فرارو- یک جامعه شناس با اشاره به بروز برخی رفتارهای نابهنجار در مواقع بحرانی در کشور گفت: «اگر ما اکنون رفتارهای نابهنجاری می بینیم که به حق باید آنها را نقد کرد، باید در نظر داشت که بخشی از این رفتارهای نابهنجار ریشه در موقعیت اقتصادی از یکسو و بی توجهی به سرمایه های عاطفی و انسانی موجود در جامعه توسط مدیریت جامعه از سوی دیگر دارد.»
بحران های طبیعی در ایران معمولا در دل خود نیز بحران هایی را تولید می کنند. حال این بحران ها می تواند ناشی از ضعف مدیریت باشد یا ناشی از سر برآوردن برخی سودجوها در مناطق بحران زده.
اخبار رسیده از مناطق شمالی کشور که این روزها در بحران بارش برف قرار دارد حاکی از آن است که نرخ بسیاری از کالاها و خدمات در این مناطق رشد فزاینده داشته است. از آب معدنی که با قیمت 3000 تومان فروخته می شود تا نان که هر قرص آن هزار و500 تومان و یا سیبزمینی که کیلویی پنجهزارتومان شده است. نرخ کرایه تاکسی ها نیز شش برابر شده و نرخ کرایه تاکسی چالوس تا ساری که در روزهای عادی 12هزارتومان بود اکنون 300 هزار تومان شده است.
چرا در حوادث و بحران ها برخی صرفا به فکر منافع شخصی خود هستند؟ آیا این امر ریشه فرهنگی دارد؟
دکتر نعمت الله فاضلی انسان شناس و استاد دانشگاه
در گفتگو با فرارو گفت: «یکی از پرسش هایی که در تمام صد و پنجاه سال گذشته (یعنی از زمانی که جامعه مدرن و معاصر ما شروع به تکوین و توسعه کرد) ذهن محققان و نظریه پردازان جامعه ایران را به خود مشغول کرده این پرسش است که مردم ایران چه روحیات و خلقیاتی دارند.»
وی ادامه داد: «ما معمولا واژه "خلقیات ما ایرانیان" را با کتاب معروف محمد علی جمالزاده در ذهن خود تداعی می کنیم. کتابی که مجموعه ای از ضرب المثل ها و گزیده ای از نظرات سفرنامه نویس ها و مستشرقان درباره جامعه ایران است.»
وی افزود: «بعد از آن نظریه پردازان مختلف با نام های گوناگونی جامعه ایرانی را توصیف کردند. مشهورترین عنوانی که در سال های اخیر بر روی زبان ها افتاده "جامعه کلنگی" کاتوزیان است. همچنین پیش از کاتوزیان و در آثار وی و همچنین بعد از کاتوزیان جامعه استبدادی نیز بر سر زبان ها افتاد.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «برخی دیگر نیز جامعه ایرانی را با عناوینی مانند "جامعه فردگرا" و البته در مقابل عده ای نیز "جامعه فردستیز" نام گذاری کرده اند.»
وی ادامه داد: «فهرستی طولانی از توصیفات انتقادی برای جامعه ایرانی تاکنون ذکر شده است که بنده نمی خواهم در اینجا تمام این عبارات و برچسب هایی که برای جامعه ایرانی وجود دارد را نام ببرم. اما باید گفت همه این برچسب ها در چند مورد مشترک هستند.»
فاضلی گفت: «اول اینکه همه این برچسب ها نوعی تلقی ذات پندارانه یا جوهری از جامعه ایرانی دارند؛ گویی مردم ایران شی واحدی با ویژگی هایی ذاتی ثابت هستند.»
وی ادامه داد: «دوم اینکه تمام این برچسب ها کمابیش جامعه ایران را جامعه ای بدنام و به قول یکی از نظریه پردازان بی قواره و زشت توصیف کرده اند؛ گویی این جامعه صرفا بدی ها را تولید می کند.»
وی افزود: «سوم اینکه کمابیش تمام این نظریه پردازان بیش از آنکه بر داده های تجربی معتبر استوار باشند، یا بر دیدگاههای شرق شناسانه و یا بر تجربیات شخصی و دیدگاهها و نظریه های سیاسی تکیه کرده اند.»
این جامعه شناس اظهار کرد: «چهارم اینکه کمابیش تمام این نظریه ها از این دیدگاه به جامعه ایران نگاه کردند که بخواهند به نوعی جامعه ایران را آسیب شناسی کنند؛ گویی جامعه ایران جامعه ای بیمار است و این نظریه پردازان طبیبانی هستند که بر بستر این بیمار آمده و نسخه ای برای آن می پیچند.»
