مردی جوان که زن همسایه را مقابل چشمان فرزندش به قتل رسانده است، در جلسه رسیدگی به این پرونده جزییات قتل را توضیح داد.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای این جلسه که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه
کیفریاستان تهران برگزار شد، نماینده دادستان تهران در جایگاه قرار گرفت و
از کیفرخواست دفاع کرد. او گفت: متهم که بابک نام دارد تابستان امسال با
ورود به خانه زن جوانی به نام شیرین که از همسایههایش بود، او را با فشار
بر عناصر حیاتی گردن و واردآوردن ضربات متعدد چاقو به قتل رساند و جسدش را
در خانه رها کرد. فرزند خردسال این زن نیز در خانه بود و قتل مادرش را
مشاهده و حتی با قطرات خون به زمین ریخته بازی کرده بود.
وی ادامه داد: پلیس زمانی به بابک مشکوک شد که دوربینهای مداربسته
ساختمان را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد بابک ساعت 9 صبح روز حادثه از
خانه خارج شده و نیمساعت بعد با سرعت به خانه برگشته است. ساعت ورود مجدد
بابک با زمان مرگ شیرین همخوانی داشت. ضمن اینکه وقتی همسر این مرد مورد
بازجویی قرار گرفت به پلیس گفت شنیده است شوهرش در مورد مقداری طلا با
شخصی تلفنی صحبت کرده است. ضمن اینکه متهم نیز در اعترافات خود در دادسرا
و اداره آگاهی این جزییات را شرح داده است. با توجه به مدارک موجود در
پرونده و شکایت اولیایدم بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم
قانونی را دارم.
در ادامه پدرومادر شیرین بهعنوان ولیدم و قیم نوهشان در جایگاه حاضر
شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام
قتل و سرقت را قبول کرد و گفت: صبح روز حادثه داشتم سرکار میرفتم که شوهر
شیرین همزمان با من از خانه خارج شد. ما همسایه بودیم و او از من خواست
چون ماشین دارم وی را به محل کارش برسانم من هم قبول کردم.
متهم گفت: او
را به محل کارش رساندم و یکدفعه فکری به ذهنم رسید. با خودم گفتم حالا که
شیرین در خانه تنهاست میتوانم طلاهایش را بدزدم. در ورودی واحد آپارتمانی
شیرین خراب بود و خوب چفت نمیشد. هربار که ما در خانهمان را بازوبسته
میکردیم با جابهجایی هوا در خانه شیرین هم باز میشد. بعد از اینکه شوهر
شیرین را به محل کارش رساندم و مطمئن شدم کسی بهجز شیرین و بچه خردسالش که
حتی نمیتوانست حرف بزند در خانه نیست بلافاصله به خانه برگشتم و با
بازوبستهکردن در خانه خودم توانستم در خانه شیرین را باز کنم.
جعبه جواهر جلو میز خانهشان بود که میدانستم شیرین طلاهایش را آنجا
نگهداری میکند. جعبه را برداشتم. تا آن لحظه شیرین را ندیدم اما او یکدفعه
از دستشویی بیرون آمد و با دیدن من جیغ کشید. خیلی جیغ میزد. ترسیدم همه
متوجه شوند دستم را جلو دهان شیرین گرفتم و محکم فشار دادم و با این فشار
بود که بیحال روی زمین افتاد. برای اینکه مطمئن شوم مرده و دیگر نمیتواند
چیزی به کسی بگوید چاقویی از آشپزخانه برداشتم و چندین ضربه هم به بدنش
زدم و بعد با طلاها از خانه خارج شدم و آنها را مدتی در جاکفشی خانه خودم
مخفی کردم و بعد هم به طلافروشی فروختم.
متهم درباره اینکه چرا شیرین را برای سرقت انتخاب کرد، گفت: من قصد سرقت
نداشتم و نمیخواستم به شیرین هم آسیبی برسانم. او زن پاکدامن و بسیار خوبی
بود اما چون اعتیاد داشتم و آن روز هم قرص ترامادول مصرف کرده بودم،
کارهایم دست خودم نبود و دقیقا نمیدانم چرا این کار را کردم.
بعد از این وکیل متهم در جایگاه حاضر شد و از موکل خود دفاع کرد. بابک
برای بیان آخرین دفاع در جایگاه حاضر شد و از اولیایدم درخواست عفو کرد و
گفت از کاری که کردهام خیلی پشیمان هستم. بعد از پایان جلسه رسیدگی، هیات
قضات برای صدور رای وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.