bato-adv
کد خبر: ۱۵۴۸۵۶

آنهایی كه اصلاح‌طلبان را حذف شده می‌دانستند درك سياسی نداشتند

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۱۱ تير ۱۳۹۲
اميرمحبيان براي اصولگرايان فراتر از يك روزنامه‌نگار محسوب مي‌شود؛ او علاوه بر روزنامه رسالت در خيلي از رسانه‌ها نقش تحليلگر و تئوريسين را ايفا مي‌كند. بعد از انتخابات و عيان شدن نادرستي بسياري از برآوردهاي تحليلگران در گفت‌وگويي كوتاه نظرش را درباره نتيجه انتخابات و سو‌گيري همفكرانش بیان می کند. در ادامه گفتگوی امیرمحبیان با روزنامه اعتماد را می خوانیم:

جناب آقاي محبيان اين نكته كه اصولگرايان حسن روحاني را تا به امروز كانديدايي اصولگرا مي‌دانند صرفا ناشي از انفعال آنها به دليل شكست در انتخابات است يا واجد يك معناي سياسي است؟
آقاي روحاني تحت عنوان كانديداي مستقل راي آورده است اما در عين حال از حمايت بدنه اصلاح‌طلبي و بخشي از بدنه اصولگرايي برخوردار بوده است و اين به معناي مصادره ايشان توسط جريان اصولگرايي نيست. حسن روحاني خودش را كانديداي مستقل مي‌داند و صراحتا اين مساله را اعلام كرده است. در حال حاضر هم فضاي بين‌الاذهاني مثبتي نسبت به ايشان در ميان هر دو جناح وجود دارد و همين مساله فرصت بسيار خوبي را براي ايشان ايجاد مي‌كند كه ارزشمند است اما در عين حال اين فضا، فضاي پايداري نيست و بايد با مديريت توقعات اين فضا را به عنوان فضاي قابل استفاده براي به كارگيري همه نيروها تثبيت كنند.

با توجه به حمايت خاتمي و هاشمي از روحاني و همچنين مواضع اصلاح‌طلبانه وي، انكار اصلاح‌طلب بودن او و چسبندگي‌اش به اصلاحات دشوار است. به نظر شما اين حرف اصولگرايان كه با پنج كانديدا وارد ميدان شدند كه هيچ كدام رايي نزديك به روحاني هم نداشتند از نظر سياسي يك حرف معنادار است؟
اول اينكه روحاني به اصلاحات چسبندگي ندارد بلكه برعكس است و اصلاح‌طلبان به او چسبندگي دارند چرا كه آنها گزينه‌يي غير از روحاني نداشتند. درست است كه آقاي عارف در عرصه بود اما طبق نظر سنجي‌ها عارف راي قابل ملاحظه‌يي نداشت ضمن اينكه عارف به نفع روحاني كنار نرفت بلكه فقط كنار رفت. اين نكات از ميزان بهره‌برداري جناحي اصلاح‌طلبان از روحاني مي‌كاهد. راي تشكيلاتي جريان اصلاحات نهايتش خودش را در راي آقاي معين نشان داده بود. بنابراين آقاي روحاني به دليل ظرفيت‌هاي شخصيتي و توانايي‌هاي گفتماني كه مطرح كرده بود راي سراسري را گرفت. در مقابل بايد ببينيم در جامعه چه توقعاتي وجود دارد. يكي از توقعات اين است كه از نيروهاي اصلاح‌طلب استفاده كند و اين مساله اصلا اشكالي هم ندارد و توقع بيجايي هم نيست. اما استفاده از نيروهاي اصلاح‌طلب يا اصولگرا بايد با شاخص‌هايي كه ايشان براي مردم تعريف كرده و پيمان بسته همخواني داشته باشد يعني نيروهاي كارآمد و عاقل و معتدل كه به گفتمان اعتدال باور داشته باشند.

در هشت سال اخير تلاش زيادي براي حذف و اخراج اصلاح‌طلبان از عرصه قدرت انجام شد؛ انتخاب آقاي روحاني آيا به معناي ناكام ماندن اين تلاش‌ها و بازگشت اصلاح‌طلبان به صحنه نيست؟
كساني كه مي‌گفتند اصلاح‌طلبان از عرصه سياسي حذف شده‌اند شناخت درستي از چرخه حيات گروه‌هاي سياسي ندارند و نمي‌دانند اصلاح‌طلبان و اصولگرايان حذف نمي‌شوند چرا كه جريان‌هاي اصيل ريشه‌دار در جامعه حذف شدني نيستند، ولي در مقاطع خاص تضعيف و تقويت مي‌شوند ضمن اينكه رفتار مردم ما رفتار خلاف عرفي نبوده و هر چهار سال به افراد موجود مبتني بر ثبات راي مي‌دهند اما هر هشت سال گرايش را به طور كامل تغيير مي‌دهند؛ هشت سال آقاي هاشمي بود، هشت سال خاتمي و هشت سال هم احمدي‌نژاد و حالا هم به آقاي روحاني راي داده‌اند.