مردم ایران هنگام وقع حادثه چه رفتاری از خود بروز می دهندفاضلی گفت: «یکی از مهمترین برچسب هایی که درباره جامعه ایران زده می شود و برای آن استدلال می کنند این است که مردم ایران هنگام وقع حادثه چه رفتاری از خود بروز می دهند. برای مثال هنگامی که زلزله بم رخ داد یا این روزها که برف شدید برخی از نواحی کشور همچون نواحی شمالی را در برگرفته است پرسش بر سر این است که مردم در مواجه با این حادثه ها چه رفتاری از خود بروز می دهند.»
وی ادامه داد: «پاسخی که معمولا داده می شود این است که مردم ایران فرصت طلبانه سعی می کنند تا از بی نظمی و اختلال ایجاد شده در جامعه به نفع خود سود ببرند و به نوعی روحیه غارت و غارت گری را که بقایای دوران حاکمیت ایلی و عشایری در ایران بوده است را بازتولید کنند.»
وی افزود: «لذا "جامعه غارت گر" نیز یکی از برچسب های دیگر برای جامعه ایران است. جامعه ای که برای قرن های متمادی در نتیجه زندگی در فضای استبدادی و فقر و کمبود منابع دائما برای تامین نیازهای خود به غارت گری می پرداخته است.»
این انسان شناس گفت: «پرسشی که اکنون می توان مطرح کرد این است که آیا جامعه ایران غارت گر است و آیا مردم دائما در تلاش برای غارت گری هستند؟ بررسی درست و دقیق این بحث نیازمند نه تنها مطالعات دقیق علمی بلکه مستلزم نوعی گفتگوی جمعی است.»
وی ادامه داد: «باید گروههای مختلف، محققان گوناگون و رسانه ها امکان گفتگوی باز، جمعی و آزادانه برای همه افراد درباره روحیات و خلقیات خودشان را فراهم کنند.»
وی افزود: «اینکه من و یا چند نفر دیگر با نام نظریه پرداز بخواهیم درباره ملتی که 80 میلیون نفر جمعیت و بیش از 4000 سال تاریخ دارد قضاوت کنیم منصفانه نیست. ما نمی توانیم به نحو واقع بینانه ای درباره همه ملت ایران صرفا با اتکا بر وقوع چند حادثه قضاوتی از این نوع انجام دهیم.»
فاضلی با بیان اینکه برای درک کلیت واکنش مردم به حوادث باید مجموعه ای از همه رخدادها را در کنار هم بگذاریم گفت: «اولین مسئله این است که مردم ایران در اینگونه حوادث تا حدود زیادی به یاری یکدیگر می آیند، همدلی و دلسوزی می کنند و برای کمک به یکدیگر و نجات هم تلاشهای فداکارانه بسیاری انجام می دهند.»
وی ادامه داد: «اما از آنجا که رسانه ها تمایل دارند از میان حوادث تنها آن دسته از حوادثی که مسئله دار و بیمارگونه هستند را آشکار کنند، معمولا هنگام حوادثی مانند سیل، زلزله، تصادف و ... این بخش از امور برجسته می شود؛ در حالی که مجموعه فداکاری ها، گذشت ها، کمک ها، همدلی ها و دلسوزی ها پنهان می ماند.»
علت مقایسه رفتار ایرانی ها با ژاپنی هااین جامعه شناس گفت: «از سوی دیگر ما معمولا برای برجسته کردن یک بیماری یا برساختن امری به مثابه بیماری دست به مقایسه می زنیم. به طور مثال رایج شده است که واکنش مردم ژاپن به حوادثی مانند زلزله را با رفتار مردم خود مقایسه می کنیم.»
وی ادامه داد: «اما ما فراموش می کنیم که رسانه های ژاپن واقع بینانه تر سعی کرده اند جنبه های مثبت جامعه خود را نیز برجسته کنند. آنها جامعه خود را به عنوان بیمار در کانون توجه قرار نداده اند. در نتیجه اطلاعات رسانه ای که رسانه های ژاپن تولید می کنند به نحو گزینش شده ای در اختیار ما قرار می گیرد تا ما بتوانیم جامعه بیمار خود را شکل دهیم یا مفهموم جامعه بیمار برای ما برجسته شود.»
وی افزود: «این در حالی است که قطعا در ژاپن نیز جنبه های بیمارگونه، فرصت طلبی و رفتارهای نابهنجار بسیار رخ می دهد.»
