نشریه معتبر و چپ گرای لوموند، در آخرین شماره خود، مقاله ای را در دفاع از هوگو چاوز رییس جمهور ونزوئلا به چاپ رسانده است.
به گزارش فرارو در این مقاله که به قلم ايناسيو رامونه، استاد تئوري ارتباطات در دانشگاههاي پاريس، انتشار یافته است، با نگاهی به وجه رسانه ای چاوز آمده است: «شمار کمي ازحکمرانان دردنيا به اندازه آقاي هوگوچاوس رئيس جمهوري ونزوئلا، هدف کارزارتخريبي تا اين حد کينه توزانه قرارگرفته اند. دشمنان وي در استفاده از هيچ وسيله اي ترديد نکرده اند: کودتا، سازماندهي اعتصاب در صنعت نفت، فرار دادن سرمايه ها، اقدام به سوء قصد، .... در امريکاي لاتين، چنين ستيزه جوئي وعنادي از زمان حملات واشينگتن عليه آقاي فيدل کاسترو تاکنون ديده نشده بود.»
نویسنده آنگاه مدعی شده است که حملات علیه چاوز بیشتر از جانب رسانه های وابسته به آمریکا هدایت می شود و نوشته است: «پيش پا افتاده ترين افتراها توسط مراکز جديد تبليغات و شايعه سازي مانند ناشنال اندومنت فوردمکراسي، فريدم هاوس و غيره که از لحاظ مالي توسط دولت پرزيدنت ايالات متحده جرج دبليوبوش پشتيباني مي شود درباره آقاي چاوس پخش مي گردد. اين دستگاه اتهام زني که دارای امکانات مالي نامحدود است، مراکز رسانه اي(ازجمله نشريات مرجع) وسازمان هاي دفاع ازحقوق بشررا که به نوبه خود درخدمت مقاصد تاريک ومرموزقرارمي گيرند، بازي مي دهد. و گاه نيزاتفاق مي افتد(اين ديگر ورشکستگي سوسياليسم است) که صداي چپ سوسيال دموکرات نيز به اين گروه همسرايان افترا زني، بپیوندد.»
ايناسيو رامونه، نویسنده این مقاله. در کشاکش جنگ خليج فارس مسئوليت ماهنامه لوموند ديپلماتيک –معروفترین و معتبرترین نشریه جناح چپ در فرانسه- را بعهده گرفت و اين نشريه را به يکي از ارگانهاي مبارزه عليه نئوليبراليزم و پديده هاي مضر اجتماعي–سياسي آن تبديل کرد. او در ادامه مقاله در ذکر علل کینه شدید رسانه ای نسبت به چاوز می نویسد:
«درزماني که سوسيال دموکراسي دراروپا با يک بحران هويت رو به روست، به نظرمي رسد که شرايط تاريخي مسئوليت رهبري بازآفريني چپ را درمقياس بين المللي به آقاي چاوس واگذارکرده باشد. درحالي که درقاره کهن ساختمان اروپا هرنوع جاي گزيني ( آلترناتيو) را براي نوليبراليسم غيرممکن کرده است، دربرزيل، آرژانتين، بوليوي و اکوادور، تجربه هائي که اميد آزاد سازي فرودست ترين افراد جامعه را زنده نگه مي دارد، با الهام گيري از نمونه ونزوئلا، به مرحله اجرا درمي آيد .
