«جوان
ترین مرده شور»، عنوانی که شاید خیلیها حسی به آن نداشته و با بی تفاوتی
از كنار آن رد شوند. اما در جنوب تهران و دقیقا جایی که روزی گذر همه مان
به آنجا خواهد افتاد، جوانی 21 ساله به شغل شریف "غسالی" یا همان واژه
عاميانه "مرده شوري" مشغول است.
غسالخانه بهشت زهرا جایی است که همه
خاطراتی تلخ از آن دارند، صدای گریه و شیون، غميکه در فضا موج ميزند و
عزیزی که از دست رفته است. بهشتزهرا آخرین میعادگاه است، اما برای
غسالهای آن جای دیگری است. آنها به گریه و شیونها خو کرده اند. بهشت
زهرا برایشان سراسر خاطرات تلخ نیست. شغلشان است.
«اشکان یحیایی» غسال 21
ساله ميگوید که از 19 سالگی و با میل و علاقه وارداين شغل شده است . او
ميگوید که تا به حال در بهشت زهرا خاطره تلخی نداشته و با اشتیاق شغلش را
دنبال ميکند. او از نگاههای جامعه به شغلش ناراحت است و ميگوید جامعه
باید پذیرش بهتری نسبت بهاين شغل داشته باشد. مصاحبه خواندنی «قانون» با
جوان ترین غسالايران را در ادامه ميخوانید:
***
چه طور شد که وارد شغل غسالی شدی؟ خیلی از هم سن و سالهای شما
اکنون در حال تحصیل در دانشگاه هستند اما شما به جای تحصیل، کاری را انجام
ميدهید که خیلیها نميکنند...
راستش به تحصیل علاقهاي نداشتم، دوست داشتم کار کنم.اين شد که ترک تحصیل
کردم. به زور تا سوم راهنمایی یا همان مدرک سیکل خواندم دیگر هم علاقه به
درس خواندن نداشتم.
خب چطور توانستی وارداين شغل شوی؟
این شغل پیشنهاد یکی از بستگانم بود. ابتدا چندان آشنایی با غسالی نداشتم
اما بعد ازاينکه یکی از بستگان من را معرفی کرد، خودم هم پیگیر بودم
تااينکه بالاخره موفق شدم وارداين شغل شوم. آموزش خاصی هم لازم نداشت و
به جز برخی اطلاعات شرعی و دینی، از نخستین روز کار را شروع کردم.
پدر و مادرتان درباره شغلتان نظری نداشتند؟ اهل کجا هستند و چه شغلی دارند؟
مخالفت که نه، خیلی هم موافق بودند چون به لحاظ اعتقادی و دینی، ارزش کار
غسالی بسیار بالاست. آنها متولد و ساکن تهران هستند. خودم هم تهرانی هستم.
مادرم خانه دار است و پدرم شغل آزاد دارد. ما محله پیروزی زندگی ميکنیم.
ازدواج کردهايد؟
بله!
درباره همسرتان ميگویید؟اينکه چه شغلی دارند؟ و آیا از شغل شما راضی هستند؟
همسرم 20 سال دارد. تهرانی است. البته پدر و مادرش اهل تویسرکان هستند.
سال آخر دانشگاه است و روزنامه نگاری ميخواند.شاید به تبع نگاهی که جامعه
نسبت به شغل من دارد، از من ميخواست که تغییر شغل بدهم. خب متاسفانه خیلی
افراد در جامعه نگاهشان به شغل غسالی درست نیست اما حالا همسر من با شغل
غسالی کنار آمده و با آن مشکلی ندارد.(ميخندد و ميگوید) حالا هم دیگر
همسرم شغل من را دوست دارد و با افتخار از آن جلوی دیگران صحبت ميکند.
واقعا والدین خودتان یا همسرتان از شغل شما راضی هستند؟ آیا تا به حال از شما نخواسته اند شغلتان را تغییر دهید؟
چرا، پدر و مادر و حتی فامیل ميگفتند که شغل خوبی نیست، هنوز هم فامیل و
بستگان ميگویند که شغلم را عوض کنم، اما من از شغلم راضی هستم و فکر
ميکنم نظر خودم و رضایت خودم از شغلم مهم تر است به همین جهت قصد تغییر
شغل ندارم. من به شغلم واقعا علاقه دارم.
بچه هم دارید؟
نه، هنوز عقد هستیم.
فکر ميکنید اگر در آینده فرزندی داشته باشید چه نظری نسبت به شغل شما دارد؟
(جوابی ندارد، ميخندد و میگوید تا به حال بهاين مسئله فکر نکرده،نميداند!)
چه شد که بهاين شغل علاقهمند شدید؟
من قبل ازاينکه بهاين شغل مشغول شوم هم زیاد به بهشت زهرا ميآمدم.اين
جا را دوست داشتم و ازاين جا ترسی نداشتم. هم به خاطر مسائل اعتقادی
هماين که حس ميکردم دراين فضا آرامش پیدا ميکنم.