فاضلی گفت: «از طرف دیگر من ضمن آنکه نیت دلسوزانه اصحاب رسانه برای نقد جامعه را درک می کنم و همچنین نیت دلسوزانه نظریه پردازانی که به قصد اصلاح و پیشرفت جامعه اقدام به نقد اجتماعی می کنند را بسیار مورد ستایش می دانم، اما چیزی که اکنون باید پرسید این است که آیا این نقدها واقع بینانه است و می توانند کلیت جامعه ما را نشان دهند؟»
وی ادامه داد: «جامعه ایران، جامعه ای متکثر است و افرادی با مذاهب، زبان ها، سلایق، علائق و ویژگی های کاملا متفاوت در این جامعه زندگی می کنند. طبیعتا برخی گروهها ممکن است در یک محاسبه عقلانی و بر مبنای نظریه مبادله تلاش کنند تا از فرصت هایی که برای کسب سود ایجاد می شود استفاده کنند.»
وی افزود: «ممکن است ما از منظر اخلاق این رفتار را شایسته ندانیم اما از طرف دیگر باید در نظر داشت که بسیاری کنش عاطفی و کنش ارزشی را انتخاب می کنند. لذا برای فهم آن تصویر بزرگ از جامعه ایران باید مجموعه کنش های عاطفی، ارزشی و اخلاقی که مردم در موقعیت های متفاوت بروز می دهند را مطالعه کرد.»
تاثیر بحران اقتصادی بر رفتارهای نابهنجاراین استاد دانشگاه اظهار کرد: «نکته دیگری که باید در اینجا مورد توجه قرار بگیرد این است که امروز در نتیجه بحران اقتصادی و بسیاری از بحران های اجتماعی دیگری که جامعه ما را در برگرفته است طبیعتا برخی از گروهها تحت فشار و محدودیت هایی که بر آنها تحمیل شده است گاهی بر خلاف میل، ارزش ها و اعتقادات واقعی خود به سوی رفتارهای نابهنجار و غیراخلاقی سوق داده می شوند.»
وی ادامه داد: «ما باید این واقعیت را در نظر داشته باشیم که بین ارزش های واقعی، اعتقادات و ذهنیت های مردم با آنچه که بروز می دهند تمایز قائل شویم. ممکن است امروز زن یا مردی در نتیجه فشار محدودیت های اقتصادی رفتاری از خود بروز دهد که آن رفتار را خود او نیز نمی پسندد و جامعه و فرهنگ نیز آن رفتار را تایید نمی کند.»
وی افزود: «لذا ما مجاز نیستیم بروز چند رفتار نابهنجار را که از نظر فاعل آن رفتار نیز پسندیده نیست، به عنوان فرهنگ جامعه معرفی کنیم.»
فاضلی گفت: «من نمی خواهم با نگرشی پوپولیستی و ستایش گرایانه هر چیزی که در جامعه رخ می دهد را تحسین یا تایید کنم. مخاطب من در اینجا مردم عادی نیست که بخواهم با ستایش دل آنها را بدست آورم و یا رفتار آنها را تایید کنم. مخاطب من در اینجا محققان، نظریه پردازان، روزنامه نگاران و تمام کسانی است که بنا بر وظیفه حرفه ای خود در زمینه جامعه سخن می گویند و وظیفه آنها ارائه تصویری کمابیش واقع بینانه از کلیت جامعه ایران است.»
نقش مدیریت جامعه در بروز رفتارهای نابهنجاروی ادامه داد: «به اعتقاد من جامعه ما از نظر سرمایه های عاطفی و انسانی یکی از غنی ترین جوامع موجود است. اگر ما اکنون رفتارهای نابهنجاری می بینیم که به حق باید آنها را نقد کرد، باید در نظر داشت که بخشی از این رفتارهای نابهنجار ریشه در موقعیت اقتصادی از یکسو و بی توجهی به سرمایه های عاطفی و انسانی موجود در جامعه توسط مدیریت جامعه از سوی دیگر دارد.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: «اگر ما در تمام طول سال تکیه و توجه جدی بر سرمایه های انسانی، فرهنگی، نمادین و عاطفی مردم داشته باشیم و از این سرمایه ها برای مدیریت نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استفاده کنیم، آنگاه در موقعیت های بحران زا نیز این سرمایه ها به کمک جامعه و مدیران می آیند.»
وی افزود: «اما وقتی این سرمایه ها نادیده گرفته می شوند طبیعی است که به تدریج این سرمایه ها از جلوی چشم ما پنهان می شوند. لذا من معتقدم ما نمی توانیم این نوع رفتارهای مقطعی و کوتاه مدت را به عنوان سندروم فرهنگ یا ویژگی های فرهنگی جامعه ایرانی به صورت کلی در نظر بگیریم.»
بیشتر در مراسم ترحیم هم شرکت میکنیم تا در خوشی و جشن ها