شما فكر مي‌كرديد آقاي روحاني پيروز انتخابات باشد؟
من اين احتمال را مي‌دادم اما نه در دور اول. برداشت من اين بود كه هيچ كدام از كانديداها قادر نيستند در دور اول راي كامل رابياورند اما بالاخره ظرفيت‌ها و پتانسيل‌هايي مثل رد صلاحيت هاشمي و كنار رفتن عارف و حمايت اصلاح‌طلبان و اختلافات ميان اصولگرايان آقاي روحاني را برنده دور اول كرد.

طبق گفته شما كانديداي اصلاح‌طلبان راي زيادي نداشت اما كنار رفتنش عاملي موثر در پيروزي آقاي روحاني بود؟
بي‌تاثير نبود. اگر عارف در صحنه مي‌ماند و بخشي از آراي روحاني به سمت او مي‌رفت احتمال اينكه انتخابات به دور دوم كشيده شود زياد مي‌شد.

وضعيت فعلي را وضعيت ناپايداري توصيف كرديد. فكر مي‌كنيد نهايتا اين وضعيت به نفع كدام جريان ثبات پيدا مي‌كند؛ اصلاح‌طلبان يا اصولگرايان؟
برداشت من اين است كه آقاي روحاني تلاش مي‌كند مابين دو جناح و نيروهاي كارآمد هر دو گروه حركت كند. البته من شخصا موضع ايشان درباره فراجناحي بودن را نپسنديدم چرا كه به نوعي تحقير جناح‌ها محسوب مي‌شد. ايشان مي‌تواند بگويد من يك دولت ميان جناحي هستم و از نيروهاي كارآمد هر دو جناح استفاده مي‌كنم. كار بزرگي كه ايشان مي‌تواند انجام دهد اين است كه مفصل‌بندي ميان دوجناح باشد يعني دوجناح بتوانند در يك دولت و در كنار هم كار كنند و به اين نتيجه برسند كه امكان تفاهم وجود دارد. ما دو جريان درون نظام هستيم كه هيچ كدام به تنهايي معادل كل نظام نيست.

مي‌توانيد يك نمونه در تاريخ بعد از انقلاب از دولت ميان‌جناحي نام ببريد؟ آيا كابينه اول هاشمي ميان‌جناحي بود؟ و اساسا در ايران ميان‌جناحي بودن خريداري دارد؟
بايد براي آن بازار ايجاد كرد. من شخصا معتقدم دولت روحاني نبايد نسخه بدل دولت هاشمي، خاتمي يا احمدي‌نژاد باشد. بايد هويت خودش را تعريف كند، فرهنگ‌سازي كند و نهايتا هم هزينه‌هاي لازم را بپردازد و اين شدني است اما اينكه خريدار دارد يا ندارد بستگي به اين دارد كه ما چگونه بتوانيم كالاي تفكري خود را عرضه كنيم.

آيا پرخاشگري‌هايي را كه از امروز در برخي رسانه‌هاي اصولگرا آغاز شده شروع يك روند تخريبي مي‌دانيد؟
به نظر من اين افراد مي‌خواهند به آقاي روحاني نوعي تحذير و هشدار بدهند كه به سمت افراطيون اصلاح‌طلب نرود اما به نظر من نيازي نيست چون ايشان به سراغ اين افراد نخواهد رفت.

درباره مديريت توقعات صحبت كرديد. فكر مي‌كنيد امكان كنترل و كاناليزه كردن مطالبات سياسي و اجتماعي و دانشجويي و غيره وجود دارد؟
مديريت توقعات و انتظارات از جمله فنوني است كه الان در دنيا به كار برده مي‌شود و رسانه ابزار اين كار است. مديريت به معناي محدود كردن نيست به معناي اين است كه سطح انتظارات را تحت كنترل درآورد و واقع‌گرايانه كند. پس اين كار شدني است. اگر جريان اصلاحات هم در دوران خاتمي اين كار را انجام مي‌داد چهره دولت ايشان چهره يك دولت ناتوان تصوير نمي‌شد و بر اساس ميزان انتظارات عقلاني شده توانمند نشان مي‌داد. توصيه من اين است كه دولت آقاي روحاني سريعا مطالبات را شناسايي، عقلاني‌سازي و متعادل‌سازي كند و صراحتا اعلام كند ما اين مطالبات را در اين پروسه زماني و در اين چارچوب برآورده مي‌كنيم.
bato-adv
مجله خواندنی ها