روش‌هاي خطا تكرار مي‌شود.

متاسفانه نبود نهادهاي مستقل براي انجام نظرسنجي و محدود بودن موسسات نظرسنجي به موسسات عمومي و دولتي غيرپاسخگو باعث شده است تا شيوه‌ها و فنون اين رشته از دانش اجتماعي، به ميزان كافي عموميت پيدا نكند. اگر چه موسسات نظرسنجي در ايران ضعيف بودند ولي به دليل موانع ايجاد شده در سال‌هاي اخير، اين نهال نوپا ضعيف‌تر هم شد. از سوي ديگر، بخشي از خطاي نظرسنجي‌ها نيز به رويكرد تبليغاتي باز مي‌‌گردد. خوب است يك بار ديگر به اخبار سايت‌ها و خبرگزاري‌ها و ستادهايي كه خود را در نظرسنجي‌ها پيروز نشان مي‌دادند، بازگرديم. اكنون حتي نامزدهاي انتخاباتي مي‌توانند نسبت به تاثيرات منفي اين قبيل نظرسنجي‌هاي غيرعلمي وپرخطا، معترض باشند. علاوه بر زيان نامزدهاي انتخاباتي، اين شيوه استفاده باعث بدگماني نسبت به نظرسنجي و در نتيجه افول اعتماد جامعه به نظرسنجي، اين ابزار مهم در دنياي جديد، مي‌شود.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv