bato-adv
کد خبر: ۱۸۰۳۵۴
فعالین سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو بررسی کردند

"اصولگرایان" پوست می‌اندازند؟!

«آقای باهنر در حد یک تشکیلات حزبی و جریان گروهی است و نمی تواند به عنوان رهبر یک جریان انقلابی وسیع اصولگرایی محسوب شود. اینکه فردی به عنوان دبیر چند حزب بخواهد مدعی رهبری جریان اصولگرایی شود نقض غرض است.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۲
فرارو- امیر محبیان تئوریسین اصولگرا و تحلیل گر مسائل سیاسی در گفتگویی ابراز داشته اصولگرایان باید چهره ای آزادی خواه تر و عدالت گراتر از جریان اصولگرایی به جامعه منتقل کنند. به نظر وی اصولگرایان باید تفسیری نو برای نسل جدید انقلاب ایجاد کنند و گرنه همانند جریانی کهنه به کناری نهاده خواهند شد. محبیان معتقد است محمدرضا باهنر به عنوان دبیرکل جدید جبهه پیروان که به عنوان استخوان بندی اصلی جریان اصولگرایی محسوب می شود، می تواند تصویر سنتی جریان اصولگرا را دگرگون و اصلاح کند و با نگاهی مدرن تر این جبهه را فعال سازد.

محبیان همچنین گفته اگر خردگرایی و اعتدال در جریان اصولگرایی به حاشیه رود افراطیون میدان را به دست گرفته و بعد از چندی از جریان اصولگرایی در بین روشنفکران و عقلگرایان جز نامی نخواهد ماند. لذا جریان اصولگرا باید افراطیون خود را از مرکزیت و محوریت خارج کرده و سکان اصولگرایی را در دست عقلگرایان، معتدلین و نوگرایان این جریان قرار دهد.

مردم در قضاوت خود نسبت به جریان اصولگرایی دچار شک و شبهه شدند
حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو گفت: «من معتقدم ملت ایران بعد از گذشت 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی به مرحله ای از بلوغ و رشد سیاسی رسیده است که دیگر با حرف قانع نمی شود بلکه عملکرد افراد می تواند ملاک قضاوت آنها باشد که آیا در عمل هنوز تابع اصول انقلاب و امام هستند یا صرفا شعار می دهند.»

وی ادامه داد: «اصولگرایان در زمان آقای احمدی نژاد دچار یک پارادوکس شدند که همانا مغایرت شعار با عمل بود و این موضوع بزرگترین ضربه را به گفتمان اصولگرایی زد و باعث شد مردم در قضاوت خود نسبت به جریان اصولگرایی دچار شک و شبهه شوند.»

وی افزود: «این مشکل که در دوره هشت ساله آقای احمدی نژاد روی داد باید بازسازی شود و هر کس که می خواهد پرچم اصولگرایی را بدست بگیرد باید پنج شرط زیر را رعایت کند.»

این فعال سیاسی اصولگرا اظهار کرد: «اول اینکه گفتمان اصولگرایی را از چشمه های ناب انقلاب بگیرد و اصولگرایی من عندی نمی تواند چراغ راه جریان ناب انقلابی باشد.»

وی ادامه داد: «دوم اینکه مخاطب گفتمان اصولگرایی مردم هستند و نمی شود با حذف مردم از جریان سیاسی اصولگرایی صرفا افرادی تحت عنوان وارثان اصولگرایی این مسند را اشغال کنند؛ لذا هرکس می خواهد مسئولیت این جریان را بر عهده بگیرد باید مردم او را بپذیرند.»

وی افزود: «سوم اینکه جریان اصولگرایی باید دارای ساختارهای تشکیلاتی باشد و دیگر حرکت های لحظه ای و هیجانی بر اساس ساختاری موقت و مبتنی بر انتخابات نمی تواند جایگاهی در بحث های سیاسی داشته باشد.»

کنعانی مقدم گفت: «شرط چهارم این است که جریان اصولگرایی باید مطالبات مردم و رهبری را پاسخگو باشد و اگر بنا باشد مطالبات حزبی و گروهی خود را اولی بر مطالبات مردم و رهبری ببیند همانند همه احزابی خواهد شد که كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ.»

وی ادامه داد: «پنجم که شاید مهم ترین مورد باشد بحث رهبری جریان اصولگرایی است. ما نمی توانیم با شخصیت هایی مانند آقای باهنر و امثال ایشان یک موج اصولگرایی مبتنی بر انقلاب اسلامی و تعریفی که امام و مقام معظم رهبری از اصولگرایی دارند ایجاد کنیم به صورتی که بتواند جذب حداکثری و دفع حداقلی داشته باشد.»

وی افزود: «لذا اگر این پنج شرط رعایت نشود ما با یک حزب، گروه یا دسته ای مواجه خواهیم بود که صرفا نام اصولگرایی را مصادره کرده است.»

