مطلب زیر را یکی از مخاطبان به نام مرتضی به فرارو ارسال نمودهاند:
با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز:
تو را به خدا قسمتان می دهم این پیام مرا اطلاع رسانی کنید:
یک معلم که بچهاش به سرطان دچار شده بود، بعد از هزاران تلاش از ریاستجمهوری و وزارت آموزش پرورش و نهادهای دولتی نامهای گرفت تا بچهاش را با هزینه دولت در آلمان مداوا کند. این را باید اضافه کنم که بچه ایشان نخبه و شاعر است.
الان پدر و مادر این بچه، ایشان را با توجه به دستور رئیسجمهور محترم به آلمان بردند تا مداوا بشود ولی در کشور آلمان هیچ پولی برای مداوای بیمارستان این هموطن ندادهاند. بچه هر روز به مرگ نزدیکتر میشود و با وضعیت جسمانی بسیار بدی رو به رو شده است...
نمی دانم این بی عدالتی را باید به چه کسی گفت و در آخر نامه پدر این بچه را براتون می آورم که در صفحه شخصی خویش قرار داده است:
نامه پدر:مردم، مسئولین محترم
من و خانوادهام تنها و غریب و بیکس در دیاری دور از وطن رها شدهایم.
قرین به پنجاه روز که بر ما به مثابه ۵۰ سال گذشت، تحت شدیدترین شکنجههای روحی و روانی قرار داریم.
سایه علاوه بر درد جسمانی ترسی شدید از آینده دارد و در بستر بیماری پلک بر روی پلک نمی گذارد و بر نقطهای خیره میشود .
آن دختر دلشاد ما که حتی در طی بیماری یکسال و اندی اخیر خنده بر لب داشت و ما را دلداری میداد، اکنون در این دیار دور، زخمی بی تفاوتی و قدرت و قلم بعضی از دست اندرکاران کشور خودمان است.
نامه و رفتار بعضی از مسؤولین ما در این بلاد غریب حکم قتل سایه و به طبع آن پریشانی ابدی ماست.
من و همسرم نه خوابی داریم، نه آرامشی. امید از خانه ما رخت بر بسته.
آینده ما در دست اشخاص انگشت شماری بر پرتگاه بدفرجامی افتاده است.
آزادگان، ایرانیان، دوستان، پدران، مادران، خواهران، برادران
نگذارید این فرزند ما و مام وطن، این نهال نوشکفته، پر استعداد و پرذوق، تشنه حیات پژمرده شود.
کمکمان کنید، نجاتمان دهید، کاری کنید.
محمد رضا مقدسی
غربتسرای فرانکفورت آلمان
۲۸ مارس ۲۰۱۴