برخورد همکارانتان با شما چطور است؟ آنها هم به اندازه شما از شغلشان راضی هستند؟
خوبند، آنها هم بااين شغل کنار آمده اند و از شغلشان راضی هستند. با من
هم رفتار خوبی دارند.پدر من هم اوایل ازاين شغل راضی نبود، اما حال که شغل
من را بیشتر ميشناسد نه تنها راضی است که من را تحسین هم ميکند.
پیش آمده که شب هم در غسالخانه باشید؟
بله، تا بهحال پنج شب، شب کار بودم. شب را در غسالخانه ميماندم، امااين
طور نبوده که ترسیده باشم.خیلیها تصوری عجیب و ترسناک از حضور در
غسالخانه دارند اما هر قدرايمان و اعتقاد آدم بیشتر باشد، بهتر بااين
موضوع کنار ميآید.
ساعت کاریتان چطور است؟
از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر ساعت کاری است. که البته روزهای تعطیل تا 2 بعداز ظهر است.
درآمد ماهانه شما چه قدر است؟ آیا از درآمدتان راضی هستید؟
یک تا یک و نیم میلیون در ماه حقوقی است که بابت کار در غسالخانه ميگیرم،
از درآمدم راضی هستم و خدا را شکر توجهات مالی و معنوی مدیریت سازمان بهشت
زهرا به کارکنان بسیار خوب است. برای من همین درآمد کافی است و مشکلی برای
معاش ندارم.
این که در فضایی کار ميکنید که مدام کسانی که عزیزانشان را از
دست داده اند ميآیند و گریه ميکنند در روحیه شما اثر نميگذارد؟ ناراحت
نميشوید؟
خب طبیعی است که در انسان تاثیر ميگذارد، شما همین که وارد فضای بهشت
زهرا ميشوید غم به دلتان چنگ ميزند. اما ما دیگر عادت کردهايم. اگر
بخواهداين گریه و زاری روی روحیه ما تاثیر بگذارد دیگر نميتوانیم زندگی
کنیم. اگر بخواهیم برای هر جنازهاي که ميآورند غصه بخوریم چیزی از ما
نميماند. به یک سال هم نميکشیم. اما کم کم مثل هر چیز دیگری عادت
ميکنیم.
اگر قرار بود شغلی دیگری داشته باشید، چه شغل را انتخاب ميکردید؟ یا اصلا شغل مورد علاقه شما چیست؟
نميدانم، تا به حال بهاين مسئله فکر نکردهام. شغلهای خوب زیاد است ولی
مدرک تحصیلی نیاز دارد که من به تحصیل علاقه نداشتم. بنا براين اصلا به
آن فکر هم نکرده ام و از آن گذشته مناين کار را دوست دارم.البتهاين طور
نیست که غسالها تحصیل کرده نباشند و در بین غسالهای زن و مرد بهشتزهرا
فارغ التحصیلان کاردانی و کارشناسی هم داریم.
تا به حال پیش آمده که جنازهاي را بیاورند که وضعیتش شما را متاثر کرده باشد؟ مثلا جنازه تصادفی؟
اکثر فوت شدهها تصادفی هستند. آن قدر گفته ميشود جنازه تصادفی و تصور
وحشتناک از آن وجود دارد که همه فکر ميکنند جنازه تصادفی چه چیز وحشتناکی
است. اما نه، جنازه تصادفی اول پزشک قانونی ميرود.اين طور نیست که دل و
روده جنازه بیرون باشد یا مغزش بیرون پاشیده باشد. پزشک قانونی جنازه را
ميدوزد بعد به بهشتزهرا تحویل ميدهد. اما جنازههایی ميآورند که مدتها
از مرگشان ميگذرد، حتی بو گرفته يا بدنشان را کرم زده است. آنها
جنازههایی هستند که ناراحت کننده اند.
فکر ميکنی تا چه زمانی به غسالی ادامه بدهی؟ اگر شرایط پیش بیاید شغلت را عوض ميکنی؟
دوست دارم دراين شغل بازنشسته شوم،اين شغل باعث ميشود که زندگی تو با
زندگی خیلی افراد دیگر فرق داشته و آنطور که دیگران برای زندگی چنگ
ميزنند، نباشی. فکر هم نميکنم شرایطی پیش بیاید که شغلم را عوض کنم.
مگراينکه اخراج شود.(ميخندد)
و حرف آخر...
حرف آخراينکه مردم نگاه واقعی به غسالی داشته باشند، واقعااين شغل شریف
است و باید مردم نظر دیگری راجع به آن پیدا کنند. از مسئولان هم ميخواهم
که توجه شان نسبت به شاغلان در آرامستانهای کشور بیشتر شود. البته ما در
تهران شرایط خوبی داریم و رسیدگی و توجه مدیریت بهشت زهرا بسیار خوب است
اما هنوز برخی مسائل مانند بازنشستگی پیش از موعد حل نشده است که باید فکری
برایش شود.