کنعانی مقدم در پاسخ به این سوال که چرا آقای باهنر نمی تواند رهبری جریان اصولگرایی را بر عهده بگیرد؟، گفت: «آقای باهنر در حد یک تشکیلات حزبی و جریان گروهی است و نمی تواند به عنوان رهبر یک جریان انقلابی وسیع اصولگرایی محسوب شود. اینکه فردی به عنوان دبیر چند حزب بخواهد مدعی رهبری جریان اصولگرایی شود نقض غرض است.»

کنعانی مقدم درباره ضرورت توجه اصولگرایان به آزادی خواهی و عدالت گرایی گفت: «اگر اصولگرایان به اصول خود بازگردند شاید بهترین تعریف از آزادی، تعالی و پیشرفت را حضرت امام و مقام معظم رهبری بیان کردند. در حالی که اکنون به نظر می رسد اصولگرایانی که مدعی اصولگرایی هستند از اصول خود فاصله گرفتند و نوعی اصولگرایی من عندی را مطرح می کنند.»

باهنر نمی تواند دایه دار تغییرات و اصلاحات در جریان اصولگرایی شود

اما علی دورانی دیگر فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو گفت: «اصولگرایان از ابتدای پیدایش مشکلی داشتند که هنوز هم با آن دست به گریبان‌اند و آن این است که تعریف خود از اصولگرایی را با تعریف مقام معظم رهبری متفاوت دیدند.»

وی ادامه داد: «مقام معظم رهبری معتقدند در دایره اصولگرایی تمام کسانی که دل در گروی انقلاب دارند و محکمات انقلاب را قبول دارند جای می گیرند و نباید اصولگرایی را در حد جناح های سیاسی و احزاب و نحله های سیاسی تنزل دهیم.»

وی افزود: «علی رغم این تذکر بازهم اصولگرایی به عنوان یک جبهه سیاسی جا افتاد که نتیجه آن این شد که کسانی که اصولگرا نیستند غیرخودی و خارج از دایره انقلاب دیده شدند که اصل انقلاب، اسلام و ولایت فقیه را قبول ندارند.»

دورانی درباره ضرورت توجه اصولگرایان به آزادی خواهی و عدالت گرایی گفت: «واقعیت این است که بخش هایی از اصولگرایی به خصوص بخش های تندرو اصلا اعتقادی به آزادی خواهی، قانون گرایی و نهادهای مدنی ندارند.»

وی ادامه داد: «این در حالی است که به نظر می رسد نگاه اکثریت جامعه به خصوص در شهرهای بزرگ همچون تهران به مقوله آزادی های اجتماعی، حق انتخاب مردم و برخی مقولات فرهنگی و سیاست داخلی کاملا جدی است که این نگاه را اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بیشتر دارند.»

وی افزود: «لذا همیشه این نگرانی در اصولگرایان وجود داشته که اگر اکثریت مردم در انتخابات شرکت کنند اصلاح طلبان و اعتدال گرایان به پیروزی خواهند رسید.»

این فعال سیاسی اصولگرا اظهار کرد: «اگر قرار است در میان اصولگرایان اتفاقی بایفتد حتما باید قائم به شخص نباشد و اشخاصی در قالب شورای راهبردی این موضوع را پیگیری کنند.»

وی ادامه داد: «البته آن اشخاص هم حتما باید از جنس آقای باهنر نباشند؛ چون جنس آقای باهنر جنس محافظه کارانه ای است که با آن نمی توان به آن تغییرات و اصلاحات مدنظر دست یافت.»

وی افزود: «واقعیت این است که آقای باهنر بُرش لازم را به خصوص در بخش جوان تر، عقل گراتر، معتدل تر و مستقل تر اصولگرایان ندارد که شاید یک علت آن به نوع ورود ایشان به انتخابات گذشته مجلس برمی گردد که نگاهی مقتدرانه و بسته ای نسبت به طیف های مختلف اصولگرایی داشتند.»

این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: «لذا بعید است آقای باهنر بتواند دایه دار تغییرات و اصلاحات در جریان اصولگرایی شود.»

دورانی گفت: «پیشنهاد بنده این است که شورایی راهبردی از میان اصولگرایان دلسوز، مستقل و میانه روتر تشکیل شود تا بتواند اصولگرایی را متحول کند؛ یا اینکه یک بار برای همیشه حساب اصولگرایان عقل گرا، مستقل و معتدل را از اصولگرایان تندرو، افراطی و محافظه کار جدا کنند تا یک جریان جدیدی پایه گذاری کرد تا هم نزاع ها برای رسیدن به وحدت کاهش یابد و هم اینکه دو گروه بتوانند مانیفست خود را بهتر ارائه کنند. چرا که اکنون بسیاری از طیف های میانه و معتدل اصولگرا به بسیاری از آزادی های اجتماعی و مدنی معتقدند و از ترس تهاجم افراطیون آن را اعلام نمی کنند.»
مجله خواندنی ها
مجله فرارو