ازاين نقطه نظر، کارنامه آقاي چاوس چشمگيراست. و بنابراين قابل درک است که درده ها کشورفقير، وي به مرجعي گريزناپذير تبديل شده باشد. آيا او، درعين احترام وسواس گونه به دموکراسي و آزادي ها(١)، ملت ونزوئلا را برشالوده اي نوين – که توسط قانون اساسي جديدي که مداخله مردمي را در تغييرات اجتماعي تضمين مي کند مشروعيت يافته – دوباره بنياد ننهاده است ؟ آيا به قريب پنج ميليون حاشيه نشين شهري بدون مدارک شناسائي (ازجمله بوميان سرخ پوست)، حيثيت وشرف شهروند بودنشان را بازنگردانده است ؟ آيا کمپاني نفت پترولئوس را که يک شرکت سهامي بود دوباره در دست نگرفته است ؟ آيا مهم ترين شرکت مخابرات کشور را از چنگ بخش خصوصي رها نکرده و در خدمت عموم قرار نداده است ؟ و به همان صورت کمپاني برق کاراکاس را ؟ آيا ميادين نفت خيز اورنوکوئه را ملي نکرده است ؟ وسرانجام آيا بخشي ازدرآمد نفت را براي به دست آوردن خودمختاري عملي دربرابرنهادهاي مالي بين المللي وبخش ديگر آن را براي سرمايه گذاري دربرنامه هاي اجتماعي صرف نکرده است ؟»
مبدع جنبش ضد جهاني شدن ليبرالي (ATTAC ) در مورد اقدامات اصلاحی چاوز می نویسد:
«بيش ازسه ميليون هکتارزمين کشاورزي بين روستائيان توزيع شده است. ميليون ها بزرگسال و کودک باسواد شده اند. هزاران درمانگاه در محله هاي مردمي احداث شده است. ده هاهزار نفر از مردم فاقد امکانات مالي که به بيماري هاي چشمي مبتلا گرديده بودند به گونه اي رايگان مداوا شده اند . به فرآورده هاي خوراکي پايه اي، ازطرف دولت يارانه تعلق مي گيرد و به اقشارآسيب پذير با بهائي ارائه مي شود که ٤٢ درصد ازبهاي بازارارزان تراست. مدت زمان کار درهفته از ٤٤ ساعت به ٣٦ ساعت کاهش يافته درحالي که حداقل دستمزد به ٢٠٤ يورو درماه – که بالاترين مقدار درامريکاي لاتين، به استثناي کاستاريکا ست – افزايش يافته است .
نتيجه تمام اين تصميمات به قرار زيراست : بين سال هاي ١٩٩٩ و ٢٠٠٥، فقر از ٨/٤٢ درصد به ٩/٣٧ درصد(٢) کاهش يافته است. درحالي که نسبت درصد آن بخش از اهالي که در چارچوب اقتصاد غير رسمي زندگي شان را مي گذراندند، از ٥٤ به ٤٠ سقوط کرده است. درپرتو اين پس رفت فقر، طي اين سه سال اخير، ميانگين رشد اقتصادي امکان يافته به ١٢ درصد در سال برسد – که جزو بالاترين نرخ هاي رشد دردنياست– با احتساب اين که نرخ مصرف با افزايش ١٨ درصدي(٣) درسال محرک آن نيز مي باشد . »
نویسنده کتاب " جنگهاي قرن بيست و يکم" با این پرسش مقاله خود در دفاع از چاوز را به پایان می برد:
«دربرابر چنين کارنامه ای، تازه با ناديده گرفتن دست آوردهاي سياسي بين المللي، آيا مي بايد از اين که پرزيدنت هوگوچاوس براي ارباب هاي دنيا و نوچه هايشان مردي است که بايد از پاي درآورده شود، شگفت زده شويم ؟»
------------------------------
پا نويس ها
١) شايعات پخش شده درباره راديو کاراکاس تلويزيون مورد تکذيب قرار گرفته است. اين ايستگاه ازروز ١٦ ژوئيه امسال برنامه هاي خود را توسط کابل و از طريق ماهواره از سر گرفته است.
٢) مرکز پژوهش اقتصادي و سياسي ، واشينگتن دي سي، ماه مه ٢٠٠٦ در مقاله : Poverty rates in Venezuela, getting numbers right
٣) بيزنس ويک، نيويورک ٢١ ژوئن ٢٠٠٧